Forwarded from کنگره علوم اعصاب علامه حلی تهران
کتابچهی_دومین_کنـگره_علوم_اعصاب_علامه_حلی_تهران.pdf
8.3 MB
📕 کتابچهی دومین کنگره علوم اعصاب علامه حلی تهران
🔰 دومین کنگره علوم اعصاب علامه حلی تهران
🔗 https://neuro.helli.ir
#HNC2024
@Hellineuro
@HelliResearch
@Hellischool
🔰 دومین کنگره علوم اعصاب علامه حلی تهران
🔗 https://neuro.helli.ir
#HNC2024
@Hellineuro
@HelliResearch
@Hellischool
Forwarded from آکادمی علوم اعصاب کاربردی | ANAC
⁉️ تحولی در علوم اعصاب: تکنولوژی و درمان در تقابل یا همکاری؟
دانشکده فناوریهای نوین پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران با همراهی آکادمی علوم اعصاب کاربردی با افتخار برگزار مینمایند:
◽️اولین دوره سمپوزیوم نوروساینس کاربردی: "تکنولوژی در خدمت درمان یا درمان برای تکنولوژی؟"
◾️زمان برگزاری: ساعت ۸ الی ۱۴ | جمعه ۲۵ آبانماه ۱۴۰۳
🔸مکان برگزاری: مرکز همایش های بین المللی رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران
▫️رویداد بصورت حضوری برگزار میشود.
▪️با اعطای گواهی معتبر شرکت از دانشگاه علوم پزشکی ایران
🌐 جهت ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید.
اینستاگرام | لینکدین | یوتیوب | تلگرام
▪️ @ir_anac
دانشکده فناوریهای نوین پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران با همراهی آکادمی علوم اعصاب کاربردی با افتخار برگزار مینمایند:
◽️اولین دوره سمپوزیوم نوروساینس کاربردی: "تکنولوژی در خدمت درمان یا درمان برای تکنولوژی؟"
◾️زمان برگزاری: ساعت ۸ الی ۱۴ | جمعه ۲۵ آبانماه ۱۴۰۳
🔸مکان برگزاری: مرکز همایش های بین المللی رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران
▫️رویداد بصورت حضوری برگزار میشود.
▪️با اعطای گواهی معتبر شرکت از دانشگاه علوم پزشکی ایران
🌐 جهت ثبتنام و کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید.
اینستاگرام | لینکدین | یوتیوب | تلگرام
▪️ @ir_anac
علوم شناختی
⁉️ تحولی در علوم اعصاب: تکنولوژی و درمان در تقابل یا همکاری؟ دانشکده فناوریهای نوین پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران با همراهی آکادمی علوم اعصاب کاربردی با افتخار برگزار مینمایند: ◽️اولین دوره سمپوزیوم نوروساینس کاربردی: "تکنولوژی در خدمت درمان یا درمان…
برای دریافت کد تخفیف ده درصدی ثبت نام به آیدی @mmasiha1988 پیام دهید.
Dr. Nasr_1
<unknown>
💥صوت نشست علمی با موضوع «نظریههای شناخت از دید متفکران مسلمان» و با ارائه دکتر سید حسین نصر
🗓 سه شنبه 3 مرداد 1402
📌مؤسسه حامی علوم انسانی با حمایت ستاد توسعه علوم شناختی
@PhilMind
@cognitive_science_iran
🗓 سه شنبه 3 مرداد 1402
📌مؤسسه حامی علوم انسانی با حمایت ستاد توسعه علوم شناختی
@PhilMind
@cognitive_science_iran
Audio
صوت جلسه دکتر همازاده با موضوع «شکاف تبیینی آگاهی علیه تئوریهای اینهمانی و بازنمودگرایی»، انجمن هیپوکامپ، دوشنبه 22 شهریور 1400
@cognitive_science_iran
@cognitive_science_iran
Forwarded from تکامل و فلسفه | هادی صمدی
کشف سازوکار مغز
راز کارکرد مغز بسیار سادهتر از آن بود که تصور میشد. طی سالهای گذشته شنیدهایم که بسیاری از نوبلهای قرن بیستویکم به پژوهشهایی اختصاص خواهد یافت که پرده از اسرار مغز بگشایند. اکنون وارد این دوران شدهایم. اساس پژوهشهای جدید بر مبنای تکنولوژیهایی است که قبلاً در همین کانال به آنها اشاره شد: تکنیکهایی برای رصد کردن فعالیت دستههای بسیار بزرگ نورونها. تاکنون مغزپژوهان مجبور بودند بر کار دستههای کوچک نورونهای مغز متمرکز شوند و نحوهی فعالیت آنها را رصد کنند. اما تکنولوژیهای جدید امکان مشاهدهی فعالیت میلیونها نورون را به صورت همزمان فراهم کردهاند.
نویسندگان مقاله از دو تمثیل روشنگر استفاده میکنند
فرض کنید میخواهیم علل موفقیت یک تیم بسکتبال را تبیین کنیم. تاکنون صرفاً ابزاری برای تحلیل رفتار تکتک بازیکنان در اختیار داشتیم و نمیتوانستیم از منظری کلاننگر تاکتیکهای به کارگرفته شده توسط کلیت تیم را بررسی کنیم. البته با همان سطح محدود تحلیل نیز به تبیینهای نسبتاً خوبی در مورد علل موفقیت تیم میرسیدیم اما بیتردید پدیدههای زیادی بدون تبیین باقی میماند: مثلاً اینکه چرا فلان تیم پرستاره به یک تیم معمولیِ بدون ستارههای معروف باخت؟ از منظری کلاننگر پاسخ را میتوان در نحوهی انسجام تیم کمستاره و تاکتیکهای به کار گرفته توسط آنها تبیین کرد.
تمثیل دوم نیز مشابه تمثیل نخست است: موفقیت یک شرکت تجاری را صرفاً با عملکرد تک تک افراد نمیتوان تبیین کرد. صدالبته نحوهی کارکرد تک تک افراد مهم است اما نحوهی ارتباط آنها نیز اهمیت دارد.
