محمد محمدعلی
نویسنده و پژوهشگر
1327_1402
از همان نخستین باری که قلم به دست گرفتم تا کتابی بنویسم سایه مرگ را پشت سرم حس میکردم. شاید بتوان گفت که مرگ را چیزی شبیه همزاد خودم میبینم. زمانی که داستان مینویسم آن را بیشتر احساس میکنم. گمان میکنم که مرگ به هیچوجه از من دور نیست و حتی میتوان گفت که آن را اتفاق بسیار زیبا و نزدیکی میدانم. از این رو تلاش کردم تا هیچگاه مرگ را اتفاق ناخوشایند و ترسناکی جلوه ندهم. شخصیتهای داستانهای من همگی با رضایت و رغبت مرگ را بهعنوان بخشی طبیعی از زندگی پذیرفتهاند.
@davatmoaser
Www.davatmoaser.ir
نویسنده و پژوهشگر
1327_1402
از همان نخستین باری که قلم به دست گرفتم تا کتابی بنویسم سایه مرگ را پشت سرم حس میکردم. شاید بتوان گفت که مرگ را چیزی شبیه همزاد خودم میبینم. زمانی که داستان مینویسم آن را بیشتر احساس میکنم. گمان میکنم که مرگ به هیچوجه از من دور نیست و حتی میتوان گفت که آن را اتفاق بسیار زیبا و نزدیکی میدانم. از این رو تلاش کردم تا هیچگاه مرگ را اتفاق ناخوشایند و ترسناکی جلوه ندهم. شخصیتهای داستانهای من همگی با رضایت و رغبت مرگ را بهعنوان بخشی طبیعی از زندگی پذیرفتهاند.
@davatmoaser
Www.davatmoaser.ir
Forwarded from تبارشناسی کتاب
تبارشناسی کتاب
Photo
جیمز دیلی( ۱۹۷۹ - ) یک نویسندهی جوان است؛ اما از نویسندگانی دربارهی داستان مطلب جمعآوری کرده که معاصرترینش، یعنی مارگارت آتوود( ۱۹۳۹- ) دو برابر او سن و سال دارد. دیلی در واقع به این سوال میخواسته پاسخی از نویسندگان بزرگ بشنود: «آنها دربارهی داستان چه میگویند؟» البته این سوال فقط سوال داستاننویسان جوان نیست؛ حتی خوانندگان عادی میخواهند بدانند داستاننویسان بزرگ در داستان چه چیزی را جستجو میکنند؟ هفده نویسندهی بزرگ برگزیدهی این که عموماً آمریکایی هستند، هر کدام از زاویهای به این سوال پاسخ میدهند. پس این کتاب میتواند به گونهای به چیستی فلسفهی داستان نیز پاسخ دهد. جالبترین فصل کتاب به نظرم حرفهای آلن پو است؛ زیرا دربارهی شعر معروف «غراب» مسایل مهمی را مطرح میکند. جیمز دیلی ابتدا از آلن پو شروع کرده است؛ کسی که تعریف او از داستان کوتاه معروف است و یکی از مهمترین بنیانگذاران داستان کوتاه است و سرانجام با آتوود کتاب به انجام رسانده است. البته اما نام اصلی ین کتاب این است: «نویسندگان بزرگ دربارهی هنر داستاننویسی: از مارک تواین تا کارول اوتس» این کتاب را ماهان سیارمنش مترجم جوان گیلانی که اغلب با انتشارات دوات معاصر همکاری میکند با عنوان: «نویسندگان بزرگ دربارهی هنر نویسندگی چه میگویند: فلسفهی نوشتن» به فارسی ترجمه کرده است. کتاب «فلسفهی نوشتن» در اردیبهشتماه ۱۴۰۱ از سوی انتشارات دوات معاصر در شمارگان پانصد جلد روانهی بازار کتاب شد.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab
روزنامه اعتماد :: زني كه خود را «پيشمرگ عراقي» ميدانست
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/207485/%D8%B2%D9%86%D9%8A-%D9%83%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%C2%AB%D9%BE%D9%8A%D8%B4%E2%80%8C%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%D9%8A%C2%BB-%D9%85%D9%8A%E2%80%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA
لینک اینترنتی خرید این کتاب
Www.davatmoaser.ir
https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/207485/%D8%B2%D9%86%D9%8A-%D9%83%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%C2%AB%D9%BE%D9%8A%D8%B4%E2%80%8C%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%D9%8A%C2%BB-%D9%85%D9%8A%E2%80%8C%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA
لینک اینترنتی خرید این کتاب
Www.davatmoaser.ir
روزنامه اعتماد
زني كه خود را «پيشمرگ عراقي» ميدانست
ماهان سيارمنش
جیمز دیلی یک نویسندهی جوان است؛ اما از نویسندگانی دربارهی داستان مطلب جمعآوری کرده که معاصرترینش، یعنی مارگارت آتوود دو برابر او سن و سال دارد. دیلی در واقع به این سوال، میخواسته پاسخی از نویسندگان بزرگ بشنود: «آنها دربارهی داستان چه میگویند؟» این سوال فقط سوال داستاننویسان جوان نیست؛ حتی خوانندگان عادی میخواهند بدانند داستاننویسان بزرگ در داستان چه چیزی را جستجو میکنند؟ هفده نویسندهی بزرگ برگزیدهی این که عموماً آمریکایی هستند، هر کدام از زاویهای به این سوال پاسخ میدهند. پس این کتاب میتواند به گونهای به چیستی فلسفهی داستان نیز پاسخ دهد. جالبترین فصل کتاب به نظرم حرفهای آلن پو است؛ زیرا دربارهی شعر معروف «غراب» مسایل مهمی را مطرح میکند. جیمز دیلی ابتدا از آلن پو شروع کرده است؛ کسی که تعریف او از داستان کوتاه معروف است و یکی از مهمترین بنیانگذاران داستان کوتاه است و سرانجام با آتوود کتاب به انجام رسانده است. کتاب «فلسفهی نوشتن» با ترجمهی ماهان سیامنش از سوی انتشارات دوات معاصر روانهی بازار کتاب شد.
✍️ دکتر سینا جهاندیده
لینک خرید اینترنتی
Www.davatmoaser.ir
@davatmoaser
✍️ دکتر سینا جهاندیده
لینک خرید اینترنتی
Www.davatmoaser.ir
@davatmoaser
🔻نشست حضوری و مجازی
◾ نقد و بررسی مجموعه شعر
🔸 سرخ رد رفتنت بود
✍️ اثر ناهید بداغی
با حضور:
سیروس نوذری
روجا چمنکار
محمدرضا ضیغمی
18 آذر ساعت 19 عصر
نشست حضوری: شیراز، عفیفآباد، نبش کوچه 13، گالری آبان
لینک نشست مجازی👇
meet.google.com/kqn-fohb-oos
ناشر: انتشارات دوات معاصر
فروش اینترنتی:
www.davatmoaser.ir
Www.30book.com
پخش: صدای معاصر
@davatmoaser
◾ نقد و بررسی مجموعه شعر
🔸 سرخ رد رفتنت بود
✍️ اثر ناهید بداغی
با حضور:
سیروس نوذری
روجا چمنکار
محمدرضا ضیغمی
18 آذر ساعت 19 عصر
نشست حضوری: شیراز، عفیفآباد، نبش کوچه 13، گالری آبان
لینک نشست مجازی👇
meet.google.com/kqn-fohb-oos
ناشر: انتشارات دوات معاصر
فروش اینترنتی:
www.davatmoaser.ir
Www.30book.com
پخش: صدای معاصر
@davatmoaser
🔸️شما میتوانید آثار تالیفی، ترجمه، پژوهشی و... خود را در فایل «ورد» یا «پیدیاف» برای بررسی به ایمیل [email protected]
ارسال کنید.
davat.moaser اینستاگرام
www.davatmoaser.ir فروشگاه اینترنتی
https://www.tgoop.com/davatmoaser
ارسال کنید.
davat.moaser اینستاگرام
www.davatmoaser.ir فروشگاه اینترنتی
https://www.tgoop.com/davatmoaser
Telegram
انتشارات دوات معاصر
🔸️شما میتوانید آثار تالیفی، ترجمه، پژوهشی و... خود را در فایل «ورد» یا «پیدیاف» برای بررسی به ایمیل [email protected]
ارسال کنید.
