tgoop.com/basij_parastari_ajums/1287
Last Update:
#داستانک_دانشجویی
مامان،مامااان؟! بابا ... بابا؟!
این کلمات چیه که هی تکرار می کنم؟چرا حس میکنم قبلاً اینا رو استفاده می کردم؟!
اصلا مامان و بابا یعنی چی ؟ چرا همه جا داغون شده؟
وایی بارون بارید!یعنی قطره های بارون اینقدر بزرگ ان؟ پس چرا بعد از برخورد به زمین به آتیش تبدیل میشن!!
وایی مردم رو نیگا دارن با قیافه های مختلف به هوا پرواز میکنن!
وایی رنگ آسمون بعد از بارون قرمز شده..وایسا ببینم..من چرا نمی تونم خودمو حرکت بدم؟ ای وای من یه پا دارم که، یعنی همه ما انسانها یه پا داریم؟! نه،اون آقا و خانمو نیگا دو تا پادارن...چرا زمین اینقدر قرمز شده؟
یه لحظه!گذشته کم کم داره یادم می یاد..چند ماه پیش بود که یه خانم مهربون منو هی می بوسید، نوازش میکرد و بهش مامان میگفتم...یه آقا هم ازم مراقبت میکرد و بهش بابا میگفتم..پس اونا کو؟؟رفتن کجا؟ یادم اومد که اونموقع با دوتا پا راه می رفتم...تازه بارون اصلی این نیست؛ بارون اصلی قطره های کوچک آبن نه اون قطره های بزرگ و قرمز...پس اینا چی هستن که می بینم؟ من کجام؟مامان و بابام کجان؟
ماماااان؟باباااا؟
با کمال تاسف به یه جایی که اصلا نمیشناسم به راهم ادامه میدم...یه جای ناآشنا می رسم...یه کتابی روی زمین میبینم و اونو برمی دارم...
اولش نوشته یا امام زمان(عج)..
واییی من این رو شنیده بودم، اره اره!...مامان همیشه می گفت که اون بعد از همه ی ظلم های جهان میاد.. اون زمان معنی ظلم رو نمی دونستم ولی الان که اسرائیل مامان و بابامو ازم گرفت دیگه میدونم!
الان دیگه کاملا برام روشنه که مامان راست می گفت و کم کم ظهور آقا امام زمان رو حس میکنم...
و اینا به ما ظلم نمی کنن بلکه به خودشون ظلم میکنن!!!
برای آزادی مردم بی گناه غزه و فلسطین صلوات بر محمد و آل محمد❤️
✍ رزمی | پرستاری ۴۰۳
@basij_parastari_ajums
BY بسیج دانشجویی دانشکده پرستاری و مامایی اهواز
Share with your friend now:
tgoop.com/basij_parastari_ajums/1287