Telegram Web
.
حلقهٔ مطالعاتی کلیدر برگزار می‌کند:

گفت‌وگو دربارهٔ کتابِ
کتابدارِ نهر ترابل‌سام

باحضورِ
پروانه عزیزی
مترجم کتاب

پنجشنبه ۳۰مردادماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۶

@bashgahandishe
✔️پاسخی به پرسش‌ها درباره همدلی با مردم غزه

✍🏻سهند ایرانمهر

در روزگاری که کودکان در غزه با شکم‌های خالی و ترس شبانه یا زیر آوار می‌میرند، هر فریادی که برای آنان بلند شود، نه نشانه‌ی ریاکاری است و نه انکار دردهای داخلی. بلکه نشان از شعور انسانی ماست؛ از همان جنسی که فلسفه اخلاق، ادبیات، دین، و حتی وجدان‌های خاموش‌شده نیز در لحظاتی بیداری بدان گواهی می‌دهند. با این حال، گاه کسانی در برابر این همدلی موضع می‌گیرند و با استدلال‌هایی گوناگون، همدردی با مردم غزه را به‌ظاهر بی‌اهمیت یا حتی «ضدملی» می‌دانند. در این یادداشت، به مهم‌ترین این گزاره‌ها پاسخ می‌دهم، نه برای قانع‌کردن همه، بلکه برای ایستادن بر مبنای روشن اخلاق، منطق و حقیقت.

۱. «چرا درباره رنج مردم خودت حرف نمی‌زنی؟»

وقتی سخن از غزه می‌شود از موضع‌ات درباره اویغورها، اوکراینی‌ها تا سیستان و خوزستان مطرح می‌شود. پاسخ روشن است: هم زده‌ام، هم می‌زنم. و اگر کسی نزده باشد، باز هم چیزی از اهمیت فریاد برای کودک گرسنه‌ای در غزه کم نمی‌شود. در فلسفه اخلاق، یک اصل بنیادین وجود دارد:
«انسان‌دوستی انحصاری نیست».

همدردی با مردم مناطق محروم کشورمان و زندانیان و آسیب‌دیدگان ایرانی با همدردی با کودکان غزه در تضاد نیستند؛ بلکه این دو تقویت‌کننده‌ی یکدیگرند.

پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق معاصر، در مقاله معروفش «قحطی، وفور و اخلاق»(۱۹۷۲) نوشت:

اگر بتوانیم از رنجی شدید جلوگیری کنیم، بی‌آنکه خود به رنجی مشابه دچار شویم، اخلاقاً موظفیم که چنین کنیم، فارغ از آنکه آن رنج در همسایگی ما رخ دهد یا در قاره‌ای دور.

از نظر سینگر، جغرافیا نباید معیاری برای اولویت اخلاقی باشد. بنابراین، پرداختن به رنج انسانی، نه بی‌اخلاقی است و نه «فروختن هم‌وطن به سیاست خارجی». بلکه نشانه‌ی بلوغ اخلاقی انسان مدرن است.

۲. «رنج غزه چه ربطی به ما دارد؟»

اگر سکوت کنیم، بر چه سیاستی مهر تایید زده‌ایم؟ اتفاقاً ربط دارد. و ربط آن، صرفاً به سیاست یا ایدئولوژی نیست. ربط دارد به این‌که ما نیز مردمی هستیم که طعم تحریم، جنگ، فقر، آوارگی، سانسور و بمباران را چشیده‌ایم و آینده نیز تضمینی برای زندگی در عافیت نمی‌دهد. رنج دیگران، آینه‌ای است برای تأمل در رنج خودمان. والتر بنیامین در تزهای مشهورش درباره تاریخ می‌گوید: «هر سند تمدن، هم‌زمان سند بربریت است».

وقتی تمدنی می‌کوشد رنج غزه را «بی‌ربط» جلوه دهد، ما باید آگاه باشیم که این همان روندی است که روزی رنج مردم خودمان را هم بی‌اهمیت خواهد کرد. ما اگر برای غزه نجوشیم، در فردای نه چندان دور و محتمل دفاع از شرایط ما -بر اساس منطق امروز ما - بی‌ربط است.
علاوه بر این، موضع ما درباره رنج انسان‌هاست، نه نزاع‌های حکومتی یا موقعیت‌های جغرافیایی. نباید با خلط میان مردم و حکومت‌ها، قربانی را از حمایت محروم کرد.

۳. «شفقت تو ریاکارانه است چون حکومت هم همین شعار را می‌دهد.»