09111361300📲
@panjeheemazdak :ادمین
davat.moaser اینستاگرام
www.davatmoaser.ir فروشگاه اینترنتی
ارسال کنید.
09111361300📲
@panjeheemazdak :ادمین
davat.moaser اینستاگرام
www.davatmoaser.ir فروشگاه اینترنتی
5 (45).pdf
356.3 KB
گفتوگو با ناهید بداغی
به مناسبت انتشار مجموعه شعر
سرخ رد رفتنت بود
5 (45).pdf
davat.moaser
به مناسبت انتشار مجموعه شعر
سرخ رد رفتنت بود
5 (45).pdf
davat.moaser
منتشر شد
مجموعه شعر
آوزاخوان سالهای قحطی
محمدتقی پندار
انتشارات دوات معاصر
قیمت هشتاد و هشت هزار تومان
شبیه من، شبیه عکسهای نوجوانیام
هنوز از درون جوان، هنوز آسمانیام
درست مثل سن تو شبی میان بیست سالگی
هنوز عاشق تو با زبان بی زبانیام
نگاه کن به موی من سپید مثل خواب تست
بخواب و باز هم ببین سپیدی جوانیام
در آینه نگاه کن به خود مرا نظاره میکنی
درون بوسههای تست شناسه ی نشانیام
تو ساحر زمانهای، تو آخرین ترانهای
که سحر کرده ای چنین به صوت مهربانیام
بیا که جان دهم شبی میان چشمهای تو
عزیز من، رفیق من، تمام زندگانیام
Www.davatmoaser.ir
@davatmoaser
مجموعه شعر
آوزاخوان سالهای قحطی
محمدتقی پندار
انتشارات دوات معاصر
قیمت هشتاد و هشت هزار تومان
شبیه من، شبیه عکسهای نوجوانیام
هنوز از درون جوان، هنوز آسمانیام
درست مثل سن تو شبی میان بیست سالگی
هنوز عاشق تو با زبان بی زبانیام
نگاه کن به موی من سپید مثل خواب تست
بخواب و باز هم ببین سپیدی جوانیام
در آینه نگاه کن به خود مرا نظاره میکنی
درون بوسههای تست شناسه ی نشانیام
تو ساحر زمانهای، تو آخرین ترانهای
که سحر کرده ای چنین به صوت مهربانیام
بیا که جان دهم شبی میان چشمهای تو
عزیز من، رفیق من، تمام زندگانیام
Www.davatmoaser.ir
@davatmoaser
کتابهای انتشارات دوات معاصر را از پخش کتاب دگر در تهران بخواهید
021 66476315
#دوات_معاصر
Www.davatmoaser.ir
@davatmoaser
021 66476315
#دوات_معاصر
Www.davatmoaser.ir
@davatmoaser
یادداشت مسعود اصغرنژاد بلوچی بر مجموعه شعر «سرخ رد رفتنت بود» اثر ناهید بداغی
در جهان امروز و به واسطهي اينکه انسانها دچار توهم دانايي شدهاند و مقياس و ارزشهايشان بر اساس «ريال» و «دلار» سنجيده ميشود؛ نوشتن و خواندن و سرودن، کار خاصي است. اين که انسان امروز چشمهايش را بسته است و دهانش را باز نموده و بدون اندک تأمل لرزشهاي مخچهاش را به لغزشهاي زباناش منتقل ميکند اين يعني آغاز انحطاط انسان خردمند.
