Telegram Web
Goodbye Brother
Ramin Djawadi
زیباترین موزیک متن از سریال GOT این ترک بود به نظرم. لذت ببریم ❤️
@Nightwalkers
Existentialist
Ramin Djawadi – Goodbye Brother
یه وقت‌هایی که حوصله ندارم میام اینجا @Nightwalkers
کلی موزیک خوب گوش می‌کنم و بعدش حالم خوبه.
آرش یکی از دوستان بی‌نظیر و فوق‌العاده ی منه.
دلم می‌خواست اینجارو معرفی کنم بهتون.
امیدوارم شما هم از سلیقه موسیقیش لذت ببرید.

@Nightwalkers
@Nightwalkers
@Nightwalkers
روشن است که خسته‌ام
زيرا آدميان در جايی بايد خسته شوند
از چه خسته‌ام، نمی‌دانم
دانستنش به هيچ رو به کارم نيايد
زيرا خستگی همان است که هست
سوزش زخم همان است که هست
و آن را با سببش کاری نيست

آری خسته‌ام
و به نرمی لبخند می‌زنم
بر خستگی که فقط همين است
در تن آرزويی برای خواب
در روح تمنايی برای نينديشيدن...

👤 #فرناندو_پسوا

@Existentialistt
✍️ ما باید حقیقت را می‌گفتیم...
و حقیقت این بود: «نه، اصلاً حالم خوب نیست.»

اما هیچکس نمی‌دانست چطور با شنیدن این حقیقت کنار بیاید، بنابراین ما راه‌های دیگری برای بیان آن پیدا کردیم...
و از هر جایگزین دیگری استفاده کردیم: موادمخدر، مشروبات الکلی، مواد غذایی، پول، بازوهای‌مان، بدن‌های دیگر. ما به حقیقت خود، به جای صحبت کردن از خود غیرواقعی‌مان، عمل کردیم و گند همه‌چیز درآمد!
اما ما فقط می‌خواستیم صادق باشیم...

📕 #جنگ‌جوی_عشق
👤 #گلنن_دویل_میلتون

@Existentialistt
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاملو‌ می‌گوید کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود و انسان با نخستین درد. دردی که او از آن سخن می‌گوید، درد تحول است؛ دردی است که تغییر می‌دهد، دگرگون می‌کند و به بار می‌نشاند. بی‌تردید دگرگون شدن زمان می‌طلبد و رنج در پی دارد. هیچ انسانی به یک‌باره تغییر نخواهد کرد و هیچ تغییر اصیلی یک شبه اتفاق نخواهد افتاد. تغییر یک‌شبه چیزی جز تظاهر و خودنمایی نیست و پایدار نخواهد بود.
تنها آن تغییری که به‌واسطه درد به‌وجود می‌آید، می‌تواند در جای جایِ وجودِ فرد ته‌نشین شود و اسبابِ جوانه‌های تازه را فراهم آورد. این تغییر، اندک اندک و با شیب ملایم اتفاق می‌افتد؛ به‌تدریج و در طول زمان رخ می‌دهد و اثرات آن ماندگار و شگفت‌انگیز است.
من خواستار چنین تغییری در انسان هستم. با این حال نگران انسان‌هایی هستم که با وجود دردی که می‌کشند، تغییر نمی‌کنند؛ آنها درد می‌کشند اما تلاش می‌کنند ثابت باقی بمانند؛ و شاید این بزرگترین ظلمی باشد که یک نفر می‌تواند در حقِ خودش روا بدارد.

👤 #عباس_ناظری

@Existentialistt
#هرشب_یک_جمله

کسانی که احساس خالی بودن می‌کنند، هرگز با یکی شدن با فرد ناکامل دیگری شفا نمی‌یابند.
دو پرنده بال شکسته که یکی شده‌اند تنها پرواز دست و پا شکسته‌ای خواهند داشت.
انتظار پرواز کشیدن بی‌فایده خواهد بود، تا زمانی که افراد، جدای از هم، زخم‌هایشان را درمان کنند.

📕 #دژخیم_عشق
👤 #اروین_یالوم

@Existentialistt
1
✍️ این را فهمیدم که آن‌هایی که مثل من،‌ ازدواج را پایان کار و عقد را زنجیر محکمی برای استحکام زندگیشان می‌دانند،‌ راهی بس اشتباه را طی می‌کنند.
محبتی که با تعهد و غُل و زنجیر به چهار میخ کشیده شود،‌ عشق نیست؛ اجباری است که تحملش آزار دهنده و نفس‌گیر می‌شود. مقصود خداوند از عقد و ازدواج به اِسارت در آوردن دیگری نیست؛ برای محبت حریمی آسمانی قائل شدن است،‌ نه اجباری برای تحمل.
بعد از آن برایم مسلم شد که بر خلاف تصور همگان برای از بین رفتن یک زندگی، یک عشق یا یک یک رابطه عمیق،‌ لازم نیست دلیلی محکم و خیلی بزرگ و اساسی وجود داشته باشد.
بهانه‌های پوچ و جزئی و کوچک،‌ وقتی با عدم دِرایت و درک دست به دست هم می‌دهند و مرتبا تکرار می‌شوند، برای ویران کردن یک زندگی و یک عشق، کافی که هیچ زیاد هم هست...
اشتباه محض من هم ساده گرفتن این تکرارها بود.
چون فراموش کرده بودم آتش بزرگی که خرمنی را می‌سوزاند،‌ همیشه از جرقه‌های کوچک شروع می‌شود؛‌ همانطور که در مورد ما شد...!

