EHSANMOHAMMADI95 Telegram 9478
↙️ بچه‌های «گلاره» و «نقره» در جنگ با هایپررئالیتی!

✍️ احسان محمدی

گلاره و نقره دو دختر دم‌بخت روستای کوچک ما بودند. آنها برای اینکه دل از چهار پسر خواستگارشان ببرند لازم نبود کنکور قبول شوند، لازم نبود صبح زود بروند بدوند، بعد عکسشان را با لباس ورزشی و لبخند مصنوعی توی اینستاگرام آپلود کنند، حتی نیاز نداشتند برای داشتن هیکل ساعت شنی؛ «عدس بزنن، آب کرفس بزنن!». لازم نبود آیلتس داشته باشند اصلاً کسی از آنها انتظار نداشت دختر مستقل باشند، اتفاقاً اینکه زیر سایه پدر و مادر بودند امتیاز داشت!

همین که آشپزی و کمی خانه‌داری بلد بودند کفایت می‌کرد تا دختر برگزیده بودند.

پسرهای مشتاق آنها هم لازم نبود سیکس‌پک داشته باشند، ایربگ هم قبول بود. کسی به پسرها نمی‌گفت: «قد زیر ۱۸۰ کنسله»! در روستایی که کسی نیسان نداشت، دخترها از مرد آینده انتظار شاسی بلند نداشتند. لازم نبود بلد باشند در مورد کافکا و نیچه حرف بزنند، کسی از پسری که دنبال گله جزغاله شده بود انتظار نداشت پوست سفیدبرنزه و ته‌ریش داشته باشد. نه دنبال تراپیست بودند نه با کمونیست کار داشتند.

همین که چوپانی و کشاورزی بلد بودند کافی بود.

این داستان در خیلی از شهرها و روستاها تا همین ۵۰ سال پیش همینطور بود. ۵۰ سال برای تغییر دادن چیزی که هزاران سال به شکل یک روتین ثابت وجود داشته یک پلک زدن است، از نظر روانی تقریباً غیرممکن است و تبعات عمیقی دارد.

الان دخترها و پسرهای گلاره و نقره هر روز در شبکه‌های اجتماعی و در بیلبوردهای خیابان گزینه‌های جدید می‌بینند. انتظاراتشان فرق دارد، این یک عصر جدید است. عصری که پسر و دختر برای انتخاب شدن باید همه چیز داشته باشند. دختر باید هم باسن جنیفر لوپز داشته باشد، هم دینداری حضرت مریم را، هم مهارت برنامه‌نویسی، هم صدای نازک، هم پوست کره‌ای داشته باشد هم روی توسعه فردی‌اش کار کند! پسر باید ترکیبی باشد از راننده‌ی فرمول یک، روان‌درمانگر ساکت، بدنساز حرفه‌ای. یک حضرت یوسفِ پولدار! یک سوپرمن چندکاره و ترکیبی از محمدرضا گلزار، نجم‌الدین شریعتی، شهاب حسینی و بابک زنجانی!

می‌دانم و می‌فهمم که بازگشت به عصر گلاره و نقره غیرممکن است، جهان دنده عقب نمی‌رود اما ماجرا در مورد فشارهای عصر حاضر است که عدم درک آن خطرناک است.

در دنیای امروز، «معمولی بودن» شبیه ناسزا شده. فشارِ شبیهِ بهترین‌ها شدن، استخوان‌ها را می‌ترکاند. استانداردها آن‌قدر بالا رفته‌اند که آدم‌ها فقط با فتوشاپِ روح و جسم می‌توانند از این فیلترها رد شوند.

فیلسوف فرانسوی «ژان بودریار» از هایپرریالیتی (Hyperreality) یا فراواقعیت می‌گفت. اینکه در دنیای امروز، ما دیگر مستقیماً با واقعیت سروکار نداریم، بلکه با نسخه‌های اغراق‌شده‌ای از واقعیت روبرو هستیم که از طریق رسانه‌ها، تبلیغات، شبکه‌های اجتماعی و فرهنگ مصرفی ساخته شده‌اند.

مثلاً وقتی تصویر یک زندگی ایده‌آل شده، بارها و بارها در اینستاگرام، فیلم‌ها و تبلیغات دیده می‌شود، این تصویر دیگر به‌جای خود واقعیت، معیار سنجش زندگی ما می‌شود.

