Telegram Web
Bi Gharar
Arman Garshasbi
به قدر کافی کتاب خواندیم. گوش کنیم و لذت ببریم.
نوبل اقتصاد ۲۰۲۴

جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۴ به

دارون عجم‌اغلو

سایمون جانسون

جیمز رابینسون

به خاطر کارشان روی

نهادها، بهروزی و رشد اقتصادی داده شده است.

به عبارت دیگر، نوبل اقتصاد را به یک مقاله داده‌اند و نه به افراد که یک سنت‌شکنی مهم به شمار می‌رود.

البته، باید بگوییم که دارون (بیژن) اغلو نماینده شاخه حزب توده در دانشگاه ام‌آی‌تی است 😂.

کتاب دالان باریک ایشان را می‌توانید اینجا بخوانید.

https://www.tgoop.com/exitvoiceloyalty/2327
Audio
🔺در اپیزود اول پادکست اقتصادینو با حضور امیر کرمانی، اقتصاددان ایرانی و استاد دانشگاه برکلی آمریکا به نقد و بررسی کتاب دالان باریک نوشته دارون عجم‌اوغلو می‌پردازیم و همچنین توضیح مختصری در خصوص مطالعات و شیوه کار این اقتصاددان برجسته و ترک‌تبار آمریکایی می‌دهیم.

7:20 آشنایی امیر کرمانی با عجم‌اوغلو
11:09 ویژگی‌های شخصیتی و نحوه فعالیت‌ عجم اوغلو
18:35 نحوه نگارش و ایده «کتاب چرا کشورها شکست می‌خورند»
29:22 چرا اقتصاددانان بزرگ جهان به اقتصاد ایران نمی‌پردازند؟
33:30 ایده اصلی کتاب «دالان باریک»
45:30 کتاب «دالان باریک» برای ایران هم کاربرد دارد؟
52:18 اصلی‌ترین نقدها به کتاب «دالان باریک»
1:03:42 تغییر تفکر توسعه اقتصادی نزد عجم‌اوغلو مابین دو کتاب «چرا کشورها شکست می‌خورند» و «دالان باریک»
colonial-origins-of-comparative-development.pdf
878.7 KB
خاستگاه‌های استعماری توسعه

چرا نوبل اقتصاد را به دارون عجم‌اغلو و جیمز رابینسون و سایمون جانسون دادند؟

در مقاله سال ۲۰۰۱ این سه نفر چه نوآوری و نظریه‌ای وجود داشت که مباحث اقتصاد توسعه و روش‌شناسی تحقیق در این حوزه را متحول ساخت و نوبل اقتصاد را ۲۳ سال بعد برای آنان به ارمغان آورد.

رامین ناصحی

آرش نقوی

محمدرضا فرهادی‌پور

صفحه اینستاگرام اکونقال

econaghal

چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳ شب (پس فردا)

ساعت ۱۰ شب به وقت ایران

@exitvoiceloyalty
Door Az Nafasat
Arman Garshasbi
با من چه کردی که تا نامت را می‌گویم لبهایم می‌سوزد
با من چه کردی که تا می‌خوانم صدها نی در نایم می‌سوزد

می‌ترسم نفسم دور از نفست در سینه بپوسد
دور‌ از منظره ی خندیدن تو آیینه بپوسد

آتش گرفتم در قعر دریا امشب دلم را از این جهنم بیرون بیاور
تا صبح فردا شاید نمانم اکنون بیاور

می‌ترسم نفسم دور از نفست در سینه بپوسد
دور‌ از منظره ی خندیدن تو آیینه بپوسد

ای شب چشمانت در تاریکی‌ها راهی روشن
آخرین رویای شب تنهایی‌ها در جان من با تو خندیدن 

می‌ترسم نفسم دور از نفست در سینه بپوسد
دور‌ از منظره ی خندیدن تو آیینه بپوسد
دانشکده تجارت و بازرگانی #دانشگاه_تهران برگزار می‌کند:

بررسی اندیشه‌های برندگان نوبل اقتصاد ۲۰۲۴؛ با نگاهی به کتاب "قدرت و پیشرفت"

سخنرانان:
#سعید_اسلامی_بیدگلی (عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران)
#محمدرضا_فرهادی‌پور (مترجم کتاب "قدرت و پیشرفت" و "دالان باریک")