📕 #دالان_بهشت
👤 #نازی_صفوی

@Existentialistt
#هرشب_یک_جمله

سنگینی حق‌النّاس با دعا و شب زنده‌داری حل نمی‌شه.

@Existentialistt
Roozegare Gharib
Alireza Ghorbani
روزگار غریبیست نازنین...

@Existentialistt
- وکیل: دیوید، من توی یه جلسه‌ام، چه خبر شده؟
+ دیوید: گوش کن، می‌خوام یه معامله رو جوش بدی.
- چه جور معامله‌ای؟
+ یه معامله بزرگ، خیلی بزرگ. ما الان وگاس هستیم. توی هتل هیلتون. اینجا جان گِیج رو دیدیم. می‌دونی کیه؟
- البته که می‌دونم! یه میلیاردره، یه آدم کله‌گنده‌ست.
+ اون یک میلیون دلار به‌ما پیشنهاد داده.
- یک میلیون دلار برای چی؟ برای کلیه‌هات؟!
+ برای یک شب با دایانا بودن...
- منظورت چیه؟... یعنی یک شب با دایانا...
+ آره...
- صاف و پوست کنده بگو... یعنی اون یک میلیون دلار می‌ده برای اینکه یک شب با دایانا باشه؟ با زنِ تو؟! و تو قبول کردی؟!... واقعاً نمی‌دونم چی باید بگم...چطور تونستی همچنین کاری بکنی؟! برای چی بدون من مذاکره کردی؟ هیچ‌وقت بدون وکیلت مذاکره نکن، هیچ‌وقت! برای زنی مثل دایانا من می‌تونستم حداقل دو میلیون دلار بگیرم! واضحه که تو نمی‌خواستی سرت کلاه بره ولی اینو بدون که سرت کلاه گذاشتن!

🎥 #پیشنهاد_بی‌شرمانه
👤 #آدریان_لین

@Existentialistt
#هرشب_یک_جمله

ما هیچ‌گاه به امروز بازنمی‌گردیم
هرچه را که لازم است بردارید.

@Existentialistt
می‌خواهم بمیرم
می‌خواهم یک میلیارد بار بمیرم
و در جهانی برخیزم،
که همسایگان یکدیگر را بشناسند.
و مردم،
همه رنگ‌ها را دوست بدارند.
می‌خواهم در جهانی برخیزم
که عشق به قیمت لبخند باشد.
مردان نمیرند،
زنان نگریند،
و همه کودکان، پدران خود را بشناسند.
عدالت باغی باشد،
که مردم در آن سیب‌های یکسان بخورند،
و یکسان بمیرند.
می‌خواهم در جهانی برخیزم،
که هیچ انسانی، بیش از یک بار نمیرد!

👤 #ژاک_پره_ور 
ترجمه: #احمد_شاملو

@Existentialistt
1
Arghavan
Ebtehaj
ارغوانِ هوشنگ ابتهاج رو باهم گوش کنیم...

@Existentialistt
‌ ‌ ✍️ حمام برای او تنها نقطۀ امنِ خانه است. برهنه است و برهنه فکر می‌کند. جایی که مجبور نیست لبخند بزند، سر تکان دهد و دوباره لبخند بزند. هیچ استحاله‌ای آنجا نیست. هیچ نقابی. تمامِ اشک‌ها و لبخندهایش به حمام ختم می‌شوند. تنها در حمام است که از پسِ تماشای خودش برمی‌آید. در حمام بود که توانست یک سوگواریِ درخور برای "میم" برگزار کند. در آنجا بود که فهمید نه‌ تنها «می‌شود» بدونِ او، بلکه «باید» بدونِ او زندگی کرد. حمام برای او محلِ شستشو نیست. صومعه است. می‌شود نِشست و هیچ کار نکرد. زمان تغییر کاربری می‌دهد، لخت می‌شود و می‌ایستد، و می‌شود از فقدانش استفاده کرد: فرصتی برای نشستن و زل زدن به حفره‌ی خالیِ روح در اعماقِ آینه‌ای بخارگرفته.

اگزیستانسیالیسم یعنی کسی نمی تواند جای تو حمام کند...

📕 #در_خواب_مسئولیت_آغاز_می‌شود
👤 #دلمور_شوارتز


@Existentialistt
✍️ گاهی فکر می‌کنم وقتی یک کودک در سوئیس سراغ یخچال می‌رود تا شکلات صبحانه‌اش را بردارد، کودکی در یک قبیله آفریقایی با این ترس بیدار می‌شود که نکند امروز به وسیله مردان قبیله دیگر که به دین و آیین آنها نیستند کُشته شود! اگر در عربستان به دنیا می‌آمدیم احتمالاَ اسم‌مان عبدالعزیز می‌شد، جوراب نمی‌پوشیدیم، بنز سوار می‌شدیم. اگر در جامائیکا بودیم مسیحی می‌شدیم، غذاهای تند می‌خوردیم، می‌رقصیدیم و اگر کسی می‌گفت میای بریم شمال جوج بزنیم! نمی‌فهمیدیم چه می‌گوید! اگر در دانمارک به دنیا می‌آمدیم اسطوره‌هایمان وایکینگ‌ها بودند، پیرو کلیسای پروتستان می‌شدیم، احتمالاً به ازدواج همجنسگرایان رای می‌دادیم و به جای شجریان از یورِن اینگمَن لذت می‌بردیم.

وقتی همه چیز تا این اندازه می‌تواند در عین سادگی، این همه پیچیده و خارج از کنترل ما باشد، یقه دریدن و خود را حق مطلق فرض کردن روی کره زمین چقدر واقعیت دارد؟

حال شما چطور است فرزندان جغرافیا...؟

سعی کن کسی که تو را می‌بیند، آرزو کند مثل تو باشد...
از ایمان سخن نگو!
بگذار از نوری که بر چهره داری، آن را احساس کند.
از عقیده برایش نگو!
بگذار با پایبندی تو آن را بپذیرد.
از عبادت برایش نگو!
بگذار آن را جلوی چشمش ببیند.
از اخلاق برایش نگو!
بگذار آن را از طریق مشاهده تو بپذیرد.
از تعهد برایش نگو !
بگذار مردم با اعمال تو خوب بودن را بشناسند!

@Existentialistt
✍️ براى هيچكس، هيچگاه‌ ممكن نيست در غم و شادى ديگران شريک شود حتی ممكن نيست كه آن ‌را درک كند آدم‌ها نفوذناپذيرند و ذهن‌ها ارتباط‌ناپذير. در عشق، دوستی و هر پيوند ديگرى، هر طرفى براى طرف ديگر بيگانه‌اى‌ست مرموز...

انسان چه در خانه، چه‌ در ميان دوستان و چه در محيط كار، هــيچگاه نمى‌تواند به‌ چيزى جز تنهايى مشترک كه نصيب همه‌ى آدميان اسـت، دست يابد. نارسايى زبـان مانع هـرگونه ارتباط حقيقى است.

📕 #نقد_حكمت_عاميانه
👤 #سيمون_دوبوار

@Existentialistt
✍️ کشیشی در اتوبوس نشسته بود که یک ولگرد مست و لایعقل سوار شد و کنار او نشست. مرد ولگرد روزنامه‌ای را باز کرد و مشغول خواندن شد و بعد از مدتی از کشیش پرسید: «پدر روحانی روماتیسم از چه چیزی ایجاد می‌شود؟»
کشیش هم موعظه را شروع کرد و گفت: «روماتیسم حاصل مستی و میگساری و بی‌بند و باری است!»
مرد با حالت منفعل دوباره سرش گرم روزنامه خودش شد. سپس کشیش از او پرسید: «تو حالا چند وقت است که روماتیسم داری؟»
مرد گفت: «من روماتیسم ندارم! اینجا نوشته است پاپ اعظم دچار روماتیسم بدی است...»

@Existentialistt
من همیشه هوای گرگ و میش را دوست دارم. فقط در این لحظه‌هاست که احساس می‌کنم می‌خواهد اتفاق مهمی روی دهد. در گرگ‌و‌میش همه‌چیز زیبا جلوه می‌کند. خیابان‌ها، میادین و عابرین. من حتی در این لحظه احساس جوانی و خوشتیپی می‌کنم و همیشه دوست دارم که به آینه نگاه کنم و از خیابان‌ها که رد می‌شوم در ویترین‌ها خودم را تماشا کنم و دست به صورتم که می‌زنم، چین و چروکی در پیشانی و صورتم نمی‌بینم.

📕 #تنهایی_پر_هیاهو
👤 #بهومیل_هرابال

@Existentialistt
#هرشب_یک_جمله

قلبم می‌تپید؛
دستانم عرق کرده بود؛
پاهایم دچار لرزش خفیفی شده بود؛
نه، دروغ چرا!
راستش را می‌گویم؛
پاهایم به شدت می‌لرزیدند...
همانطور که به آرامی راه می‌رفتم،
دستم را روی قلبم گذاشتم؛
می‌خواستم به خودم دلداری بدهم:
نشد!
به سختی به راهم ادامه دادم؛
نمی‌دانستم به کجا
و یا چه زمانی از رفتن بازخواهم ایستاد،
همانطور ادامه دادم!

👤 #عباس_ناظری

@Existentialistt
2025/07/10 05:58:57
Back to Top
HTML Embed Code: