tgoop.com/faghadkhada9/78443
Last Update:
#داستان مریم وعباس
#قسمت بیست ویک
همون شب با عباس در مورد بچه صحبت کردم و عباس با خوشحالی گفت منم خیلی دلم میخواد فقط گذاشته بودم هر وقت خودت آماده بودی اقدام کنیم ..
بعد از اون شب همه اش احساس میکردم حامله ام و با دیدن برادرزاده ام دعا میکردم زودتر حامله بشم ..
زیاد انتظار نکشیدم و دو ماه بعد با دادن آزمایش فهمیدم که حامله ام ..
وقتی عباس فهمید که قراره به زودی پدر بشه خیلی خوشحال شد و همون شب یه جشن دو نفره گرفتیم ..
مامان و بابا از یه طرف ، عمو و زنعمو هم از طرف دیگه به قدری بهم میرسیدند و توجه میکردند که دلم نمیخواست دوران بارداریم بگذره ..
چهار ماهه بودم که برای تعیین جنسیت رفتیم .. بچه مون پسر بود.. هر چند برامون فرقی نمیکرد ولی ته دلم دوست داشتم پسر باشه و همبازی برادرزاده ام ...
هر وقت که میرفتم خونه مامان، باهم به بازار میرفتیم و مامان به انتخاب و سلیقه ی من کلی وسایل برای پسرمون میخرید و در عرض یک ماه سیسمونیم رو تکمیل کرد ...
رسممون بود که تو هفت ماهگی سیسمونی رو بیارند ولی مامان گفت حالا که خریدیم زودتر بیارم...
چند نفری از فامیل درجه یک رو دعوت کردیم و جشن سیسمونی گرفتیم .. اتاق پسرم رو آماده کردیم .. کمی خسته شده بودم و با این که خوش میگذشت دلم میخواست زودتر همه بروند و استراحت کنم ..
با رفتن مهمونها روی تخت ولو شدم و خیلی زود خوابم برد ولی نصفه های شب با درد شدید از خواب بیدار شدم.. نمیخواستم عباس رو بیدار کنم به سختی بلند شدم و به آشپزخونه رفتم ولی چنان دردی توی وجودم پیچید که بی اختیار داد بلندی کشیدم و روی زمین افتادم ..
عباس سراسیمه به آشپزخونه اومد و با دیدن من دستپاچه شده بود.. به سختی آماده شدم و به بیمارستان رفتیم ..
توی راه حس کردم شلوارم خیس شد.. با گریه داد زدم عباس .. زود باش خونریزی دارم ..
عباس با ناراحتی گفت مریم گریه نکن .. طوری نمیشه .. من مطمئنم .. پسرمون عجوله میخواد زودتر ما رو ببینه...
داد زدم عباس .. من شش ماهه ام .. بچه زنده نمیمونه ...
عباس دستم رو گرفت و گفت نترس مریم .. اگه دنیا بیاد میزارن تو این دستگاه ها چیه .. تو همونا ... هیچیش نمیشه...
به محض رسیدن به بیمارستان من رو روی تخت خوابوندند و به اتاق عمل بردند...
عباس تا در اتاق عمل دستم رو گرفته بود و دلداریم میداد...
الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
BY الله رافراموش نکنید
Share with your friend now:
tgoop.com/faghadkhada9/78443