این گزاره نیز یکی از لغزش‌های پرتکرار دوران ماست: خشم و مخالفت با حکومت‌ها، تبدیل می‌شود به بی‌اعتنایی به مظلومانِ تحت حمایت آن حکومت.

اما یک اصل مهم را نباید فراموش کرد: اگر حکومتی از یک ارزش انسانی به هردلیلی- چه برای منافع ایدئولوژیک خود و چه برای ارزش انسانی- دفاع کرد، آن ارزش باطل نمی‌شود. این همان تله‌ای است که حکومت‌ها حتی اگر با هم در نزاع باشند، برای جدا کردن آزادی‌خواهان از مردم جهان می‌چینند. در حالیکه اخلاق و ارزش انسانی ما باید مستقل از بازی قدرت باشد.

۴. «انسانی که به رنج ایرانی بی‌توجه است، نمی‌تواند برای غزه دل بسوزاند.»

درست است. و برعکس آن نیز صادق است:آدمی که به کودک فلسطینی بی‌توجه است، نمی‌تواند راست‌گو باشد اگر از رنج زندانی ایرانی سخن بگوید.
اخلاق، بسته‌بندی‌شده و تکه‌تکه نیست. یا به رنج انسان حساس هستیم، یا نیستیم. فردی که به هر شکل ممکن صدای رنج‌ و نابرابری در ایران بوده، اگر امروز از محاصره‌ی غزه بگوید، ادامه‌ی همان مسیر را رفته است.

سکوت در برابر رنج یک انسان، حتی اگر در آن سوی مرزها باشد، سکوتی است که می‌تواند فردا علیه نزدیک‌ترین افراد ما نیز تکرار شود. این‌جا فقط غزه نیست. این‌جا مسئله‌ی دفاع از کرامت انسانی است، آن هم در روزگاری که بی‌تفاوتی، بیماری فراگیر زمانه شده است.

محمود درویش، شاعر فلسطینی، می‌گوید:
«ما آرزوی مرگ کسی را نداریم، ما فقط می‌خواهیم زنده بمانیم. همین».

و این «زنده‌ماندن»، امروز برای کودکان و مردم غزه نیازمند صدای جهانی است. همان‌گونه که ما ایرانیان، وقتی قربانی تحریم یا تجاوز یا سرکوب می‌شویم، دوست داریم جهانیان صدای ما را بشنوند. دفاع از انسان، از هر نژاد و ملت، وظیفه‌ای انسانی است. و کسی که برای یک کودک فلسطینی اندوهگین می‌شود، نه ریاکار است، نه سیاست‌زده، نه بی‌وطن. بلکه انسان است. آدمی‌ست و شفقت. همین.

@sahandiranmehr
خوانش اتوپیایی از عاشورا: طرحی نو در واکاوی یک رویداد تاریخ‌ساز

گزارشی از نشستِ امکان و عدم امکان خوانش اتوپیایی از ماجرای عاشورا
گفت‌و‌گوی سوگواران، سال هفدهم؛ نشست پنجم


این دیدگاه که در گفتمان اموی و یزیدی پررنگ است، به دنبال ساختن یک «جامعه رویایی» یا «بهشت» به هر قیمتی، حتی با کشتن فرزند رسول خداست. این نگاه به شدت عاملیت و اراده انسان‌ها را سلب کرده و همه چیز را به خواست خدا و تقدیر الهی گره می‌زند، نمونه آن فتوای قاضی شریح و گفتار ابن زیاد که کشتن امام حسین (ع) را خواست خدا می‌دانستند. این رویکرد را می‌توان نوعی دیکتاتوری دینی دانست که منجر به یک دیستوپیا (پادآرمان‌شهر) می‌شود؛ جایی که شهروندان عاملیت خود را از دست می‌دهند و اراده‌ای تمامیت‌خواه امور را می‌گرداند


متن کامل گزارش را اینجا بخوانید.

@bashgahandishe
گفت‌وگوی سوگواران، سال هفدهم – نشست هفتم

از واقعه تا اسطوره:
کربلا و شکل‌گیری هویت شیعی نخستین

📖 گزارشی از کتاب داستان کربلا و هویت تشیع نخستین اثر تورستن هیلن (۲۰۲۵)

👤 با ارائۀ علیرضا دهقانی
پژوهشگر مطالعات دین

📝دربارۀ نشست

🗓 دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
ساعت ۱۷

📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳
@diinschool
@bashgahandishe
از واقعه تا اسطوره: کربلا و شکل‌گیری هویت شیعی نخستین

📖 گزارشی از کتاب داستان کربلا و هویت تشیع نخستین اثر تورستن هیلن (۲۰۲۵)

این ارائه به معرفی و بررسی کتاب تازه‌منتشرشده «The Karbala Story and Early Shiʿite Identity» اثر تورستن هیلن، استاد پیشین مطالعات دینی دانشگاه دالارنا سوئد، می‌پردازد. این کتاب که در آوریل ۲۰۲۵ توسط انتشارات دانشگاه ادینبرو منتشر شده، با رویکردی تحلیلی می‌کاود که چگونه واقعه کربلا در سال ۶۸۰ میلادی از یک درگیری سیاسی-قبیله‌ای به روایتی اسطوره‌ای و محوری در سنت شیعه امامی تبدیل شد.

هیلن با بهره‌گیری از سه روایت کهن از ماجرای کربلا و داستان «توابین»—جنبشی که برای خون‌خواهی حسین بن علی شکل گرفت—به بازخوانی نقش نامه‌ها، خطبه‌ها و زیارت‌ قبر حسین در فرآیند شکل‌گیری هویت جمعی شیعه می‌پردازد. او نشان می‌دهد که چگونه این روایت‌ها، از سده‌های نخست، حسین را از یک شخصیت تاریخی به نمادی کیهانی از نبرد خیر و شر ارتقا دادند.

کتاب در سه بخش سامان یافته است: نخست، بررسی روایت‌های اولیه؛ دوم، تحلیل جنبش توابین و آیین‌های مرتبط؛ و سوم، تبیین چگونگی تثبیت کربلا به‌عنوان سنگ‌بنای هویت شیعی. نویسنده برای این کار از نظریه‌های اسطوره و آیین بهره می‌گیرد تا پیوند میان روایت و مناسک را در ایجاد همبستگی و هویت مذهبی تبیین کند.

این اثر نه‌تنها برای پژوهشگران تاریخ اسلام و تشیع، بلکه برای علاقه‌مندان به مطالعات حافظه جمعی، آیین‌ها و شکل‌گیری هویت‌های مذهبی، یک منبع مهم و الهام‌بخش به‌شمار می‌رود.

پیش از این در باشگاه اندیشه در سلسه نشست‌های گفت‌وگوی سوگواران به کتاب دیگری از این نویسنده پرداخته شده بود.

@diinschool
@bashgahandishe
.
گزارش روزنامۀ اعتماد از نشست چهارم ِ سال هفدهم گفت‌و‌گوی سوگواران با موضوعِ نقش زنان در موسیقی سوگ اقوام سیستانی با حضورِ شکوفه‌سادات روحانی، منصور براهیمی، احمد خالصی
به قلمِ نیره خادمی

📅 دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴


@zananepazhoheshgartarikh1396
@bashgahandishe
.
گفت‌وگوی سوگواران|سال هفدهم|نشست هشتم