با اين همه هستند کساني که هنوز هم پاي هزارسال خردمندي و انديشه دست به توليد محتوا ميزنند. در اين ميان، انسان عاصي، در نمود شعر ظاهر ميگردد. کتاب شعر ناهيد بداغي را ورق ميزنم او ميخواهد راه چارهاي پيدا کند براي اين استيصال فرو رفته در زمين. اين شاعر تازه نفس، همهي تلاشاش را ميکند تا هيولاي زمخت و ترسناکي که جهان معاصر را تهديد مي کند، شکست دهد. در انگارههاي اين شاعر، انسان براي جستن مفهوم آزادي، لازم نيست اين همه آزار ببيند و سطرهاي بداغي در صدد هستند با به دوش کشيدن اين دردها، رازهاي شاعرانهي خود را در گوش مخاطب نجوا کنند که ميتواند لاي بافههاي گيسو به آرامش ازلي رسيد. بداغي با مدد جستن از ورد شبانه ميخواهد گره کور آبستن شده در نطفهي هستي را بارور کند و ببالاند، تا «کودک هستن» به منصه ظهور برسد. از گلولههاي برفي تا گلولههاي حقيقي فاصله بسيار است.
باران که ببارد
خاک با بوي خون
فرياد خواهد کشيد ص 29
شاعر امروز در خدمت شعر امروز ميخواهد تنهايي ناچار بشري را به اجتماع صلح و دوست با بوسهي مهر پيوند بزند.
اينگونه واضح خطاب قرار دادن مخاطب که:
دروغ گفته بودند
اين هجاي گم
هجاي مقدس
در جنگل من و تو مخفي مانده بود...
يادت هست؟
نوازش دست تو بود و
غربت تنبور
شب
آغشته به جنون شد ص31
شاعري که داشتههاي اساطيري را به شکل روزمره مصرف ميکند تا نمادهاي از خاطر برده تمدن و مهر را بهخاطر بياورد و بگويد که چگونه بايد راه را ادامه داد.
ناهيد بداغي به نظر ميرسد که دريافت درستي از جايگزيني تصوير به جاي تصور دارد. در شعر امروز شکل هستي شناسيک «تصور» در خدمت خيال نيست. خلق اثر در کنار خود اثر به اصالت مي رسد.
در کنار اين موارد خوش نشسته در شعر ناهيد بداغي در کتاب «سرخ رد رفتنت بود» مواردي هست که يا از چشم شاعر دور مانده يا شاعر در اين دهه و دوره از سرودن به تبحر کافي ذيل ايجاد «ايجاز» دست پيدا نکرده است. بعضاً در برخي سطور گمان ميرود که شاعر آنچه که در «ذهن» داشته را بدون عبور دادن از «جوهر شعري» خويش بر کاغذ نگاشته است. شعر ص43 خورشيد سايه را جا گذاشت، نمونه بارزي از اين دست شعرهاي وي است که بهنظر ميرسد سطرهاي اضافي و زيادي دارد که به اتمسفر شعرهاي خوب کتاب نميآيد.
شاعر کتاب سرخ رد رفتنت بود در ص 45 شعري دارد با عنوان «زني ماه را آفريد» وقتي شاعر در آثارش نشان ميدهد که توانمندياش تا به چه اندازه است و در کجاي «جهان شاعري» ايستاده است، خود به خود توقع مخاطب و منتقد را بالا ميبرد.
کدام آبستن
در شبي روشن
ماهي را به دنيا خواهد آورد
با چشماني شعرتر
که از ماهش
مينوشد. ص 46
اينجا لازم است، اشاره کنم که ظرفيت زبان فارسي در حيطهی شعر با اندکي اغماض بينهايت است. اين پتانسيل در بنبست ترجمه نشدن گير کرده است و محتواي شاعرانه از جغرافياي بزرگ زبان فارسي خارج نشده است. با اين همه در خود زبان نيز رفتارهاي «پوياشناسيک» ارائه ميشود که بايد در آن باره تعمق چند چندان کرد. در شعر:
شهر
در حافظه منجمد بود
تاريخ از کنار
زمان را عبور مي کرد ص53
به وضوح شاهد چنين رفتارپوياشناسيک و خلاقانه هستيم که لازم است دهن و گوش مخاطب امروز هم به آن توجه کند و هم به تدريج به آن عادت نمايد.
در ادامه بايد تأکيد نمايم همانگونه که پيشترها گفتهام و لازم است در اين باره بيشتر توجه کرد، موضوع تقطيع شعر بعد از نيماست.
در شعر ص 57 کتاب سرخ رد رفتنت بود؛ به دليل عدم توجه به تقطيع درست شعر از نفس ميافتد...
ريسمان بلندش
خواب را
سفر کرده
و در شکل بريده اش ميشکند...
بايد توجه کرد که شعر خوانده ميشود و تنها در دقايقي کوتاه ديده ميشود. اينکه :
و در شکل
بريدهاش
مي شکند...
اينگونه بنويسيم. يعني به «نفس» و «هارموني» شعر توجه نکردهايم.
به نظرم نبوغ شعري بداغي قابل توجه است و ميارزد که کتابش را چندين و چند بار خواند.
دی ماه 2041
مسعوداصغرنژادبلوچی
#سرخ_رد_رفتنت_بود
#ناهید_بداغی
#دوات_معاصر
Www.davatmoaser.ir
@davatmoaser
در جهان امروز و به واسطهي اينکه انسانها دچار توهم دانايي شدهاند و مقياس و ارزشهايشان بر اساس «ريال» و «دلار» سنجيده ميشود؛ نوشتن و خواندن و سرودن، کار خاصي است. اين که انسان امروز چشمهايش را بسته است و دهانش را باز نموده و بدون اندک تأمل لرزشهاي مخچهاش را به لغزشهاي زباناش منتقل ميکند اين يعني آغاز انحطاط انسان خردمند.
با اين همه هستند کساني که هنوز هم پاي هزارسال خردمندي و انديشه دست به توليد محتوا ميزنند. در اين ميان، انسان عاصي، در نمود شعر ظاهر ميگردد. کتاب شعر ناهيد بداغي را ورق ميزنم او ميخواهد راه چارهاي پيدا کند براي اين استيصال فرو رفته در زمين. اين شاعر تازه نفس، همهي تلاشاش را ميکند تا هيولاي زمخت و ترسناکي که جهان معاصر را تهديد مي کند، شکست دهد. در انگارههاي اين شاعر، انسان براي جستن مفهوم آزادي، لازم نيست اين همه آزار ببيند و سطرهاي بداغي در صدد هستند با به دوش کشيدن اين دردها، رازهاي شاعرانهي خود را در گوش مخاطب نجوا کنند که ميتواند لاي بافههاي گيسو به آرامش ازلي رسيد. بداغي با مدد جستن از ورد شبانه ميخواهد گره کور آبستن شده در نطفهي هستي را بارور کند و ببالاند، تا «کودک هستن» به منصه ظهور برسد. از گلولههاي برفي تا گلولههاي حقيقي فاصله بسيار است.
باران که ببارد
خاک با بوي خون
فرياد خواهد کشيد ص 29
شاعر امروز در خدمت شعر امروز ميخواهد تنهايي ناچار بشري را به اجتماع صلح و دوست با بوسهي مهر پيوند بزند.
اينگونه واضح خطاب قرار دادن مخاطب که:
دروغ گفته بودند
اين هجاي گم
هجاي مقدس
در جنگل من و تو مخفي مانده بود...
يادت هست؟
نوازش دست تو بود و
غربت تنبور
شب
آغشته به جنون شد ص31
شاعري که داشتههاي اساطيري را به شکل روزمره مصرف ميکند تا نمادهاي از خاطر برده تمدن و مهر را بهخاطر بياورد و بگويد که چگونه بايد راه را ادامه داد.
ناهيد بداغي به نظر ميرسد که دريافت درستي از جايگزيني تصوير به جاي تصور دارد. در شعر امروز شکل هستي شناسيک «تصور» در خدمت خيال نيست. خلق اثر در کنار خود اثر به اصالت مي رسد.
در کنار اين موارد خوش نشسته در شعر ناهيد بداغي در کتاب «سرخ رد رفتنت بود» مواردي هست که يا از چشم شاعر دور مانده يا شاعر در اين دهه و دوره از سرودن به تبحر کافي ذيل ايجاد «ايجاز» دست پيدا نکرده است. بعضاً در برخي سطور گمان ميرود که شاعر آنچه که در «ذهن» داشته را بدون عبور دادن از «جوهر شعري» خويش بر کاغذ نگاشته است. شعر ص43 خورشيد سايه را جا گذاشت، نمونه بارزي از اين دست شعرهاي وي است که بهنظر ميرسد سطرهاي اضافي و زيادي دارد که به اتمسفر شعرهاي خوب کتاب نميآيد.
شاعر کتاب سرخ رد رفتنت بود در ص 45 شعري دارد با عنوان «زني ماه را آفريد» وقتي شاعر در آثارش نشان ميدهد که توانمندياش تا به چه اندازه است و در کجاي «جهان شاعري» ايستاده است، خود به خود توقع مخاطب و منتقد را بالا ميبرد.
کدام آبستن
در شبي روشن
ماهي را به دنيا خواهد آورد
با چشماني شعرتر
که از ماهش
مينوشد. ص 46
اينجا لازم است، اشاره کنم که ظرفيت زبان فارسي در حيطهی شعر با اندکي اغماض بينهايت است. اين پتانسيل در بنبست ترجمه نشدن گير کرده است و محتواي شاعرانه از جغرافياي بزرگ زبان فارسي خارج نشده است. با اين همه در خود زبان نيز رفتارهاي «پوياشناسيک» ارائه ميشود که بايد در آن باره تعمق چند چندان کرد. در شعر:
شهر
در حافظه منجمد بود
تاريخ از کنار
زمان را عبور مي کرد ص53
به وضوح شاهد چنين رفتارپوياشناسيک و خلاقانه هستيم که لازم است دهن و گوش مخاطب امروز هم به آن توجه کند و هم به تدريج به آن عادت نمايد.
در ادامه بايد تأکيد نمايم همانگونه که پيشترها گفتهام و لازم است در اين باره بيشتر توجه کرد، موضوع تقطيع شعر بعد از نيماست.
در شعر ص 57 کتاب سرخ رد رفتنت بود؛ به دليل عدم توجه به تقطيع درست شعر از نفس ميافتد...
ريسمان بلندش
خواب را
سفر کرده
و در شکل بريده اش ميشکند...
بايد توجه کرد که شعر خوانده ميشود و تنها در دقايقي کوتاه ديده ميشود. اينکه :
و در شکل
بريدهاش
مي شکند...
اينگونه بنويسيم. يعني به «نفس» و «هارموني» شعر توجه نکردهايم.
به نظرم نبوغ شعري بداغي قابل توجه است و ميارزد که کتابش را چندين و چند بار خواند.
دی ماه 2041
مسعوداصغرنژادبلوچی
#سرخ_رد_رفتنت_بود
#ناهید_بداغی
#دوات_معاصر
Www.davatmoaser.ir
@davatmoaser
🔸️تا بهار صبر کن، باندینی
🔹️جان فانته
📝برگردان: آذر تقییار
⭕با مقدمهای از چارلز بوکوفسکی
📚انتشارات دوات معاصر
✍کتابها را از توی قفسهها بیرون میکشیدم، چندخطی، چند صفحهای میخواندم و بعد آنها را سرِ جایشان برمیگرداندم. یک روزی کتابی بیرون کشیدم و آن را باز کردم، خودش بود. لحظهای ایستادم و مشغول خواندن شدم. سپس مثل کسی که توی زبالهدانی شهر، طلا پیدا کردهباشد، کتاب را به طرف میز بردم.. خطوط بهراحتی روی صفحه موج میخوردند و جریان داشتند. هر خط انرژی خودش را داشت و از پسش خط دیگری شبیه به آن میآمد. همان محتوای هر خط، به صفحه شکل میداد، حس اینکه یک چیز در آن حک شده، عاقبت اینجا مردی بود که از نشان دادن احساسات نمیهراسید. شوخطبعی و رنج با سادگی فوقالعادهای درهم آمیخته بود. آغاز آن کتاب برایم معجزهای خارقالعاده و عظیم بود. کتابی به نویسندگی جان فانته.
