tgoop.com/dr_mohammad_mossadegh/576
Last Update:
ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﺟﺒﻬﻪ ﻣﻠﯽ ﺭﺍ ﺟﻤﻌﯽ ﺁﺷﻮﺑﮕﺮ ﭘﺮ ﺳﺮﻭﺻﺪﺍ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﮐﺮﺩ...
و رزم آرا را مردی جدی و اهل عمل برای تامین منافع دولت های بریتانیا و شوروی دانست...
____
٢۴ اسفندماه ١٣٢٩ مجلس تصویب کرد: صنعت نفت ایران ملی است! بریتانیا کوچکترین ارزشی برای ایرانیان قائل نبود.
وزارت امور خارجه بریتانیا جبهه ملی را جمعی آشوبگر پر سروصدا توصیف کرد که در تلاشند با «هارت و پورت» امتیازات بیشتری از شرکت دریافت کنند. سر فرانسیس شپرد سفیر جدید بریتانیا به نخست وزیرگفت که موافقتنامه الحاقی خیلی هم سخاوتمندانه بوده، و طمع ایرانیان دارد مانع تصویبش می شود: «به اوگفتم تنها چیزی که به نظرم شرکت باید به این امتیازات اضافه کند، احتمالا معالجه پزشکی رایگان برای آن دسته از نمایندگانی است که به درمان هیستری خود نیاز دارند.» شپرد ظاهرا می توانست در زمینه استفاده از زبان صریح و غیردیپلماتیک، با ریدر بولارد سفیر دوره جنگ[جهانی] مسابقه دهد. او که طی مبارزات استقلال اندونزی در این کشور زندگی می کرد، با این وعده به تهران اعزام شده بود که دوره ای راحت را در ایران سپری کند زیرا «ما با بومیان آنجا هرگز مسئله ای نداربم.» هیئت دیپلماتیک به دلایلی گمان می کرد «بومیان ایران عادت ندارند فریاد دفاع از چیزی سر بدهند.» شاه که نتوانسته بود سیاستمداران پوست کلفتی برای حمایت از موافقتنامه الحاقی پیدا کند، پس از تردیدهایی بسیار به ژنرال علی رزم آرا روی آورد: مرد جدی و اهل عملی که آماده بود خطر برانگیختن انزجار عمومی را بپذیرد. برداشت رزم آرا این بود که موافقتنامه را بعدا به مجلس خواهد داد و بر همین اساس نخست وزیری را پذیرفت. تردیدهای شاه در مورد او از ترس تمام وکمالش از افسران جاه طلب ریشه می گرفت. ترس دائمی شاه در زندگی این بودکه برخی افسران، همان بلایی را به سرش بیاورندکه پدرش برسرخاندان سلطنتی قبلی آورده بود. شاه به ویژه درمورد رزم آرا محتاط بود زیرا او هواداران زیادی بین افسران جوان تر با گرایشات چپ داشت. شاه پیش تر درگفت وگویی با سفیر بریتانیا، رزم آرا را به عنوان «یک افعی که باید له شود» توصیف کرد. شاه می گفت او «ناسپاس، حقه بازو فقط کمی بهترازعمال روس است. »
رزم آرا با این توجیه که ایران فاقد توان کارشناسی فنی برای اداره صنعت نفت است، علنا با ملی شدن نفت مخالفت می کرد. همزمان، اوبه آرامی در حال چانه زنی برای انجام معامله ای بهتر بود. در این میان، شرکت نفت دائما در حال دست دست کردن بود، اما سرانجام پس از فشار زیاد از سوی دولت های امریکا و بریتانیا و اعلام معامله ۵۰/۵۰ بین آرامکو و عربستان سعودی به طور شفاهی اعلام کردکه چنین معامله ای را بررسی خواهد کرد.
اما این فشارهای پشت پرده بسیار دیر اعمال شدند. در شانزدهم اسفندماه ۱۳۲۹ یعنی پیش ازپذیرش درباره موافقتنامه ۵۰/۵۰ توسط شرکت نفت، ژنرال رزم آرا توسط فداییان درمسجدشاه تهران به قتل رسید. از نظر فدائیان، مخالفت رزم آرا با ملی شدن نفت شاهدی بر این مدعا بودکه او عامل انگلیس است. همچنین به دلیل تنش های گذشته بین رزم آرا و شاه فورا شایعاتی پخش شد مبنی بر اینکه ردپای دربار نیز در این قتل دیده می شود.
شپرد ازشاه خواست نخست وزیری تازه تعیین کند ودر اسرع وقت موافقتنامه الحاقی را به مجلس ببرد. روز پس از ترور رزم آرا، مصدق رای تمامی اعضای کمیسیون نفت مبنی بر رد موافقتنامه الحاقی را دریافت کرد. همزمان، او ماده واحده ای مبنی بر ملی شدن نفت را به مجلس ارائه داد: :« به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تامین صلح جهانی، امضا کنندگان زیر پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت در مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود، یعنی عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری در دست ملت ایران قرار گیرد.»
یک هفته بعد در ٢۴ اسفندماه ١٣٢٩ مجلس شورای ملی با اکثریت آرا، پیشنهاد کمیسیون نفت را به تصویب رساند. وزارت خارجه بریتانیا به رغم این اوضاع وخیم، کاملا بی خیال بود. این وزارتخانه مدعی شد:«که خواسته ملی شدن نفت چندان اهمیت ندارد؛ که رزم آرا رفتار مناسبی با مجلس نداشته! که نمایندگان به محض«درک» موافقتنامه الحاقی آن را خواهند پذیرفت!؛ که جبهه ملی مسئله را واقعا به دقت بررسی نکرده و اینکه نارضایتی عمومی درواقع نسبت به شاه است نه شرکت نفت.»
کودتا- یرواند آبراهیمیان- ترجمه ابراهیم فتاحی- ص۱۰۰-۱۰۴
#صفحه_دکتر_مصدق
@dr_mohammad_mossadegh
BY دکتر محمد مصدق
Share with your friend now:
tgoop.com/dr_mohammad_mossadegh/576