تکنیکهای جدید مغزپژوهی امکان مشابهی را در اختیار میگذارند. پژوهش نشان میدهد که چگونه نورونهای مجوار، همانند بازیکنانِ کنار هم، رفتار خود را هماهنگ میکنند. راز مغز به نحو شگفتآوری سادهتر از آن است که میپنداشتیم: هر نورون بیش از نیمی (و نه کمتر از ۴۰ درصد) از تلاش خود را به وظایف فردی اختصاص میدهد و بقیه را به کار گروهی و مقایسهی کار خود با نورونهای همسایه.
و نکتهی مهم اینجاست که دقیقاً همان ساختار سازمانی را در مغزِ پنج گونهی دیگر نیز پیدا کردهاند: مگس سرکه، نِماتُد، گورخرماهی، موش، و میمون. به عبارتی ساختار پایهایِ کارکرد مغز در انسان تفاوتی با سایر گونهها ندارد! پژوهشگران مدعیاند که ممکن است یک اصل اساسی برای پردازش اطلاعات بهینه را کشف کرده باشند.
فراکتال
با تجزیه و تحلیل مجموعهای از کلاندادهها متوجه شدند که فعالیت مغز بر اساس سلسله مراتب فراکتال بروز پیدا میکند. سلولها با هم کار میکنند تا شبکههای بزرگتر و هماهنگتری بسازند. به عبارتی نورونها بین فردیت و کار تیمی تعادل برقرار میکنند و این کار را به روشی هوشمندانه انجام میدهند. مغز، همانند تیم بسکتبالی که سریع نسبت به تغییرات انجامشده توسط تیم مقابل واکنش نشان میدهد، میتواند به سرعت با تغییرات پیرامونی سازگار شود. هر بازیکن کافیست خود را با بازیکنان مجاور هماهنگ کند تا از منظری کلاننگر نوعی انسجام را در تیم ببینیم. به نحو مشابه، هماهنگی کلی مغز محصول هماهنگی نورونها با نورونهای مجاور است. این فرایند به مغز اجازه میدهد که با تغییرات سازگار شود، انعطافپذیر باشد، و وظایف خود را با حداقل منابع انجام دهد. بعلاوه همانند بازیکنان بسکتبال، افراد مجاور اشتباهات فردیِ هر بازیکن را پوشش میدهند. اما اگر چندین نورون مجاور با هم خطا کنند، کل ادراک تغییر میکند، از جمله وقتی دچار توهم نوری میشویم.
یافتههای این پژوهش نشان میدهند که این هماهنگیِ فراکتالیِ فعالیت نورونها در طول یک گسترهی تکاملی گسترده رخ میدهد: از مهرهداران تا بیمهرگانی با قدمت یک میلیارد سال. این تداوم تکاملی نشان میدهد که آنچه کشف شده ساختار مشترک مغز در همهی جانوران است و منحصر به انسان نیست. درست است که مغز ما بزگتر است؛ اما مطابق همین ساختار ساده کار میکند.
این نشان میدهد که مغزها برای انعطافپذیری نسبت به تغییرات محیط تکامل یافتهاند و امکان سازگاری با نیازهای رفتاری جدید را فراهم میکنند.
اگر از تمثیل دوم بهره گیریم باید گفت بهترین کسبوکارها نیز به همین شکل عمل میکنند. وقتی معضل جدیدی پیش میآید، افراد میتوانند بدون آنکه منتظر دستورالعملهای مدیر خود باشند واکنش نشان دهند. و اگر سازمان از واکنش آنها حمایت کند سیستم به نحوی چابک معضل را حل میکند. نورونهای مغزی نیز به همین شکل عمل میکنند. وقتی دستهی کوچکی برای حل یک معضل فعال میشوند نورونهای مجاور نیز در حمایت از آنها فعال میشوند.
تاکنون تکنولوژی بررسی نورونها و همچنین تکنولوژی مساحی مغز را داشتیم. اما اکنون تکنولوژی لازم برای بررسی همزمان دستههای بسیار بزرگ نورونها را داریم که با بهبود در آن اسرار بیشتری از مغز آشکار میشود.
هادی صمدی
@evophilosophy
راز کارکرد مغز بسیار سادهتر از آن بود که تصور میشد. طی سالهای گذشته شنیدهایم که بسیاری از نوبلهای قرن بیستویکم به پژوهشهایی اختصاص خواهد یافت که پرده از اسرار مغز بگشایند. اکنون وارد این دوران شدهایم. اساس پژوهشهای جدید بر مبنای تکنولوژیهایی است که قبلاً در همین کانال به آنها اشاره شد: تکنیکهایی برای رصد کردن فعالیت دستههای بسیار بزرگ نورونها. تاکنون مغزپژوهان مجبور بودند بر کار دستههای کوچک نورونهای مغز متمرکز شوند و نحوهی فعالیت آنها را رصد کنند. اما تکنولوژیهای جدید امکان مشاهدهی فعالیت میلیونها نورون را به صورت همزمان فراهم کردهاند.
نویسندگان مقاله از دو تمثیل روشنگر استفاده میکنند
فرض کنید میخواهیم علل موفقیت یک تیم بسکتبال را تبیین کنیم. تاکنون صرفاً ابزاری برای تحلیل رفتار تکتک بازیکنان در اختیار داشتیم و نمیتوانستیم از منظری کلاننگر تاکتیکهای به کارگرفته شده توسط کلیت تیم را بررسی کنیم. البته با همان سطح محدود تحلیل نیز به تبیینهای نسبتاً خوبی در مورد علل موفقیت تیم میرسیدیم اما بیتردید پدیدههای زیادی بدون تبیین باقی میماند: مثلاً اینکه چرا فلان تیم پرستاره به یک تیم معمولیِ بدون ستارههای معروف باخت؟ از منظری کلاننگر پاسخ را میتوان در نحوهی انسجام تیم کمستاره و تاکتیکهای به کار گرفته توسط آنها تبیین کرد.