شنبه ۵ آبان ساعت ۱۵ الی ۱۶:۳۰
دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران، سالن دکتر #غلامرضا_اسلامی_بیدگلی

#دانشکده_تجارت_وبازرگانی

#کتاب
#اقتصاد

#نیمکت
@nymkat
⭕️ دانلود

کتاب

سفر بشریت: خاستگاه‌های ثروت و نابرابری

نوشته اودد گالور / ترجمه محمدرضا فرهادی‌پور

📚 ناشر: سنور

📝 برای دهه‌ها تصور عامه این بوده که استانداردهای زندگی، پیوسته طی تاریخ بشر افزایش یافته است. چنین چیزی عملاً یعنی تحریف واقعیت. اگرچه تکامل فناوری درواقع فرایندی نسبتاً تدریجی بوده و صرفا سرعت آن دستخوش تغییر شده، اما همیشه به بهبود متناظر در شرایط زندگی منجر نشده است. افزایش چشمگیر سطح کیفیت زندگی طی دو قرن گذشته، درواقع محصول دگرگونی ناگهانی بوده است و تا پیش از آن، سطح زندگی بیشتر مردم جهان کاملاٌ مشابه زندگی اجدادشان بود. شرایط زندگی کشاورز انگلیسی در آغاز قرن شانزدهم شبیه شرایط زندگی رعیت چینی قرن یازدهم، دهقان مایایی قرن پنج میلادی و گله‌دار یونانی قرن چهارم پیش از میلاد بود. اما با آغاز قرن نوزدهم، دنیا چنان دگرگون شد که چنین مقایسه‌ای دیگر کاملاً بی‌معناست. می‌توان گفت بشر در بیشتر تاریخ خود در تله رکود گرفتار بوده است.

لینک دانلود:
https://senoorbook.ir/post-9
شعار ترامپ در انتخابات ٢٠١٦
@exitvoiceloyalty
به من اعتماد كنيد، چرا كه اين نظام را فريب داده ام.
هنر از دست دادن دوست‌داشتنی‌ها

در خانه پدریم فقط یک کتاب بود که آن هم به دلیل بی‌سوادی پدر و مادرم باز نمی‌شد.

مادرم اوایل دهه ۱۳۶۰ به کلاس‌های نهضت سوادآموزی در کانون پرورش فکری کودکان رفت و کمی با کتاب آشناتر شدیم.

وقتی دبیرستان بودم رفتم کتابفروشی؛ منوچهر، یکی از فامیل‌ها، اتفاقی آنجا بود و با کتابفروش هم دوست بود؛ قرار شد کتاب بخرم و بخوانم و پس بدهم و کمی از پول کم شود و کتاب دیگری بخرم.

با اولین وام‌های دانشجویی دهه ۱۳۷۰ شروع کردم به خرید کتاب؛ بالاخره یک کتابخانه کوچک در خانه پدری خریدیم؛ از دیدن کتاب‌ها لذت می‌بردم.

بعدها گز کردن خیابان‌ها به قصد پیدا کردن یک کتاب خاص، یک نسخه خاص، یک ترجمه خاص و مواردی از این دست بدل شد به بخش مهمی از زندگانی من. در این مسیر هم خوشبختانه همیشه خانواده و دوستان خوبی همراهم بودند و از این کتاب‌بازی مثل کفتربازها لذت بردیم.

اما تغییرات تکنولوژی و افزایش قیمت مسکن و سختی جابجایی مجبورم کرد که برخی از کتاب‌ها را بفروشم یا هدیه بدهم یا اهدا کنم.

بخش دردناکش اما اینجاست که وقتی آن کتاب‌های کمیاب و نایاب و خاص را می‌خریدم، فکر می‌کردم با آنها آینده‌ای دارم؛ جلو چشمانم رژه می‌روند و هر از گاهی از گوشه دنج کتابخانه بیرونشان می‌آورم و تورقی می‌کنم و به تاریخ خرید و خوانده‌شدنشان نگاهی می‌کنم و یادی می‌شود از ایام گذشته.

اما ای دریغ؛

کتاب‌بازی و کتاب‌خری کاری‌ست کار دل و دوست داشتن کتاب خودش یک نوع زیست است.

