FAGHADKHADA9 Telegram 78310
🥊⛳️🥊⛳️🥊⛳️🥊⛳️🥊⛳️🥊
🥊⛳️🥊⛳️

#برشی_از_یک_زندگی
ه꧂ ᪣ #صبر_تلخ_65 ᪣ ꧁ه
قسمت شصت و پنج

بلاخره اون روز که نباید رسید و پدرومادر منو خبر کردن و اونا راهی،خونه ما شدن.خوشبختانه محبوبه مادرم رو در جریان گزاشته بود که عطا چشم پاک نیست و از همون شب عروسی به من نظر داشته و تا تونست طرف من بود ،وحید هم پشتم بود.در این هنگام صفیه خانم با کلافگی از جاش بلند شد و گفت: یعنی میگین عطا که یک مرد هست دروغ میگه و دختر نادون شما راست میگه؟! و بعد روش را به عنایت کرد و گفت: آقا عنایت تو خودت بودی و دیدی که عطا چی می گفت، من تا وحید، منیره را طلاق نده اسم پسر خودم را هم نمیارم.آقا عنایت هم از جا بلند شد و گفت: حرف منم همینه، این دختر با آبروی ما بازی کرده...وحید که کل صورتش غرق عرق بود دستش را مشت کرد و همینطور که روی زانوش می کوبید گفت: شما می خوایید هر چی بگید بگید، من به حرف زنم اعتماد می کنم، چرا که همتون عطا را میشناسین و میدونین این دفعه اولش نیست که همچی بحث ها میشه اون تا یه زن خوشگل و جوون میبینه دور و برش پلاس میشه، من زن و زندگیمو دوست دارم و محاله منیره را طلاق بدم.اقا عنایت نگاه تندی به وحید کرد و از خونه بیرون رفت و پشت سرش صفیه خانم با حالتی پر باد و بعدم حمید و مهرنسا بیرون رفتند.اون روز بحث با رفتن خانواده آقا عنایت خاتمه پیدا کرد و پدر و مادرم هم که از حمایت وحید مطمئن شده بودند، یک ساعت بعدش از خونه ما رفتند.

درسته وحید پشت منو گرفته بود و اما هنوز انگار ته ته قلبش از دستم دلگیر بود و هر روز به من طعنه و متلک میزد، دیگه گوشی را از دستم گرفت و ارتباط من با دنیای بیرون که کلا در ارتباط با محبوبه و زیبا و پدر و مادرم ختم می شد کلا قطع شد البته من بهش حق میدادم و سعی می کردم با رفتار به جا و خوبم به زندگی دلگرمش کنم.اما رفت و امد خانواده شوهرم به خانه من قطع شد و همه منتظر بودند وحید منو طلاق بدهد.صبح از خواب پا میشدم همون کارای روزمره قبل را انجام میدادم، با این تفاوت که دیگه با صفیه خانم و خانواده وحید هیچ برخوردی نداشتم، انگار من اصلا وجود نداشتم، منم حرکتی نمی کردم که اونا را سر لج بندازم و معتقد بودم که گذشت زمان مسائل را حل میکنه که همینطور هم شد.چند بار متوجه صدای وحید شدم که از روی حیاط خونه آقا عنایت بلند بود، انگار عطا بعد از این موضوع رفته بود برای یه زن بی گناه دیگه دام پهن کرده بود و همه قلبا به بی گناهی من واقف شده بودند اما به خاطر اینکه عطا مرد بود و من یک زن و حرف مردها خریدار داشت و از زنها محکوم به فنا بود، نمی خواستند اقرار کنند که من بی گناهم....وحید توی این مدت با من کمابیش حرف میزد، اما اغلب اوقات که توی خونه بود، مدام سرش توی گوشی موبایلش بود، گوشی اش رمز داشت و من نمی تونستم بفهمم مشغول چه کاری هست و از طرفی به خاطر این موضوع که با خانواده اش چپ افتاده بود، من حق اعتراض به حرکات و رفتار وحید را نداشتم و حتی جرات اینکه بپرسم چی توی گوشیش هست که اینقدر جذبش کرده را نداشتم...ماه ها به تندی برق و باد گذشت...

#ادامه_دارد...

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
1



tgoop.com/faghadkhada9/78310
Create:
Last Update:

🥊⛳️🥊⛳️🥊⛳️🥊⛳️🥊⛳️🥊
🥊⛳️🥊⛳️

#برشی_از_یک_زندگی
ه꧂ ᪣ #صبر_تلخ_65 ᪣ ꧁ه
قسمت شصت و پنج

بلاخره اون روز که نباید رسید و پدرومادر منو خبر کردن و اونا راهی،خونه ما شدن.خوشبختانه محبوبه مادرم رو در جریان گزاشته بود که عطا چشم پاک نیست و از همون شب عروسی به من نظر داشته و تا تونست طرف من بود ،وحید هم پشتم بود.در این هنگام صفیه خانم با کلافگی از جاش بلند شد و گفت: یعنی میگین عطا که یک مرد هست دروغ میگه و دختر نادون شما راست میگه؟! و بعد روش را به عنایت کرد و گفت: آقا عنایت تو خودت بودی و دیدی که عطا چی می گفت، من تا وحید، منیره را طلاق نده اسم پسر خودم را هم نمیارم.آقا عنایت هم از جا بلند شد و گفت: حرف منم همینه، این دختر با آبروی ما بازی کرده...وحید که کل صورتش غرق عرق بود دستش را مشت کرد و همینطور که روی زانوش می کوبید گفت: شما می خوایید هر چی بگید بگید، من به حرف زنم اعتماد می کنم، چرا که همتون عطا را میشناسین و میدونین این دفعه اولش نیست که همچی بحث ها میشه اون تا یه زن خوشگل و جوون میبینه دور و برش پلاس میشه، من زن و زندگیمو دوست دارم و محاله منیره را طلاق بدم.اقا عنایت نگاه تندی به وحید کرد و از خونه بیرون رفت و پشت سرش صفیه خانم با حالتی پر باد و بعدم حمید و مهرنسا بیرون رفتند.اون روز بحث با رفتن خانواده آقا عنایت خاتمه پیدا کرد و پدر و مادرم هم که از حمایت وحید مطمئن شده بودند، یک ساعت بعدش از خونه ما رفتند.

درسته وحید پشت منو گرفته بود و اما هنوز انگار ته ته قلبش از دستم دلگیر بود و هر روز به من طعنه و متلک میزد، دیگه گوشی را از دستم گرفت و ارتباط من با دنیای بیرون که کلا در ارتباط با محبوبه و زیبا و پدر و مادرم ختم می شد کلا قطع شد البته من بهش حق میدادم و سعی می کردم با رفتار به جا و خوبم به زندگی دلگرمش کنم.اما رفت و امد خانواده شوهرم به خانه من قطع شد و همه منتظر بودند وحید منو طلاق بدهد.صبح از خواب پا میشدم همون کارای روزمره قبل را انجام میدادم، با این تفاوت که دیگه با صفیه خانم و خانواده وحید هیچ برخوردی نداشتم، انگار من اصلا وجود نداشتم، منم حرکتی نمی کردم که اونا را سر لج بندازم و معتقد بودم که گذشت زمان مسائل را حل میکنه که همینطور هم شد.چند بار متوجه صدای وحید شدم که از روی حیاط خونه آقا عنایت بلند بود، انگار عطا بعد از این موضوع رفته بود برای یه زن بی گناه دیگه دام پهن کرده بود و همه قلبا به بی گناهی من واقف شده بودند اما به خاطر اینکه عطا مرد بود و من یک زن و حرف مردها خریدار داشت و از زنها محکوم به فنا بود، نمی خواستند اقرار کنند که من بی گناهم....وحید توی این مدت با من کمابیش حرف میزد، اما اغلب اوقات که توی خونه بود، مدام سرش توی گوشی موبایلش بود، گوشی اش رمز داشت و من نمی تونستم بفهمم مشغول چه کاری هست و از طرفی به خاطر این موضوع که با خانواده اش چپ افتاده بود، من حق اعتراض به حرکات و رفتار وحید را نداشتم و حتی جرات اینکه بپرسم چی توی گوشیش هست که اینقدر جذبش کرده را نداشتم...ماه ها به تندی برق و باد گذشت...

#ادامه_دارد...

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9

BY الله رافراموش نکنید


Share with your friend now:
tgoop.com/faghadkhada9/78310

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Step-by-step tutorial on desktop: Read now While some crypto traders move toward screaming as a coping mechanism, many mental health experts have argued that “scream therapy” is pseudoscience. Scientific research or no, it obviously feels good. A Hong Kong protester with a petrol bomb. File photo: Dylan Hollingsworth/HKFP. In the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram, members are only allowed to post voice notes of themselves screaming. Anything else will result in an instant ban from the group, which currently has about 75 members.
from us


Telegram الله رافراموش نکنید
FROM American