عاشورا و خودآگاهی ایرانیان

با حضورِ
دکتر علی مهجور
پژوهشگر فلسفه و عضو هیئت‌علمی دانشگاه ادیان و مذاهب

دربارهٔ نشست
دربارهٔ کتاب رویکردهای ایرانی به واقعه عاشورا

🗓 دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴
ساعت ۱۸

📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳

@bashgahandishe
دربارهٔ نشستِ

عاشورا و خودآگاهی ایرانیان 
مروری بر کتاب رویکردهای ایرانی به واقعه عاشورا


📝علی مهجور

واقعه عاشورا در فرهنگ ایرانی، علاوه بر ویژگی‌هایی که به عنوان یک واقعه تاریخی دارد، خصوصیات دیگری نیز دارد که در داد و ستد فرهنگی با زیست‌بوم متنوع و پیچیده ایرانیان این خصوصیات را پیدا کرده است. اساساً سبک زندگی ایرانی و ویژگی‌هایی که زندگی ایرانیان در هر نقطه از ایران بزرگ دارد، در رویکرد ایرانیان به واقعه عاشورا اثرگذار بوده است. این رویکردها علاوه بر وضعیت‌های زندگی و اقلیمی در نقاط مختلف ایران تحت تأثیر شرایط تاریخی نیز بوده‌اند. در هر دوره تاریخی رویکردهای ایرانیان به عاشورا متأثر از اوضاع و احوالی بوده است که امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اقتضا می‌کرده‌اند. بنابراین، بدون در نظر گرفتن عوامل مختل فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و اجتماعی نمی‌توان عاشورا را چنانکه در ایران جریان داشته و دارد، به درستی شناخت. 
شناخت عاشورا در بستر زندگی و فرهنگ ایرانی در واقع شناخت پدیدار عاشورا در ارتباط با هویت انسان ایرانی است. ایرانیان به ویژه پس از دوره مشروطه توجه فراوانی به هویت ایرانی خود مبذول داشته‌اند. از نویسندگان و روشنفکران گرفته تا دولت‌مردان و حقوق‌دانان و روحانیان، کتاب‌ها و آثار متعددی از خود به جای نهاده‌اند که پیداست، نحوه‌ای خودآگاهی نسبت به هویت فرهنگی در ایران دوره معاصر پیدا شده است. این خودآگاهی پی‌آمد مسائلی است که در دوره مدرن برای جامعه ایرانی شکل گرفته است. عاشورا در ایران نیز تحت تأثیر همین خودآگاهی و نیز توجه به هویت ایرانی، دست‌خوش بازخوانی و توجه قرار گرفته است. رویکردهای ایرانی به واقعه عاشورا در واقع تلاشی در جهت فهم دوباره پیدار عاشورا در فرهنگ ایرانی است. 

@bashgahandishe
Forwarded from به مهربانی
به مهربانی نشست بیست و هشتم خیروخرد را به یک تجربه‌نگاری اختصاص داده است؛ تجربه‌نگاری قدیمی‌ترین نهاد حامی حقوق کودکان در ایران؛ انجمن حمایت از حقوق کودکان.

این نشست که با حضور مسعوده مشایخ؛ سارا بابایی و مژگان احمدیه برگزار می‌شود، به پرسش‌های زیر پاسخ می‌دهد:

۱. فعالیت انجمن حمایت از حقوق کودکان چیست و چه منافعی را برای کودکان ایران تامین می‌کند؟
۲. انجمن از آغاز فعالیت تاکنون در تصویب کدام قوانین داخلی نقش موثری ایفا کرده است؟
۳. انجمن حمایت از حقوق کودکان برای تداوم عمل به رسالت اصلی خود، چگونه میان امر سیاسی و مدنی تفکیک قائل شده است؟
۴. انجمن چه نقشی می‌تواند در اصلاح و بهبود کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق کودک داشته باشد؟
۵. ساز و کار تهیه‌‌ی گزارش‌های مربوط به حقوق کودک و پیشرفت لوایح و قوانینی که ایران می‌تواند آنها را از طریق مجمع جهانی تصویب کند چگونه‌ است؟

زمان: سه‌شنبه ۲۸ مرداد ماه ۱۴۰۴- ساعت ۱۷
نشست حضوری: خیابان وزرا، کوچه بیستم، پلاک ۶، طبقه دوم
نشست آنلاین: اینستاگرام به مهربانی

پویش «بازگشت به مدرسه» را در آستانه ماه مهر دنبال کنید. بچه‌ها منتظر شما هستند: اینجا


🆔 @bemehrbani
Forwarded from Inekas | انعکاس

🔵پنجمین مدرسهٔ تابستانی انعکاس به چه کار پژوهشگران جوان مطالعات اسلامی می‌آید؟

«عینیّت در علوم اجتماعی و انسانی به معنای حذف تمام داوری‌های ارزشی نیست، بلکه به معنای شناسایی و تعامل انتقادی با آن‌هاست.»
- ماکس وبر

💠 مسألهٔ عینیت در سال‌های اخیر کانون مهم‌ترین مناقشات روش‌شناختی و نظری در مطالعات اسلامی بوده و روش‌شناسی مطالعات اسلامی در جست‌وجوی عینیّت تحولی ژرف یافته است.

🔺«آیا باور به منشأ وحیانی قرآن، نشانه‌ای از سوگیری است که عینیّت پژوهش را تهدید می‌کند؟ یا فرضی است که درک عمیق‌تر و‌ هم‌دلانه‌تر قرآن را ممکن می‌سازد؟»

🔺«آیا صرف خاستگاه شرق‌شناسانه یک برنامه پژوهشی، استعماری بودن نتایج آن پژوهش را نتیجه می‌دهد؟ و آیا می‌توانیم مطالعهٔ آکادمیک اسلام را بدون میراث شرق‌شناسی تصور کنیم؟»

و مهم‌تر از همه
🔺«چگونه می‌توانیم با مبانی نظریِ بنا شده توسط پژوهش‌های گذشته، به طور انتقادی تعامل کنیم تا چارچوب‌های خودمان را -چارچوب‌هایی که دقیق، موجّه و مرتبط با امروز باشند- بسازیم؟»

💠سال‌ها، این پرسش‌ها بی‌سروصدا در پاورقی‌ها و حاشیه‌های آثار دانشگاهی مطرح می‌شدند. اما اخیراً، بحث‌های روش‌شناختی در مرکز توجه قرار گرفته‌اند و الهام‌بخش محققین بوده‌اند تا آثاری مستقل را به کاوش در مبانی مطالعات اسلامی اختصاص دهند.

