tgoop.com/faghadkhada9/78434
Last Update:
#داستان مریم وعباس
#قسمت بیستم
عروسیمونو با اینکه خیلی ساده برگزار کردیم ولی به خودمون و همه ی مهمونها خوش میگذشت ..
من و عباس بعد از یه رقص دو نفره به جایگاهمون برگشتیم و مامان کنارم اومد و مشغول باد زدن من شد ..
خانمی به سمتمون اومد که نمیشناختمش .. عباس همزمان با بلند شدن گفت خالمه..
منم ایستادم .. مامان با لبخند گفت خوش اومدی ..
خاله کاملا نزدیک ما شد .. صدای موسیقی بلند بود .. خاله لبخندی زد و گفت اومدم کادوتون رو بدم و برم ..
جعبه ی کوچکی رو به سمت من گرفت و سرش رو بین سر دوتامون آورد و گفت خیلی دلم میخواست بگم خوشبخت بشید ولی عباس، تو و مادرت به پسر من ضربه زدید ، اونم از پشت .. مطمئن باش نفرین من مادر ، همیشه پشت سرته..
نگاهم کرد و گفت از این بهترش رو برای سعید پیدا میکنم ..
جعبه رو گذاشت تو دستم و رفت ..
من و عباس بهم نگاه کردیم ... چشمهام پر آب شده بود ..
گفتم عباس .. تو مگه چیکار کردی؟؟
عباس سرش رو تکون داد و نشست و گفت بیخیالش شو مریم .. شبمون رو خراب نکن ...
جعبه رو از دستم گرفت و گفت اینم میدم به مامانم تا پسش بده ..
+عباس خالت نفرینمون کرد .. چرا؟
عباس دستم رو گرفت و گفت هدفش ناراحت کردن ما بود .. همین..
ناراحت شده بودم ولی با حرفها و شوخیهای عباس موضوع رو فراموش کردم ..
اون شب با اینکه خیلی استرس داشتم ، با نوازشها و حرفهای عاشقانه ی عباس ، زندگیمون رو با عباس زیر یک سقف شروع کردیم ..
به قدری احساس خوشبختی میکردم که میترسیدم هر لحظه از خواب بیدار بشم و ببینم تمام این اتفاقها خواب بوده...
عباس تمام تلاشش رو واسه این خوشبختی میکرد .. با اینکه خسته میشد ولی هر روز به محض این که به خونه برمیگشت من رو بیرون میبرد و کمی میگشتیم ..
هفت ماهی از ازدواجمون گذشته بود و من کم کم ، در طی روز حوصله ام سر میرفت و دلم میخواست کاری رو شروع کنم و سرگرم بشم ولی عباس راضی نبود ..
یه شب که خونه ی زنعمو بودیم و من دوباره این موضوع رو بازگو کردم زنعمو گفت مطمئنم که عباس اجازه نمیده، اوقات تلخی نکن.. به جاش زودتر بچه دار شو ...
زود گفتم وای نه .. کلی قسط داریم ، بچه بیاد کلی خرج داره..
زنعمو گفت روزی رسون خداست... ماشالله پسر محمدتون چه بانمکه.. آدم دلش میخواد همش باهاش بازی کنه .. آرزو دارم منم یه روز با بچه ی شما بازی کنم ...
دیگه حرفی نزدم ولی حرفهای زنعمو فکرم رو مشغول کرده بود ...
#ادامه دارد
الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
BY الله رافراموش نکنید
Share with your friend now:
tgoop.com/faghadkhada9/78434