فانته تأثیر زیادی روی من گذاشت، فانته خدای من بود و من میدانستم که خدایان باید تنها رها شوند، کسی نباید به در خانههایشان بکوبد. چیزهای بیشتری راجع به ماجرای جان فانته وجود دارد و آن ماجرای بخت خیلی بد و سرنوشت افتضاح و شجاعتی بینظیر و ذاتی است. یکروزی این داستان تعریف خواهد شد، اما احساس میکنم که نمیخواهد من این داستان را اینجا تعریف کنم. اما اجازه دهید بگویم که شیوهی کلامی و شیوهی زندگی او عین هم هستند: قوی و پسندیده و صمیمی. همیناندازه کافی است. حالا این کتاب مال شماست.
❗برشی از مقدمهی چارلز بوکوفسکی
▪️پخش:صدای معاصر| پخش دگر
ایران کتاب| سیبوک
http://davatmoaser.ir/product/تا-بهار-صبر-کن-باندینی
#دوات_معاصر
@davatmoaser
🔹️جان فانته
📝برگردان: آذر تقییار
⭕با مقدمهای از چارلز بوکوفسکی
📚انتشارات دوات معاصر
✍کتابها را از توی قفسهها بیرون میکشیدم، چندخطی، چند صفحهای میخواندم و بعد آنها را سرِ جایشان برمیگرداندم. یک روزی کتابی بیرون کشیدم و آن را باز کردم، خودش بود. لحظهای ایستادم و مشغول خواندن شدم. سپس مثل کسی که توی زبالهدانی شهر، طلا پیدا کردهباشد، کتاب را به طرف میز بردم.. خطوط بهراحتی روی صفحه موج میخوردند و جریان داشتند. هر خط انرژی خودش را داشت و از پسش خط دیگری شبیه به آن میآمد. همان محتوای هر خط، به صفحه شکل میداد، حس اینکه یک چیز در آن حک شده، عاقبت اینجا مردی بود که از نشان دادن احساسات نمیهراسید. شوخطبعی و رنج با سادگی فوقالعادهای درهم آمیخته بود. آغاز آن کتاب برایم معجزهای خارقالعاده و عظیم بود. کتابی به نویسندگی جان فانته.
فانته تأثیر زیادی روی من گذاشت، فانته خدای من بود و من میدانستم که خدایان باید تنها رها شوند، کسی نباید به در خانههایشان بکوبد. چیزهای بیشتری راجع به ماجرای جان فانته وجود دارد و آن ماجرای بخت خیلی بد و سرنوشت افتضاح و شجاعتی بینظیر و ذاتی است. یکروزی این داستان تعریف خواهد شد، اما احساس میکنم که نمیخواهد من این داستان را اینجا تعریف کنم. اما اجازه دهید بگویم که شیوهی کلامی و شیوهی زندگی او عین هم هستند: قوی و پسندیده و صمیمی. همیناندازه کافی است. حالا این کتاب مال شماست.
❗برشی از مقدمهی چارلز بوکوفسکی
▪️پخش:صدای معاصر| پخش دگر
ایران کتاب| سیبوک
http://davatmoaser.ir/product/تا-بهار-صبر-کن-باندینی
#دوات_معاصر
@davatmoaser
davatmoaser.ir
انتشارات دوات معاصر | تا بهار صبر کن باندینی
خرید کتابهای نشر دوات معاصر با تخفیف ویژه|فروشگاه کتاب 30بوک
https://www.30book.com/publisher/bps-1-5548/%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1
https://www.30book.com/publisher/bps-1-5548/%D9%86%D8%B4%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1
30Book
خرید کتابهای نشر دوات معاصر با تخفیف ویژه|فروشگاه کتاب 30بوک
خرید آنلاین کتابهای نشر دوات معاصر با تخفیف های ویژه در سایت خرید اینترنتی کتاب سیبوک|معرفی نشر دوات معاصر+لیست کتابها