توسعهٔ روش‌شناسی در مطالعات اسلامی، بی‌شک مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اتفاق سال‌های اخیر در این حوزه به شمار می‌آید، اتفاقی که اهمیت آن به مراتب فراتر از کشف نسخه‌ای کهن از قرآن در مسجد صنعاء یا یافتن سنگ‌نوشته‌های تازه در بیابان سیاه اردن است.

🎛 پنجمین مدرسهٔ تابستانی انعکاس امکان مواجههٔ نزدیک و مستقیم را با پژوهشگرانی فراهم می‌کند که در سال‌های گذشته نقشی اساسی در شکل‌گیری بحث‌های آکادمیک در زمینهٔ روش‌شناسی مطالعات اسلامی داشته‌اند. سخنرانان مدرسهٔ تابستانی یا خود مستقیماً در توسعهٔ چهارچوب نظری مطالعات اسلامی نقش داشته‌اند، یا با کاربست روش‌های جدید در موارد مطالعاتی، تاثیر روش‌شناسی در پژوهش‌ها را برجسته کرده‌اند.
محور اصلی این مدرسه، توانمندسازی پژوهشگران در مواجههٔ انتقادی با روش‌شناسی‌های پیشین مطالعات اسلامی و یادگیری چگونگی طراحی و توسعهٔ یک روش‌شناسی موجّه، کارآمد و معتبر است.

🗂 فهرست عناوین ارائه‌ها:
۱. سهیره صدیقی: «پژوهش خوب/ پژوهش بد: پیامدهای راهبردِ تقاطع‌گرایی در مطالعاتِ اسلامی»
۲. دوین استوارت: «یک طرح میانه‌رو برای مطالعاتِ اسلامی»
۳. کوین راینهارت: «اسلام زیسته: دینی عامیانه در سنتی جهان‌وطنی»
۴. آلیس فیندن: «نقشه‌برداریِ معکوس از آرشیو: رویکرد پژوهشیِ فمینیستیِ پسااستعماری»
۵. فرید العطاس: «هژمون‌های دانشی و دانشِ خودمختار: فراتر از پسااستعمارگرایی»
۶. لنا سلیمه: «استعمارزداییِ مطالعاتِ اسلامی
۷. ایرن هیوز: «چرا باید نظریه و روش را مطالعه کرد؟»
۸. نعمان نقوی: «استعمارزدایی، ملی‌گرایی و دین»
۹. سجاد رضوی: «استعمارزدایی از اسلام»
۱۰. فاطمه توفیقی: «مناسک دینی به‌مثابهٔ ملکهٔ مدنی»
۱۱. مت ملوین کوشکی: «راهِ غریبه: اسلام به‌عنوان افلاطونی‌گرایی و روح‌باوری، عینیت را به عبارتی استعماریِ سنتی تبدیل می‌کند—که به‌طورِ شگفت‌آوری افلاطونی است»
۱۲. عزه حسین: «سیاستِ فقه اسلامی: ملاحظات روش‌شناختی»


◀️ دفترچه مدرسه

تمام ارائه‌ها به زبان انگلیسی و همراه با ترجمهٔ همزمان خواهد بود.
🔺ساعت‌های جدول به وقت تهران است.


📊 مهلت ثبت‌نام: تا ۶ شهریور ۱۴۰۴
ثبت‌نام زودهنگام تا ۲۷ مرداد ۱۴۰۴



🌐 کسب اطلاعات بیشتر:
https://inekas.org/en/2025ss/

📎 برای ثبت‌نام به اینجا مراجعه کنید یا به @Inekas_admin پیام بدهید.