تمثیل دوم نیز مشابه تمثیل نخست است: موفقیت یک شرکت تجاری را صرفاً با عملکرد تک تک افراد نمیتوان تبیین کرد. صدالبته نحوهی کارکرد تک تک افراد مهم است اما نحوهی ارتباط آنها نیز اهمیت دارد.
تکنیکهای جدید مغزپژوهی امکان مشابهی را در اختیار میگذارند. پژوهش نشان میدهد که چگونه نورونهای مجوار، همانند بازیکنانِ کنار هم، رفتار خود را هماهنگ میکنند. راز مغز به نحو شگفتآوری سادهتر از آن است که میپنداشتیم: هر نورون بیش از نیمی (و نه کمتر از ۴۰ درصد) از تلاش خود را به وظایف فردی اختصاص میدهد و بقیه را به کار گروهی و مقایسهی کار خود با نورونهای همسایه.
و نکتهی مهم اینجاست که دقیقاً همان ساختار سازمانی را در مغزِ پنج گونهی دیگر نیز پیدا کردهاند: مگس سرکه، نِماتُد، گورخرماهی، موش، و میمون. به عبارتی ساختار پایهایِ کارکرد مغز در انسان تفاوتی با سایر گونهها ندارد! پژوهشگران مدعیاند که ممکن است یک اصل اساسی برای پردازش اطلاعات بهینه را کشف کرده باشند.
فراکتال
با تجزیه و تحلیل مجموعهای از کلاندادهها متوجه شدند که فعالیت مغز بر اساس سلسله مراتب فراکتال بروز پیدا میکند. سلولها با هم کار میکنند تا شبکههای بزرگتر و هماهنگتری بسازند. به عبارتی نورونها بین فردیت و کار تیمی تعادل برقرار میکنند و این کار را به روشی هوشمندانه انجام میدهند. مغز، همانند تیم بسکتبالی که سریع نسبت به تغییرات انجامشده توسط تیم مقابل واکنش نشان میدهد، میتواند به سرعت با تغییرات پیرامونی سازگار شود. هر بازیکن کافیست خود را با بازیکنان مجاور هماهنگ کند تا از منظری کلاننگر نوعی انسجام را در تیم ببینیم. به نحو مشابه، هماهنگی کلی مغز محصول هماهنگی نورونها با نورونهای مجاور است. این فرایند به مغز اجازه میدهد که با تغییرات سازگار شود، انعطافپذیر باشد، و وظایف خود را با حداقل منابع انجام دهد. بعلاوه همانند بازیکنان بسکتبال، افراد مجاور اشتباهات فردیِ هر بازیکن را پوشش میدهند. اما اگر چندین نورون مجاور با هم خطا کنند، کل ادراک تغییر میکند، از جمله وقتی دچار توهم نوری میشویم.
یافتههای این پژوهش نشان میدهند که این هماهنگیِ فراکتالیِ فعالیت نورونها در طول یک گسترهی تکاملی گسترده رخ میدهد: از مهرهداران تا بیمهرگانی با قدمت یک میلیارد سال. این تداوم تکاملی نشان میدهد که آنچه کشف شده ساختار مشترک مغز در همهی جانوران است و منحصر به انسان نیست. درست است که مغز ما بزگتر است؛ اما مطابق همین ساختار ساده کار میکند.
این نشان میدهد که مغزها برای انعطافپذیری نسبت به تغییرات محیط تکامل یافتهاند و امکان سازگاری با نیازهای رفتاری جدید را فراهم میکنند.
اگر از تمثیل دوم بهره گیریم باید گفت بهترین کسبوکارها نیز به همین شکل عمل میکنند. وقتی معضل جدیدی پیش میآید، افراد میتوانند بدون آنکه منتظر دستورالعملهای مدیر خود باشند واکنش نشان دهند. و اگر سازمان از واکنش آنها حمایت کند سیستم به نحوی چابک معضل را حل میکند. نورونهای مغزی نیز به همین شکل عمل میکنند. وقتی دستهی کوچکی برای حل یک معضل فعال میشوند نورونهای مجاور نیز در حمایت از آنها فعال میشوند.
تاکنون تکنولوژی بررسی نورونها و همچنین تکنولوژی مساحی مغز را داشتیم. اما اکنون تکنولوژی لازم برای بررسی همزمان دستههای بسیار بزرگ نورونها را داریم که با بهبود در آن اسرار بیشتری از مغز آشکار میشود.
هادی صمدی
@evophilosophy
ScienceAlert
The Mystery of How Neurons Control The Brain Has Finally Been Solved
"The brain’s secret is surprisingly simple."
Forwarded from School of Cognitive Science (IPM) - News
پژوهشکدهی علوم شناختی پژوهشگاه دانشهای بنیادی
با همکاری انجمن فیزیولوژی و فارماکولوژی ایران کارگاه پردازش تصاویر MRI برای ارزیابی مغز را برگزار میکند.
زمان برگزاری:
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳
ساعت ۲ الی ۵ بعد از ظهر
علاقهمندان میتوانند برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام با ایمیل [email protected] ارتباط بگیرند.
با همکاری انجمن فیزیولوژی و فارماکولوژی ایران کارگاه پردازش تصاویر MRI برای ارزیابی مغز را برگزار میکند.
زمان برگزاری:
دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳
ساعت ۲ الی ۵ بعد از ظهر
علاقهمندان میتوانند برای اطلاعات بیشتر و ثبت نام با ایمیل [email protected] ارتباط بگیرند.
