tgoop.com/ehsanmohammadi95/9496
Last Update:
⛔ من زندگیمو برات توی سینی نقرهای گذاشتم اما تو ...
✍️ احسان محمدی
ناراحت میشوید اما واقعیت این است که در بیشتر مواقع حتی اگر خودتان را برای رضایت کسی در چرخ گوشت بیندازید، کلیهتان را به کسی هدیه بدهید، صبح تا شب برای پیشرفت و رضایت کسی از کیک زندگی خودتان ببخشید، اگر مثل شمع بسوزید تا خانه کسی دیگر روشن شود و ... باز هم ممکن است روزی که به او نیاز دارید، سراغ شما را نگیرد!
❌ یکی از تلخترین نوع زندگی، زیست فداکارانه اما همراه با توقع است.
هر کدام از ما حداقل یک نفر را اطرافمان میشناسیم که مدام از بقیه گله میکند. میگوید من از زندگی خودم زدم، از آرامش و راحتی خودم، از پول خودم زدم به خاطر اون، اما قدر منو ندونست!
☑️ مادری درباره فرزندش، زنی در مورد همسرش، کارمندی در مورد همکارش، پسری درباره معشوقش ... فرقی نمیکند، آنها از این ناراحتند که در برابر فداکاریشان چیزی که انتظارش را داشتهاند، دریافت نکردهاند.
من سالهاست دارم «تمرین» میکنم از هیچکس توقع نداشته باشم. کار خیلی سختی است، اصلاً انگار با سرشت آدمی که موجودی اجتماعی است جور در نمیآید، اما سالهاست تمرین میکنم که کلمه «ازش توقع داشتم» را حتی به زبان نیاورم. این نسخه را برای هیچکس نمیپیچم اما کماکان به تمرین ادامه میدهم.
تمرین میکنم که اگر برای کسی کاری میکنم، ته دلم هم بوی معامله و جبران ندهد، برای دل خودم انجام بدهم، اگر قدم متقابلی برداشت دَمش گرم، انجام هم نداد نه غُر بزنم، نه گله کنم.
عارف، مرتاض یا درویش نیستم و هنوز خیلی راه دارم که به آرامش عمیق بعد از ناسپاسیهای تلخ برسم، برای همین تمرین میکنم ....
✅ میفهمم که بیشتر روابط انسانی مثل یک «معامله» است حتی اگر این اسم را رویش نگذاریم، آدمها توقع دارند وقتی چیزی میدهند (محبت، وقت، کمک)، دریافت متقابل داشته باشند. حتی اصلی داریم به نام «هنجار متقابل» (Norm of Reciprocity) یا اصل «بدهبستان» که بر اساس آن افراد انتظار دارند در پاسخ به رفتارهای خوب، رفتارهای خوب و در پاسخ به رفتارهای بد، رفتارهای بد دریافت کنند.
هیچ ایرادی در این نیست. ذات زندگی بده بستان است. فداکاری هم بینهایت رفتار ارزشمندی است و آدمی حق دارد اگر کسی در جاماش نوشیدنی مجاز نمیریزد دیگر سنگ هم نزند!
بهتر است در زندگی رُک معامله کنید، توقعهای متقابل را تعریف کنید، این حق شماست.
❇️ مرز بین #انتظار و #توقع کجاست؟ نمیدانم!
اینکه خداوند متعال ما را به خاطر یک سیب از بهشت راند، دلیلش این بود که از #آدم و #حوا «توقع» داشت نروند سراغ میوه ممنوعه؟
خدا از ما الان «انتظار» دارد بندههای خوبی باشیم، کار بد نکنیم تا ما را ببرد بهشت و اگر انتظارش را برآورده نکنیم قیر داغ و …؟!
✅ من هر روز با یک بغل «نمیدانم» از خواب بیدار میشوم و با یک کوه «نمیدانم» به رختخواب میروم.
اما میدانم «توقع» چیزی است که همه از تو دارند ولی تو نباید از کسی داشته باشی. برای همین تمرین میکنم از هیچکس توقع دلی نداشته باشم. اینطور کمتر ناامید میشوم، کمتر دلشکسته میشوم، خودم دست خودم را میگیرم و از زمین بلند میکنم.
تا کی؟
نمیدانم!
طبعاً توقعات کاری و اداری و شهروندی شامل این ماجرا نمیشود. آنها یکسری قرارداد است ولی اینکه من برای کسی کاری بکنم و بعد سرش منت بگذارم و توقع داشته باشم جبران کند در دنیای من، معامله است و من هیچوقت تاجر خوبی نبودم و نمیشوم!
❌ تمام حرف این نوشتار این است: زیست فداکارانه بیش از حد وقتی انتظار «جبران» داری، حتماً یک روز، یکوقت و یکجا به شدت ناامیدتان میکند!
اسراف نکنید! حتی در فداکاری!
حالا خیلی هم احتکار نکنید!
🖋 @ehsanmohammadi95
BY روزنوشتهای احسان محمدی
Share with your friend now:
tgoop.com/ehsanmohammadi95/9496