tgoop.com/faghadkhada9/78190
Last Update:
#دوقسمت دویست وچهل ویک ودویست وچهل ودو
📖سرگذشت کوثر
برو دیگه نبینمت بچههاتم هر کاری میخوای باهاشون بکن دیگه دور و بر خواهرم نبینمت وگرنه خیلی بد میبینی میفهمی لادن خانوم
مهدی درو محکم بست ولی لادن از رو نرفت با مشت و لگد به در ضربه میزد مهدی میخواست دوباره دررو باز کنه گفتم مهدی تو رو خدا کاری نداشته باش این زن خیلی بیآبرو و بیحیثیت هستش میترسم کاری بکنه مهدی گفت من از این بی آبروترم منو نترسون گفتم مهدی بزار بره ببین انقدر بگذار در بزنه که خودش بالاخره خسته میشه بره
دیگه جواب لادنو ندادیم بعد از چند دقیقه دیگه همه جا سکوت برقرار شددر و که باز کردیم دیدیم لادن رفته آبروریزی بزرگی به پا کرده بودبه مهدی گفتم از فردا چه جوری سرمو تو در و همسایه بلند کنم مهدی گفت همه تو رو میشناسن میدونن تو چقدر خانم و نجیب هستی چند روز ناراحت بودم تا چند روز افسردگی خیلی شدید داشتم از خجالتم از در خونه بیرون نمیرفتم نگران بودم که همه درباره من حرف میزنن و بهم میگن عروس سابقش اومده در خونش آبروزی کرده و رفته ولی مهدی و بقیه سعی میکردن به من قوت قلب بدن دیگه از لادن هیچ خبری نشد خوشحال بودم شرش از زندگی من کنده شد بعد از چند ماه واسه من کارت عروسی اومد
لادن بیشرف کارت عروسیش و برای من فرستاده بود گویا میخواست با این کارهاش دل منو بسوزونه فقط اشکم جاری شد دلم واسه پسر خودم میسوخت با خودم مدام می گفتم و تکرار میکردم کجایی یونس من کجایی پسر عزیزم که ببینی زنت عروس شده
برای مادر شوهر سابقش کارت عروسی فرستاده که بره عروس شدنش و ببینه
مهدی وقتی ناراحتی و گریه کردن منو دید گفت آبجی اصلا نگران نباش خودم یه کاری میکنم که عروسیشون به هم بخوره گفتم این کاروچه جوری میخوای بکنی گفت بالاخره من هم برای خودم این ور و اون ور نفوذ زیاد دارم آبجی خوشگل و خانمم من و دست کم گرفتی گفتم نه تو را دست کم نگرفتم ولی بگذا بره سر خونه زندگیش بزار بره شرش کم بشه مهدی اون اگه ازدواج نکنه دوباره میخواد آوار بشه رو سر من بدبخت
میخواد بچهها این دفعه جدی جدی بندازه گردن من گفت نگران نباش خبرش هست بچههاشو برداشته برده تهران که اونجا درس بخونن و همون جا زندگی کنن و بزرگ شن به قول معروف عروس سابقت خواسته شر مزاحمها را از سر زندگی خودش و شوهر جدیدش کم کنه بچه ها خیالت راحت جاشون از من و تو خیلی بهتره هر چی نباشه لادن و خونوادش خیلی آدمهای پولدار و با نفوذی هستن گفتم مهدی جان هرکاری میخوای بکنی بکن فقط اونها رو گردن من ننداز فهمیدی یا نه گفت نگران نباش با عروست هیچ کاری ندارم با بچههاشم هیچ کاری ندارم من فقط با شوهرش کار دارم گفتم مگه شوهرش چیکار کرده گفت زیاد پروندش جالب نیستش الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
پرونده سیاهی داره پرونده خوبی نداره ولی تا الان قسر در رفته منم براش پرونده درست کردم کلی مدرک جدید بر علیه شوهرش پیدا کردم نگران نباش خواهر من ولی چند سال میخوام بفرستمش بره آب خنک بخوره
تا اون موقعم بیاد بیرون دیگه فکر کنم لادن خانوم یه شوهر دیگه پیدا کرده باشه
لادن خانم نمیتونه بدون شوهر بمونه لادن فقط شوهر میخواد نه چیز دیگه نور امیدتو دلم روشن شد گفتم یعنی میشه یعنی میشه اون عروسی به هم بخوره دست مهدی رو گرفتم و گفتم مهدی جان اول توکلم به خداست بعد تو انتقام منو بایونسم از این زنیکه بگیر نذار آب خوش از گلوش پایین بره
BY الله رافراموش نکنید
Share with your friend now:
tgoop.com/faghadkhada9/78190