نظریه اینهمانی ذهن و مغز
<unknown>
صوت جلسه دکتر همازاده در وبینار انجمن مغز و فلسفه ذهن دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با موضوع «نظریه اینهمانی ذهن و مغز از منظر مسئله دشوار»، مورخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۰
@cognitive_science_iran
@cognitive_science_iran
Audio
صوت ارائه دوجلسهای دکتر همازاده با موضوع «در جستجوی #آگاهی در #هوش_مصنوعی»، انجمن مغز و فلسفه ذهن دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، 20 و 21 آذر 1400
جلسه اول👆
جلسه دوم👇
@PhilMind
@cognitive_science_iran
جلسه اول👆
جلسه دوم👇
@PhilMind
@cognitive_science_iran
4دکتراستکی
<unknown>
صوت ارائه دکتر استکی با موضوع «تأثیر ساختارهای مغز بر کارکردهای آگاهانه»، مدرسه تابستانی فلسفه علوم شناختی، مردادماه ۹۷، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران
@PhilMind
@cognitive_science_iran
@PhilMind
@cognitive_science_iran
Anton Kuzentsov Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️Illusionism and Ontological Justice for Phenomenal Consciousness
🗣 توسط: آنتون کوزنتسوف (مرکز مطالعات آگاهی موسکو)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
♦️Illusionism and Ontological Justice for Phenomenal Consciousness
🗣 توسط: آنتون کوزنتسوف (مرکز مطالعات آگاهی موسکو)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
Amir Saemi Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️ خودآگاهی بدون آگاهی از خود
🗣 توسط: امیر صائمی (پژوهشگاه دانشهای بنیادین: IPM)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
♦️ خودآگاهی بدون آگاهی از خود
🗣 توسط: امیر صائمی (پژوهشگاه دانشهای بنیادین: IPM)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، دوم اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
Forwarded from تکامل و فلسفه | هادی صمدی
اثرات طبیعتگردی بر سلامت روان:
فقط دو ساعت در هفته!
کمتر کسی است که نداند گشت و گذار در طبیعت اثرات روانشناختی مثبتی برای کودکان دارد. البته کمتر کسی ممکن است موافق آن باشد که گفتن این سخن تکراری ارزش عملی چندانی داشته باشد. اما واقعاً اثر دارد. بنابراین هر پژوهشی را که شاهدی بر این سخن است حتماً بخوانید. اثرات آن در ناهشیار میماند و نتایج عملی آن رفتن بیشتر به طبیعت است.
به ویژه این پژوهش جدیدی که در جاما منتشر شده نتایج بسیار جالبی را هویدا میکند زیرا تمامی بهانهها را از افراد تنبل میگیرد چون نشان میدهد حتی گذراندن فقط ۲ ساعت در هفته در فضای باز برای دانشآموزان مفید است.
نکته مهم آنکه دانشآموزانی که بیشترین نشانههای افسردگی و اضطراب را داشتند از حضور در فضای باز بیشتر سود بردند. به عبارتی راه درمانی بسیار سهلالوصولی در اختیار والدین است؛ و کاملاً ضروریست که مدارس نیز برنامهی حضور در طبیعت را بسیار جدی بگیرند. چه بسیار پدر و مادرانی که طی هفته بیش از این زمان میگذارند و کودک مضطرب و افسرده را در ترافیک شهرها از یک کلاس به کلاس دیگر، یا از مطب یک روانشناس به مطب روانشناس دیگر میبرند اما او را به طبیعت نمیبرند.
نتایج مثبت همین کار ساده طی سه ماه فایدههای خود را نشان داد: مجموعاً فقط ۲۴ ساعت در یک فصل!
یکی از نویسندگان مقاله میگوید که اتفاقاً محرومترین، آسیبدیدهترین، و آسیبپذیرترین کودکان اغلب از همین تلاشهای بسیار کوچکِ کمکی، بیشترین سود را میبرند.
بهزیستی کودکان محصول فعالیت والدین است. توصیهی این مقاله به والدینی که خود بیش از حد استرس دارند، به شدت مشغولاند و وقت ندارند، و شاید حتی به طور ناآگاهانه و غیرعمد برای سرگرم کردن کودک خود بیش از حد متعارف از گوشی همراه و کامپیوتر و سایر صفحات نمایشگر بهره میگیرند این است که لااقل طی هفته چند باری جبران مافات کنند و بچه را به طبیعت، یا لااقل پارک ببرند.
پژوهشهای دیگر نشان میدهند کودکان روستا کمتر از کودکان شهر افسرده میشوند.
و از سوی دیگر روزانه هزاران نفر از روستا به حاشیهی شهرها مهاجرت میکنند.
کافیست این دو داده را یکجا درنظر گیریم تا روند بهزیستی در آینده را بهتر رصد کنیم: افسردگی و اضطراب رو به افزایش است و کمکم تبدیل به حالت هنجار میشود و برای انسانها "طبیعی" به نظر خواهد رسید. در مواردی طی تاریخ تکاملی انسان شاهد آن بودهایم که آنچه تبدیل به "هنجار" شده به مرور زمان، و معمولاً طی بازههای زمانی طولانی، روند گذار به "طبیعی" شدن را پیموده است. اما ضرورتی نیست که همواره این زمانها طولانی باشند. چه بسا طی چند دهه شاهد تغییرات بزرگی در سرشت انسان باشیم. سرشت انسان به همان میزان که تابع زیستشناسیست متأثر از شرایط بیرونی است. و البته طی فرایند همتکاملی ژن-فرهنگ تأثيرات عوامل فرهنگی (بیرونی) در زیستشناسی انسان قابل رصد کردن است.
دو کار میشود کرد: منفعلانه پذیرای روندهای منفی شد (عملی که اکثریت انجام میدهند)، یا فعالانه برای خود و اطرافیان کاری کرد (عملی که توسط اقلیتی که برای زندگی ارزش قائلاند، و قدرت "نه گفتن" به هنجارهای منجر به بدزیستی را دارند، انجام میشود).
پژوهش یاد شده نشان میدهد که اتفاقاً نیاز به کارهای خیلی عجیب و اقدامات رادیکالی مانند بازگشت به طبیعت و زیستن در حواشی رودخانهها، از جنس اقدامات هنری دیوید ثورو، نیست. کافیست ساعاتی را در طبیعت و پارک بگذرانیم و با طبیعت، درختان، بوتهها، جانوران، و سنگها اشتی کنیم. البته خود این اقدام نیز چندان ساده نیست. شکستن عادات رفتاری کاری سخت است. معتادان به مواد مخدر بهتر از هر کسی این را میدانند. اما وقتی با قدری زحمت عادات رفتاری جدید را کسب کنیم و از عادات رفتاری جدید پاداش بگیریم میتوانیم بگوییم در مسیر بهزیستی قرار گرفتهایم. مسیر بهزیستی مسیری با شیب ملایم است و از جنس برندهشدن در مسابقات بختآزمایی نیست که در زمانی کوتاه تغییراتی شدید ایجاد کند.