بنابراین، به جبر روزگار، باید کتاب‌هایم را از دست بدهم که هم دوست‌شان دارم و هم فکر می‌کردم با آنها آینده‌ای دارم.

از دست دادن هر چیزی با این دو ویژگی بسیار دشوار است و یادگرفتن این کار، هنر است. ‌‌

امیدوارم مجبور به از دست دادن نشوید.

@exitvoiceloyalty
استاد #شجریان
#اخوان_ثالث

در این خوانش، شجریان سه بار فریاد می‌زند؛

در اولی رگه‌هایی از امید هست

در دومی امید با ترس گلاویز می‌شود

در سومی امیدی نیست.


ناامیدی وقتی یقه آدمی را بگیرد، رنگ رخ زرد می‌شود.

خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي جانسوز
هر طرف مي سوزد اين آتش
پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود

من به هر سو مي دوم گريان
در لهيب آتش پر دود
وز ميان خنده هايم تلخ
و خروش گريه ام ناشاد
از دورن خسته ي سوزان
مي كنم فرياد ، اي فرياد ! ای فرياد

خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي بي رحم
همچنان مي سوزد اين آتش
نقشهايي را كه من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و ديوار
در شب رسواي بي ساحل

واي بر من ، سوزد و سوزد
غنچه هايي را كه پروردم به دشواري
در دهان گود گلدانها
روزهاي سخت بيماري

از فراز بامهاشان ، شاد
دشمنانم موذيانه خنده هاي فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه اين مشبك شب
من به هر سو مي دوم ،
گريان ازين بيداد
مي كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد

واي بر من، همچنان مي‌سوزد اين آتش
آنچه دارم يادگار و دفتر و ديوان
و آنچه دارد منظر و ايوان

من به دستان پر از تاول
اين طرف را مي كنم خاموش
وز لهيب آن روم از هوش
ز آن دگر سو شعله برخيزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، كه مي داند كه بود من شود نابود
خفته اند اين مهربان همسايگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاكستر
واي، آيا هيچ سر بر مي‌كنند از خواب
مهربان همسايگانم از پي امداد ؟

سوزدم اين آتش بيدادگر بنياد
مي‌كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد
برهم زننده صلح.pdf
237.7 KB
برهمزنندۀ صلح: شرح حال دارون عجماغلو
 
نویسنده: سايمون ويلسون
مجله مالیه و توسعه، مارچ 2010، شماره 47
 
مترجم: محمدرضا فرهادی‌پور (همان سال ۲۰۱۰، بازخوانی جدید)
 
گذراندن یک شب در زندان، آن هم برای اولینبار، دارون عجماغلو را واداشت تا به اهمیت مقررات در نظام بازار پی ببرد. عجماغلوی نوجوان یکی از چندین رانندۀ بدون گواهینامة درحال‌يادگيري رانندگي در اطراف بزرگراهي متروک در استانبول ترکیه بود که معمولاً توسط چنین رانندگانی براي تمرين مورد استفاده قرار میگرفت. آن روز پلیس شهری تصمیم گرفت در این کار مداخله کند. پليس با حركتي سریع و پیشبینینشده، عجماغلو و چندین رانندۀ دیگر را در سلولهای زندان مرکزي شهر تا صبح فردا معلق نگه داشت تا تنبیه شوند.
عجماغلو، حالا جاافتادهتر و معقولتر، به عنوان استاد اقتصاد کاربردی کرسی چارلز کیندلبرگر موسسة تکنولوژی ماساچوست(امآيتي)، غمگنانه میگوید که «بدون مقررات و قوانین قابلپیشبینی، بازار کار نخواهد کرد.» چند ساعت خيرگي به دکور سیمانی سلولش و تأدیب اجرایی بعد از آن، شناختی مهم از اهمیت قوانین بیطرفانه،حتی در بازارهای کاملاً آزاد براي او ایجاد کرد.
در باب اهمیت نگاه

نحوه زیست و زندگی ما به «نگاه»‌مان بستگی دارد:

نگاه است که انتخاب‌های ما را شکل می‌دهد،

چون مشخص می‌کند چه آرزوهایی داریم،

برای دستیابی به آن آرزوها چه ابزارهایی را بکار می‌گیریم،

چه گزینه‌های جایگزینی را در نظر و کدام‌ها را نادیده می‌گیریم،

و تلقی‌مان از هزینه‌ها و فواید اقدامات‌مان چیست.