در چنین شرایطی، واقعیت جای خود را به «فراواقعیت» می‌دهد. یعنی تصویری که واقعی‌تر از خود واقعیت به نظر می‌رسد و مردم آن را به‌عنوان معیار اصلی می‌پذیرند.

در چنین عصری ممکن است پیشرفت کنیم اما به قیمت فشار روانی و فرسودگی زودرس نسلی که دیگر حتی فرصت ساده زیستن را هم ندارد و کسی نیست حتی به او بگوید عیبی ندارد اگر حالت از این مسابقه به هم می‌خورد، گناهی نداری اگر مدال طلا نمی‌گیری!

این فقط یک تغییر سلیقه نیست، شبکه‌های اجتماعی با مقایسه‌های دائمی و بمباران تصویری، «ارزش انسانی» را گره زده‌اند به «دیده شدن»، نه «بودن».

نتیجه‌اش؟ افزایش اختلال اضطراب اجتماعی، افسردگی، احساس ناکافی بودن دائمی و «فرسودگی زیبایی‌شناختی». یعنی خستگی از تلاش بی‌پایان برای شبیه شدن به نسخه‌هایی که خودشان هم از خودشان خسته‌اند!

می‌دانم که نمی‌شود برگردیم به روزگار گلاره و نقره، دنیا به سمت جلو می‌رود اما لازم است آگاه شویم که بخشی از رنجی که می‌کشیم ریشه در چه چیزهایی دارد. ما در حال تجربه کردن یکی از بدترین انواع تنهایی هستیم: بی‌رحمانه نادیده ماندن در عصر شلوغی‌ها!

اگر این روزها حالت بد است یکی از دلایلش این است که بدن تو برای دوام آوردن زیر آوارِ مقایسه‌های شبانه‌روزی و فیلترهای براقِ شبکه‌های اجتماعی هنوز سازگاری کافی پیدا نکرده است.

شاید نیازمند نوع دیگری از «تکامل» هستیم، این بار نه از دریا به خشکی، از خشکی به خشکی!
🖋️ @ehsanmohammadi95



tgoop.com/ehsanmohammadi95/9478
Create:
Last Update:

↙️ بچه‌های «گلاره» و «نقره» در جنگ با هایپررئالیتی!

✍️ احسان محمدی

گلاره و نقره دو دختر دم‌بخت روستای کوچک ما بودند. آنها برای اینکه دل از چهار پسر خواستگارشان ببرند لازم نبود کنکور قبول شوند، لازم نبود صبح زود بروند بدوند، بعد عکسشان را با لباس ورزشی و لبخند مصنوعی توی اینستاگرام آپلود کنند، حتی نیاز نداشتند برای داشتن هیکل ساعت شنی؛ «عدس بزنن، آب کرفس بزنن!». لازم نبود آیلتس داشته باشند اصلاً کسی از آنها انتظار نداشت دختر مستقل باشند، اتفاقاً اینکه زیر سایه پدر و مادر بودند امتیاز داشت!

همین که آشپزی و کمی خانه‌داری بلد بودند کفایت می‌کرد تا دختر برگزیده بودند.

پسرهای مشتاق آنها هم لازم نبود سیکس‌پک داشته باشند، ایربگ هم قبول بود. کسی به پسرها نمی‌گفت: «قد زیر ۱۸۰ کنسله»! در روستایی که کسی نیسان نداشت، دخترها از مرد آینده انتظار شاسی بلند نداشتند. لازم نبود بلد باشند در مورد کافکا و نیچه حرف بزنند، کسی از پسری که دنبال گله جزغاله شده بود انتظار نداشت پوست سفیدبرنزه و ته‌ریش داشته باشد. نه دنبال تراپیست بودند نه با کمونیست کار داشتند.

همین که چوپانی و کشاورزی بلد بودند کافی بود.

این داستان در خیلی از شهرها و روستاها تا همین ۵۰ سال پیش همینطور بود. ۵۰ سال برای تغییر دادن چیزی که هزاران سال به شکل یک روتین ثابت وجود داشته یک پلک زدن است، از نظر روانی تقریباً غیرممکن است و تبعات عمیقی دارد.

الان دخترها و پسرهای گلاره و نقره هر روز در شبکه‌های اجتماعی و در بیلبوردهای خیابان گزینه‌های جدید می‌بینند. انتظاراتشان فرق دارد، این یک عصر جدید است. عصری که پسر و دختر برای انتخاب شدن باید همه چیز داشته باشند. دختر باید هم باسن جنیفر لوپز داشته باشد، هم دینداری حضرت مریم را، هم مهارت برنامه‌نویسی، هم صدای نازک، هم پوست کره‌ای داشته باشد هم روی توسعه فردی‌اش کار کند! پسر باید ترکیبی باشد از راننده‌ی فرمول یک، روان‌درمانگر ساکت، بدنساز حرفه‌ای. یک حضرت یوسفِ پولدار! یک سوپرمن چندکاره و ترکیبی از محمدرضا گلزار، نجم‌الدین شریعتی، شهاب حسینی و بابک زنجانی!

می‌دانم و می‌فهمم که بازگشت به عصر گلاره و نقره غیرممکن است، جهان دنده عقب نمی‌رود اما ماجرا در مورد فشارهای عصر حاضر است که عدم درک آن خطرناک است.

در دنیای امروز، «معمولی بودن» شبیه ناسزا شده. فشارِ شبیهِ بهترین‌ها شدن، استخوان‌ها را می‌ترکاند. استانداردها آن‌قدر بالا رفته‌اند که آدم‌ها فقط با فتوشاپِ روح و جسم می‌توانند از این فیلترها رد شوند.

فیلسوف فرانسوی «ژان بودریار» از هایپرریالیتی (Hyperreality) یا فراواقعیت می‌گفت. اینکه در دنیای امروز، ما دیگر مستقیماً با واقعیت سروکار نداریم، بلکه با نسخه‌های اغراق‌شده‌ای از واقعیت روبرو هستیم که از طریق رسانه‌ها، تبلیغات، شبکه‌های اجتماعی و فرهنگ مصرفی ساخته شده‌اند.

مثلاً وقتی تصویر یک زندگی ایده‌آل شده، بارها و بارها در اینستاگرام، فیلم‌ها و تبلیغات دیده می‌شود، این تصویر دیگر به‌جای خود واقعیت، معیار سنجش زندگی ما می‌شود.

در چنین شرایطی، واقعیت جای خود را به «فراواقعیت» می‌دهد. یعنی تصویری که واقعی‌تر از خود واقعیت به نظر می‌رسد و مردم آن را به‌عنوان معیار اصلی می‌پذیرند.

در چنین عصری ممکن است پیشرفت کنیم اما به قیمت فشار روانی و فرسودگی زودرس نسلی که دیگر حتی فرصت ساده زیستن را هم ندارد و کسی نیست حتی به او بگوید عیبی ندارد اگر حالت از این مسابقه به هم می‌خورد، گناهی نداری اگر مدال طلا نمی‌گیری!

این فقط یک تغییر سلیقه نیست، شبکه‌های اجتماعی با مقایسه‌های دائمی و بمباران تصویری، «ارزش انسانی» را گره زده‌اند به «دیده شدن»، نه «بودن».

نتیجه‌اش؟ افزایش اختلال اضطراب اجتماعی، افسردگی، احساس ناکافی بودن دائمی و «فرسودگی زیبایی‌شناختی». یعنی خستگی از تلاش بی‌پایان برای شبیه شدن به نسخه‌هایی که خودشان هم از خودشان خسته‌اند!

می‌دانم که نمی‌شود برگردیم به روزگار گلاره و نقره، دنیا به سمت جلو می‌رود اما لازم است آگاه شویم که بخشی از رنجی که می‌کشیم ریشه در چه چیزهایی دارد. ما در حال تجربه کردن یکی از بدترین انواع تنهایی هستیم: بی‌رحمانه نادیده ماندن در عصر شلوغی‌ها!

اگر این روزها حالت بد است یکی از دلایلش این است که بدن تو برای دوام آوردن زیر آوارِ مقایسه‌های شبانه‌روزی و فیلترهای براقِ شبکه‌های اجتماعی هنوز سازگاری کافی پیدا نکرده است.

شاید نیازمند نوع دیگری از «تکامل» هستیم، این بار نه از دریا به خشکی، از خشکی به خشکی!
🖋️ @ehsanmohammadi95

BY روزنوشت‌های احسان محمدی


Share with your friend now:
tgoop.com/ehsanmohammadi95/9478

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Telegram channels enable users to broadcast messages to multiple users simultaneously. Like on social media, users need to subscribe to your channel to get access to your content published by one or more administrators. To view your bio, click the Menu icon and select “View channel info.” A vandalised bank during the 2019 protest. File photo: May James/HKFP. How to Create a Private or Public Channel on Telegram?
from us


Telegram روزنوشت‌های احسان محمدی
FROM American