هادی صمدی
@evophilosophy
فقط دو ساعت در هفته!
کمتر کسی است که نداند گشت و گذار در طبیعت اثرات روانشناختی مثبتی برای کودکان دارد. البته کمتر کسی ممکن است موافق آن باشد که گفتن این سخن تکراری ارزش عملی چندانی داشته باشد. اما واقعاً اثر دارد. بنابراین هر پژوهشی را که شاهدی بر این سخن است حتماً بخوانید. اثرات آن در ناهشیار میماند و نتایج عملی آن رفتن بیشتر به طبیعت است.
به ویژه این پژوهش جدیدی که در جاما منتشر شده نتایج بسیار جالبی را هویدا میکند زیرا تمامی بهانهها را از افراد تنبل میگیرد چون نشان میدهد حتی گذراندن فقط ۲ ساعت در هفته در فضای باز برای دانشآموزان مفید است.
نکته مهم آنکه دانشآموزانی که بیشترین نشانههای افسردگی و اضطراب را داشتند از حضور در فضای باز بیشتر سود بردند. به عبارتی راه درمانی بسیار سهلالوصولی در اختیار والدین است؛ و کاملاً ضروریست که مدارس نیز برنامهی حضور در طبیعت را بسیار جدی بگیرند. چه بسیار پدر و مادرانی که طی هفته بیش از این زمان میگذارند و کودک مضطرب و افسرده را در ترافیک شهرها از یک کلاس به کلاس دیگر، یا از مطب یک روانشناس به مطب روانشناس دیگر میبرند اما او را به طبیعت نمیبرند.
نتایج مثبت همین کار ساده طی سه ماه فایدههای خود را نشان داد: مجموعاً فقط ۲۴ ساعت در یک فصل!
یکی از نویسندگان مقاله میگوید که اتفاقاً محرومترین، آسیبدیدهترین، و آسیبپذیرترین کودکان اغلب از همین تلاشهای بسیار کوچکِ کمکی، بیشترین سود را میبرند.
بهزیستی کودکان محصول فعالیت والدین است. توصیهی این مقاله به والدینی که خود بیش از حد استرس دارند، به شدت مشغولاند و وقت ندارند، و شاید حتی به طور ناآگاهانه و غیرعمد برای سرگرم کردن کودک خود بیش از حد متعارف از گوشی همراه و کامپیوتر و سایر صفحات نمایشگر بهره میگیرند این است که لااقل طی هفته چند باری جبران مافات کنند و بچه را به طبیعت، یا لااقل پارک ببرند.
پژوهشهای دیگر نشان میدهند کودکان روستا کمتر از کودکان شهر افسرده میشوند.
و از سوی دیگر روزانه هزاران نفر از روستا به حاشیهی شهرها مهاجرت میکنند.
کافیست این دو داده را یکجا درنظر گیریم تا روند بهزیستی در آینده را بهتر رصد کنیم: افسردگی و اضطراب رو به افزایش است و کمکم تبدیل به حالت هنجار میشود و برای انسانها "طبیعی" به نظر خواهد رسید. در مواردی طی تاریخ تکاملی انسان شاهد آن بودهایم که آنچه تبدیل به "هنجار" شده به مرور زمان، و معمولاً طی بازههای زمانی طولانی، روند گذار به "طبیعی" شدن را پیموده است. اما ضرورتی نیست که همواره این زمانها طولانی باشند. چه بسا طی چند دهه شاهد تغییرات بزرگی در سرشت انسان باشیم. سرشت انسان به همان میزان که تابع زیستشناسیست متأثر از شرایط بیرونی است. و البته طی فرایند همتکاملی ژن-فرهنگ تأثيرات عوامل فرهنگی (بیرونی) در زیستشناسی انسان قابل رصد کردن است.
دو کار میشود کرد: منفعلانه پذیرای روندهای منفی شد (عملی که اکثریت انجام میدهند)، یا فعالانه برای خود و اطرافیان کاری کرد (عملی که توسط اقلیتی که برای زندگی ارزش قائلاند، و قدرت "نه گفتن" به هنجارهای منجر به بدزیستی را دارند، انجام میشود).
پژوهش یاد شده نشان میدهد که اتفاقاً نیاز به کارهای خیلی عجیب و اقدامات رادیکالی مانند بازگشت به طبیعت و زیستن در حواشی رودخانهها، از جنس اقدامات هنری دیوید ثورو، نیست. کافیست ساعاتی را در طبیعت و پارک بگذرانیم و با طبیعت، درختان، بوتهها، جانوران، و سنگها اشتی کنیم. البته خود این اقدام نیز چندان ساده نیست. شکستن عادات رفتاری کاری سخت است. معتادان به مواد مخدر بهتر از هر کسی این را میدانند. اما وقتی با قدری زحمت عادات رفتاری جدید را کسب کنیم و از عادات رفتاری جدید پاداش بگیریم میتوانیم بگوییم در مسیر بهزیستی قرار گرفتهایم. مسیر بهزیستی مسیری با شیب ملایم است و از جنس برندهشدن در مسابقات بختآزمایی نیست که در زمانی کوتاه تغییراتی شدید ایجاد کند.
هادی صمدی
@evophilosophy
Jamanetwork
A Nature-Based Intervention and Mental Health of Schoolchildren
This cluster randomized clinical trial investigates the effectiveness of a nature-based outdoor educational intervention for reducing mental health symptoms among elementary school students in grades 5 and 6.