در یک کلام،

نگاه

عبارت است از تصور ما در مورد زندگی و انتخاب‌ها و فواید و مواهب و آسیب‌ها احتمالی.

اختلاف بر سر نگاه، جدی‌ترین اختلاف است و تقریبا اجازه سر سازگاری داشتن نمیدهد.
@exitvoiceloyalty
ابوسعید ابوالخیر و نفت

امروز کمی گیر دادم به ابوسعید ابوالخیر. جالب اینکه در یک دوبیتی از نفت سخن گفته است.

ای کاش مرا به نفت آلایندی
آتش بزدندی و نبخشایندی

در چشم عزیز من نمک سایندی
وز دوست جدا شدن نفرمایندی

ایشان، البته که دوبیتی‌هایش حرف ندارد. مثل این:

از واقعه‌ای تو را خبر خواهم کرد
وآنرا به دو حرف مختصر خواهم کرد

با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک برخواهم کرد

@exitvoiceloyalty
بحران_2008_درسهای_ساختاری_از_و_برای_علم_اقتصاد.pdf
241 KB
بحران 2008: درس‌های ساختاری از و برای علم اقتصاد
نویسنده: دارون عجم‌اغلو (همان سال)
مترجم: محمدرضا فرهادی‌پور (همان سال، بازخوانی مجددبعد از جایزه نوبل 2024 اقتصاد)
 
هنوز نمی‌دانیم آیا از بحران مالی و اقتصاد جهانی 2008 در تاریخ به‌مثابه یک حادثه فاجعه‌آمیز منحصربه‌فرد یا خطیر یاد خواهد شد یا خیر؟ تاریخ نانوشته مملو از حوادثی است که معاصرین فکر می‌کردند مهم و تاریخی‌اند و امروز مدت‌هاست که به‌دست فراموشی سپرده شده‌اند، و از سوی دیگر، در مراحل اولیه رکود بزرگ 1930 گروه زیادی بودند که اهمیت آن را دست‌کم مي‌گرفتند. گرچه اکنون خیلی‌زود است که بگويیم نیمه دوم سال 2008 در کتاب‌های تاریخ چگونه ترسیم خواهد شد، نباید شکی وجود داشته باشد که این بحران دال‌بر فرصتی حیاتی برای علم اقتصاد است. این فرصتی برای ماست- و فکر می‌کنم برای اکثریت اعضای حرفه اقتصاد و متاسفانه خود من است- تا در ابتدا از پذیرش نادرست مفاهیم مشخصی آگاه شویم که نباید آنها را قبول می‌کردیم. همچنین فرصتی‌ست برای ما تا به گذشته برگردیم و مهم‌ترین درس‌های فراگرفته از تحقیقات تجربی ….
فرایند انتصابات ترامپ

ریچارد نیکسون در دهه ۱۹۸۰ در نامه‌ای به دونالد ترامپ نوشت که مطابق گفته همسرم، شما هر زمان اراده کنید می‌توانید رییس‌جمهور آمریکا شوید.
تاریخ هم این نوشته را تایید می‌کند. سه بار آمده و دو بار هم برده است.

در دور اولش کتابی از نوامی کلاین درباره ترامپ ترجمه کردم که شخصیتش را خوب توصیف کرده است. اما این‌بار، فرایند انتصاباتش جالب است. هنوز به کاخ نرسیده، وزارتش مشخص است؛ پیغام و پسغام‌ها و معاهدات مورد نظرش را آماده کرده است.

اما اینجا هنوز می‌گویند رزومه بفرستید،
در فرایند انتصابات بررسی خواهد شد، شورای مشورتی تشکیل شده و
برنامه پیشنهادی از کاندیداها میخواهد؛ وزیر شخصا باید شما را ببیند؛
درباره سلامت و پاک‌دستی آن فرد هنوز به یقین نرسیده‌ایم و …

باشد که بیاموزیم
@exitvoiceloyalty
2025/06/27 08:19:51
Back to Top
HTML Embed Code: