tgoop.com/cultural_media_studies/475
Last Update:
🔴 زندگی باید کرد
خبرها را که مرور میکنی، چیزی برای دلخوشی نیست. کرونا، آتشسوزی، بیخانمانی، زندان، ترور، مرگ، خشکسالی، تخریب محیط زیست، داسی که بر گلو میتازد، کودکی که در زباله سرگردان است، عمری که به تاراج میرود، خنده پستهوار از شوربختی روزگار و گریه بر اینهمه درد. نکبت، اینروزها جهانی شده است، با این همه، غم در این فلات غم، انگار بهخاطر دیرینگیاش، لحظه به لحظه، به من نوعی ایرانی؛ پوزخند میزند.
من بهمثابه انسان و من به مثابه ایرانی دلایل خوبی دارم که بابت خیلی چیزها بگویم گرفتار نکبت و فلاکت و غمام اما شیرینی زندگی شاید این باشد که بابت خیلی چیزها هم میتوانم به زندگی ادامه دهم.
ماهیت خبر این است که از نداشتهها و حادثهها و ترسها روایت کند و فیالمثل نگوید مردی یا زنی، امروز از لبخند کودکش، از ته دل خندید، سگی با شعف تولهاش را لیسید. دخترکی موهای خود را جلوی آیینه آراست، بوی گل فضای خانهای را عطرآگین کرد، نویسندهای چیزی نوشت که خودش هم با آن، حال کرد، پرنده ای کرم چاق وچلهای یافت و به لانهاش برد یا میلیونها انسان آنقدر زندگی را بر مرگ ارجح دانستند که ماسک زدند.
خبر همین است، خبر به ما یاد دادهاست که از آنچه درست در کنار ماست یا آنچه در آغوش داریم، چشم برگیریم و برای هرچه آوارمان میکند، له له بزنیم. خبر یادمان نمیدهد که اگر مصیبت ونکبتی هم هست که هست، برای عبور یا تحملش، خبری هم از داشتنها هم لازم داریم.
گاهی، هم باید بدانی که هیچکس در کشور و جهان، دغدغهات را ندارد و هم، باید بدانی چقدر برای اینکه خودت به خودت کمک کنی که باید ادامه دهی، کافی هستی.
من، میان همه چیزهایی که با قدرت و استمرارش به من میگوید :« از دست دادهای» آن صدای نجاتبخشی را برمیگزینم که یادم میاندازد چهها دارم ونه حتا چهها بدست آورده یا خواهم آورد.
خیام میگوید:«انگار که نیستی چو هستی خوش باش» من آنهایی را که دوستشان دارم، آنهایی که هنوز در این جهانی که راحت «میگیرد»، هنوز دارم، در ذهنم شمارش میکنم و میگویم:« انگار که نیستند، چو هستند، خوش باش».
@cultural_media_studies
BY مطالعات فرهنگی و رسانه
Share with your friend now:
tgoop.com/cultural_media_studies/475