Mohammad Reza Rezaei Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️مدلهایی برای رسیدن به عاملیت شبهانسانی در تصمیمات اخلاقی هوش مصنوعی
🗣 توسط: محمدرضا رضایی (دانشگاه شریف)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، اول اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
♦️مدلهایی برای رسیدن به عاملیت شبهانسانی در تصمیمات اخلاقی هوش مصنوعی
🗣 توسط: محمدرضا رضایی (دانشگاه شریف)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، اول اسفند 1402
@cognitive_science_iran
@PhilMind
Neuroscience and Consciousness, Dr. Homazadeh
<unknown>
♦️سخنرانی دکتر همازاده ابیانه با موضوع «بررسی متدولوژیک #نوروساینس در تبیین #آگاهی»👆
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران
@PhilMind
@cognitive_science_iran
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران
@PhilMind
@cognitive_science_iran
Forwarded from School of Cognitive Science (IPM) - News
پژوهشکده جامع علوم و فناوریهای همگرا دانشگاه صنعتی شریف، به مناسبت هفته پژوهش برگزار میکند:
"کارگاه اخذ و تحلیل دادههای چشمی (Eye Tracking)"
📚 مبتنی بر مقالات و کتب معتبر در حوزه ردیابی چشم
👤مدرسین کارگاه:
• دکتر رضا ابراهیمپور
استاد گروه علوم شناختی، پژوهشکده علوم و فناوری های همگرا دانشگاه صنعتی شریف
• دکتر معصومه گلمحمدیان
پژوهشگر پسادکتری، پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM)
📆 تاریخ برگزاری: ۵ و ۶ دی ماه
⏰ مدت دوره: ۱۶ ساعت
🏢 مکان: دانشگاه صنعتی شریف، پژوهشکده جامع علوم و فناوریهای همگرا
📌ظرفیت ثبت نام در کارگاه محدود است.
📍 ثبت نام (https://forms.gle/6RSuR7QKF8sM3oME8)
📌 ایمیل جهت کسب اطلاعات بیشتر:
[email protected]
"کارگاه اخذ و تحلیل دادههای چشمی (Eye Tracking)"
📚 مبتنی بر مقالات و کتب معتبر در حوزه ردیابی چشم
👤مدرسین کارگاه:
• دکتر رضا ابراهیمپور
استاد گروه علوم شناختی، پژوهشکده علوم و فناوری های همگرا دانشگاه صنعتی شریف
• دکتر معصومه گلمحمدیان
پژوهشگر پسادکتری، پژوهشگاه دانشهای بنیادی (IPM)
📆 تاریخ برگزاری: ۵ و ۶ دی ماه
⏰ مدت دوره: ۱۶ ساعت
🏢 مکان: دانشگاه صنعتی شریف، پژوهشکده جامع علوم و فناوریهای همگرا
📌ظرفیت ثبت نام در کارگاه محدود است.
📍 ثبت نام (https://forms.gle/6RSuR7QKF8sM3oME8)
📌 ایمیل جهت کسب اطلاعات بیشتر:
[email protected]
Forwarded from تکامل و فلسفه | هادی صمدی
چتجیپیتی، یادگیری، و آیندهی انسان
چتجیپیتی همزمان هم هیجانآفرین است و هم دلهرهآور. مزایا و معایب آن برای آموزش چیست؟ اخیراً در یک فراتحلیل، دادههای ۶۹ مقاله در این حوزه بررسی شده و به پنج فایدهی آن در آموزش اشاره میشود.
جان نوستا نتایج این فراتحلیل را در پنج بند خلاصه کرده تا بدانیم چگونه بهتر از چتجیپیتی بهره گیریم.
۱.افزایش عملکرد تحصیلی
چتجیپیتی بهبود قابل توجهی در نتایج تحصیلی ایجاد میکند. چتجیپیتی با ارائهی توضیحات مناسب، دادن تمرین و ارزیابی آن، به عنوان یک معلم مجازی عمل میکند که در هر زمان قابل دسترسی است. در مقاله هشدار داده میشود که این پیشرفتها زمانی موثرترند که با استراتژیهای یادگیری فعال همراه شوند. چتجیپیتی نباید جایگزین روشهای سنتی تدریس باشد بلکه باید، بهعنوان یک ابزار مکمل استفاده شود.
۲. پرورش تفکر مرتبهی بالاتر
چتجیپیتی تفکر انتقادی، خلاقانه و تأملی را افزایش میدهد. دانشآموزان تشویق میشوند تا با هوش مصنوعی تعامل داشته باشند، پیشنهادات آن را ارزیابی کنند و ایدههای خود را اصلاح کنند و یک حلقه بازخورد پویا ایجاد کنند که مهارتهای شناختی درجه بالاتری را تقویت میکند.
۳. افزایش انگیزه و مشارکت
چتجیپیتی تجربهی یادگیری را جذابتر میکند و این امر به ویژه برای دانشآموزانی که با روشهای سنتی راحت نیستند تأثیرگذار است و راهیست برای افزایش لذت یادگیری. اما اینکه آیا این دستاوردهای انگیزشی پایدارند یا صرفاً ناشی از تازگی فناوری، نیازمند پژوهشهای طولی بعدی است.
۴. کاهش بار شناختی
در جهانی که با اطلاعات بمباران میشویم، توانایی تمرکز بر آنچه مهمتر است، مهارتی حیاتی است. چتجیپیتی کارهای پیچیده را ساده و مطالب انبوه را خلاصه، و برنامههای مطالعه را سازماندهی میکند و به دانشآموز اجازه میدهد ذهن خود را متمرکز کند. کاهش بار شناختی تعامل عمیقتری با مفاهیم چالشبرانگیز را امکانپذیر میکند و باعث تقویت تجربهی یادگیری معنادارتر میشود. با این وجود، مربیان باید تعادلی ایجاد کنند تا از اتکای بیش از حد به آن اجتناب کنند.
۵. خودکارآمدی
باور به توانایی خود برای موفقیت، عاملی حیاتی در پیشرفت تحصیلی است. نکتهی جالب این پژوهش آن است که در حالی که چتجیپیتی عملکرد را بهبود میبخشد و بار شناختی را کاهش میدهد، اما خودکارآمدی را به طور قابل توجهی افزایش نمیدهد. این امر سؤالات مهمی را در مورد اینکه آیا اتکا به ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است به طور ناخواسته اعتماد دانشآموزان به تواناییهای خود را محدود کند، ایجاد میکند که نباید آن را دست کم گرفت.
به تعبیر نوستا خلاصه آنکه چتجیپیتی جایگزینی برای معلمان یا تعامل انسانی نیست بلکه یک شریکِ سفر در آموزش است که در حال تکامل است.
تحلیلی تکاملی
جا دارد در بررسی چنین پژوهشهایی به نقش آموزش در تکامل انسان اشاره کنیم. واضح است که یادگیری برخی موارد مسیر تکاملی انسان را تغییر داد و عادات رفتاری انسان را به نحوی اساسی دگرگون کرد. چند نمونه: یادگیری فنون شکار، یادگیری مهار آتش و شروع به پخت و پز، یادگیری کشت و کار، یادگیری انتقال اطلاعات از طریق سمبلها از جمله اختراع خط. اما جدا از آنکه چه یاد میگیریم، تغییرات در نحوههای یادگیری نیز اثرات تکاملی مهمی دارد.
یادگیری یک فرآیند اکتسابی نسبتاً پایدار است: فرایندِ کسبِ دانش، رفتار، مهارت، ارزش، نگرش، ترجیحات جدید و رسیدن به فهم. تأکید بر آنکه این فرایند اثرات نسبتاً پایداری دارد به آن معناست که به تغییرات نسبتاً پایدار در عادات رفتاری انسان میانجامد.
بیتردید چتجیپیتی میتواند به رشد معرفت گزارهای، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی بیانجامد. به عبارتی اگر یگانه هدف آموزش کسب دانش باشد، که به واقع هدف بسیار مهمیست، چتجیپیتی همراهی بیهمتاست. اما اگر به دیگر اهداف یادگیری نگاهی کنیم باید با احتیاط بیشتری به این همراه قدرتمند نگریست. اینکه تأثیر آن بر رفتارها و مهارتهای دانشآموز چه خواهد بود، و ارزشها و نگرشها و ترجیحات او را چگونه تغییر خواهد داد نیازمند تأملات بیشتری است.
توجه به بدنمندی و جایمندی شناخت و اینکه کنشگر چگونه وارد تعامل با محیط پیرامونی میشود در پژوهشهایی از این دست کمتر مورد توجهاند. عموم پژوهشهایی از این دست، البته بهخلاف پژوهش مورد اشاره، بر نقش چتجیپیتی بر آموزش دانش گزارهای تأکید دارند. این در حالیست که شکوفایی انسانی عموماً تابع نوع کنشگری ما با جهان است و هرچند معرفت گزارهای بر نوع تعامل ما اثر دارد اما درگیری با جهان فرایند بازخوردی بسیار پیچیدهتریست که نباید آن را به افزایش معرفت گزارهای فروکاست.
هوش مصنوعی بخش مهمی از جهان پیشِ روست که باید به نحوی با آن تعامل کنیم که در راستای بهزیستی انسان باشد.
هادی صمدی
@evophilosophy
چتجیپیتی همزمان هم هیجانآفرین است و هم دلهرهآور. مزایا و معایب آن برای آموزش چیست؟ اخیراً در یک فراتحلیل، دادههای ۶۹ مقاله در این حوزه بررسی شده و به پنج فایدهی آن در آموزش اشاره میشود.
جان نوستا نتایج این فراتحلیل را در پنج بند خلاصه کرده تا بدانیم چگونه بهتر از چتجیپیتی بهره گیریم.
۱.افزایش عملکرد تحصیلی
چتجیپیتی بهبود قابل توجهی در نتایج تحصیلی ایجاد میکند. چتجیپیتی با ارائهی توضیحات مناسب، دادن تمرین و ارزیابی آن، به عنوان یک معلم مجازی عمل میکند که در هر زمان قابل دسترسی است. در مقاله هشدار داده میشود که این پیشرفتها زمانی موثرترند که با استراتژیهای یادگیری فعال همراه شوند. چتجیپیتی نباید جایگزین روشهای سنتی تدریس باشد بلکه باید، بهعنوان یک ابزار مکمل استفاده شود.
۲. پرورش تفکر مرتبهی بالاتر
چتجیپیتی تفکر انتقادی، خلاقانه و تأملی را افزایش میدهد. دانشآموزان تشویق میشوند تا با هوش مصنوعی تعامل داشته باشند، پیشنهادات آن را ارزیابی کنند و ایدههای خود را اصلاح کنند و یک حلقه بازخورد پویا ایجاد کنند که مهارتهای شناختی درجه بالاتری را تقویت میکند.
۳. افزایش انگیزه و مشارکت
چتجیپیتی تجربهی یادگیری را جذابتر میکند و این امر به ویژه برای دانشآموزانی که با روشهای سنتی راحت نیستند تأثیرگذار است و راهیست برای افزایش لذت یادگیری. اما اینکه آیا این دستاوردهای انگیزشی پایدارند یا صرفاً ناشی از تازگی فناوری، نیازمند پژوهشهای طولی بعدی است.
۴. کاهش بار شناختی
در جهانی که با اطلاعات بمباران میشویم، توانایی تمرکز بر آنچه مهمتر است، مهارتی حیاتی است. چتجیپیتی کارهای پیچیده را ساده و مطالب انبوه را خلاصه، و برنامههای مطالعه را سازماندهی میکند و به دانشآموز اجازه میدهد ذهن خود را متمرکز کند. کاهش بار شناختی تعامل عمیقتری با مفاهیم چالشبرانگیز را امکانپذیر میکند و باعث تقویت تجربهی یادگیری معنادارتر میشود. با این وجود، مربیان باید تعادلی ایجاد کنند تا از اتکای بیش از حد به آن اجتناب کنند.
۵. خودکارآمدی
باور به توانایی خود برای موفقیت، عاملی حیاتی در پیشرفت تحصیلی است. نکتهی جالب این پژوهش آن است که در حالی که چتجیپیتی عملکرد را بهبود میبخشد و بار شناختی را کاهش میدهد، اما خودکارآمدی را به طور قابل توجهی افزایش نمیدهد. این امر سؤالات مهمی را در مورد اینکه آیا اتکا به ابزارهای هوش مصنوعی ممکن است به طور ناخواسته اعتماد دانشآموزان به تواناییهای خود را محدود کند، ایجاد میکند که نباید آن را دست کم گرفت.
به تعبیر نوستا خلاصه آنکه چتجیپیتی جایگزینی برای معلمان یا تعامل انسانی نیست بلکه یک شریکِ سفر در آموزش است که در حال تکامل است.
تحلیلی تکاملی
جا دارد در بررسی چنین پژوهشهایی به نقش آموزش در تکامل انسان اشاره کنیم. واضح است که یادگیری برخی موارد مسیر تکاملی انسان را تغییر داد و عادات رفتاری انسان را به نحوی اساسی دگرگون کرد. چند نمونه: یادگیری فنون شکار، یادگیری مهار آتش و شروع به پخت و پز، یادگیری کشت و کار، یادگیری انتقال اطلاعات از طریق سمبلها از جمله اختراع خط. اما جدا از آنکه چه یاد میگیریم، تغییرات در نحوههای یادگیری نیز اثرات تکاملی مهمی دارد.
یادگیری یک فرآیند اکتسابی نسبتاً پایدار است: فرایندِ کسبِ دانش، رفتار، مهارت، ارزش، نگرش، ترجیحات جدید و رسیدن به فهم. تأکید بر آنکه این فرایند اثرات نسبتاً پایداری دارد به آن معناست که به تغییرات نسبتاً پایدار در عادات رفتاری انسان میانجامد.
بیتردید چتجیپیتی میتواند به رشد معرفت گزارهای، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی بیانجامد. به عبارتی اگر یگانه هدف آموزش کسب دانش باشد، که به واقع هدف بسیار مهمیست، چتجیپیتی همراهی بیهمتاست. اما اگر به دیگر اهداف یادگیری نگاهی کنیم باید با احتیاط بیشتری به این همراه قدرتمند نگریست. اینکه تأثیر آن بر رفتارها و مهارتهای دانشآموز چه خواهد بود، و ارزشها و نگرشها و ترجیحات او را چگونه تغییر خواهد داد نیازمند تأملات بیشتری است.
توجه به بدنمندی و جایمندی شناخت و اینکه کنشگر چگونه وارد تعامل با محیط پیرامونی میشود در پژوهشهایی از این دست کمتر مورد توجهاند. عموم پژوهشهایی از این دست، البته بهخلاف پژوهش مورد اشاره، بر نقش چتجیپیتی بر آموزش دانش گزارهای تأکید دارند. این در حالیست که شکوفایی انسانی عموماً تابع نوع کنشگری ما با جهان است و هرچند معرفت گزارهای بر نوع تعامل ما اثر دارد اما درگیری با جهان فرایند بازخوردی بسیار پیچیدهتریست که نباید آن را به افزایش معرفت گزارهای فروکاست.
هوش مصنوعی بخش مهمی از جهان پیشِ روست که باید به نحوی با آن تعامل کنیم که در راستای بهزیستی انسان باشد.
هادی صمدی
@evophilosophy
Psychology Today
Five Ways LLMs Transform Education
AI is revolutionizing how students learn, combining personalized guidance with critical thinking—a model for education that amplifies human potential.
"نظریه محدودیتها"
(Theory of Constraints - TOC)
این نظریه توسط الیاهو ام. گلدرت (Eliyahu M. Goldratt) معرفی شده است و به این ایده میپردازد که در هر سیستم، یک محدودیت اصلی یا "گلوگاه" وجود دارد که عملکرد کل سیستم را تعیین میکند.
طبق این نظریه، برای بهبود عملکرد سیستم باید ابتدا این محدودیت شناسایی شود و سپس منابع و تلاشها بر روی رفع یا مدیریت این محدودیت متمرکز شوند. این نظریه بهویژه در مدیریت عملیات، تولید، و بهبود فرآیندها کاربرد دارد.
یکی از مفاهیم کلیدی در این نظریه، قانون "ضعیفترین حلقه در زنجیر" است که بیان میکند قدرت یک زنجیر به اندازه ضعیفترین حلقه آن است.
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Theory_of_constraints
(Theory of Constraints - TOC)
این نظریه توسط الیاهو ام. گلدرت (Eliyahu M. Goldratt) معرفی شده است و به این ایده میپردازد که در هر سیستم، یک محدودیت اصلی یا "گلوگاه" وجود دارد که عملکرد کل سیستم را تعیین میکند.
طبق این نظریه، برای بهبود عملکرد سیستم باید ابتدا این محدودیت شناسایی شود و سپس منابع و تلاشها بر روی رفع یا مدیریت این محدودیت متمرکز شوند. این نظریه بهویژه در مدیریت عملیات، تولید، و بهبود فرآیندها کاربرد دارد.
یکی از مفاهیم کلیدی در این نظریه، قانون "ضعیفترین حلقه در زنجیر" است که بیان میکند قدرت یک زنجیر به اندازه ضعیفترین حلقه آن است.
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Theory_of_constraints
Wikipedia
Theory of constraints
business management paradigm that views any manageable system as being limited in achieving more of its goals by a very small number of constraints
Artem Besedin Audio
<unknown>
📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:
♦️Artificial Subjects as 'Sesmets'
🗣 توسط: آرتم بسدین (دانشگاه لومونوسف موسکو)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، اول اسفند 1402
@PhilMind
@philosophyofscience
♦️Artificial Subjects as 'Sesmets'
🗣 توسط: آرتم بسدین (دانشگاه لومونوسف موسکو)
🔥همایش بینالمللی فلسفه ذهن، اول اسفند 1402
@PhilMind
@philosophyofscience