#رویداد_انعکاس
🔵@Inekas
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.
گفت‌وگوی سوگواران|سال هفدهم|نشست هشتم

عاشورا و خودآگاهی ایرانیان

با حضورِ
دکتر علی مهجور
پژوهشگر فلسفه و عضو هیئت‌علمی دانشگاه ادیان و مذاهب

دربارهٔ نشست
دربارهٔ کتاب رویکردهای ایرانی به واقعه عاشورا

🗓 دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴
ساعت ۱۸

📍 خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳

@bashgahandishe
مدرسه مطالعات اجرای باشگاه اندیشه برگزار می‌کند:

نشست چهارم تجربه‌نگاری تئاتر کاربردی

بحران به زبان چینی
تجربه‌ای میدانی از کاربرد تئاتر
همراه با معرفی گروه تئاتر شورا


با حضور و ارائه

حمزه عالی‌پیام
پژوهش‌گر و ژوکر تئاتر شورایی

چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
ساعت۱۷

درباره نشست:

گروه تئاتر شورا در سال ۱۳۹۲، برای مطالعه، پژوهش، معرفی، آموزش، نشر اندیشه‌های پائولو فریره و آگوستو بوآل، و اجرای عملی تکنیک‌های متفاوت تئاتر مردم ستمدیده، در تهران شروع به فعالیت نمود. از آن سال تا کنون گروه تئاتر شورا علاوه بر برگزاری ده‌ها کارگاه آموزشی، موفق به ارائه صدها اجرا با تکنیک‌های مختلف تئاتر مردم ستمدیده در اماکن و فضاهای متفاوت، از جمله در دانشگاه‌ها، مدارس، مهدهای کودک، مترو، اتوبوس، کانون شهرزیبا، پارک‌ها، کافه، رستوران و... در جای جای ایران، و تألیف، ترجمه و انتشار مقاله‌ها و آثار پژوهشی شده است.

در این نشست درباره تجربه ۱۲ ساله این گروه صحبت می‌کنیم و بعضی از اجراهای این گروه را با هم مرور می‌کنیم.

@ejraaschool
@bashgahandishe
Forwarded from طومار اندیشه
💠 چهارمین مدرسۀ فصلی طومار اندیشه
🌱 تابستان ۱۴۰۴


💠 مهم‌ترین مهارت‌های کاربردی برای پذیرش و پژوهش دانشگاهی بین‌المللی
🌾 خوشه‌ی موضوعی: مهارت‌های عملی پذیرش و پژوهش

🔴 اولین مدرسۀ همزمان حضوری و آنلاین
🔴 ظرفیت محدود

▪️مهلت ثبت‌نام زودهنگام: تا ۱۵ شهریور
▫️آخرین مهلت ثبت‌نام: ۲۳ شهریور


1️⃣ نگارش پروپوزال پژوهشی موفق
👤دکتر رضا اکبری
سه‌شنبه ۲۵ شهریور | دو جلسه | ساعت ۱۶ تا ۱۸ و ۱۸ تا ۲۰


2️⃣ ارائۀ نمونه‌کار (Sample Work) موفق
👤 دکتر کوشا گرجی صفت
چهار‌شنبه ۲۶ شهریور | ساعت ۱۶ تا ۱۸

3️⃣ اصول نگارش چکیدۀ موفق برای کارگاه‌ها و کنفرانس‌ها
👤دکتر احمد بستانی
پنج‌شنبه ۲۷ شهریور | دو جلسه | ساعت ۹ تا ۱۱ و ۱۱ تا ۱۳


4️⃣ ارتباط موفق برای پذیرش: مباحث شکلی مصاحبه
👤دکتر فاطمه بیات‌فرد
پنج‌شنبه ۲۷ شهریور | ۱۴:۳۰ تا ۱۶:۳۰

5️⃣ ارتباط موفق برای پذیرش: مباحث محتوایی مصاحبه و توصیه‌نامه
👤دکتر محمدهادی گرامی
پنج‌شنبه ۲۷ شهریور | ۱۶:۳۰ تا ۱۸:۳۰

ثبت‌نام از راه تلگرام و ایمیل:
@toumareandisheh
[email protected]

📝هزینه، طرح‌درس‌، رزومه‌‌ و تخفیفات را در سایت بخوانید.

🆔 سایت | تلگرام | اینستاگرام
ضرورت «تسهیل‌گری محلی»
برای
دموکراسی پایدار


دموکراسی صرفاً یک نظام سیاسی در سطح کلان نیست، بلکه نوعی شیوه زیست جمعی است که باید در لایه‌های خرد جامعه تمرین و بازتولید شود.

اگر این تمرین در سطح محله اتفاق نیفتد، دموکراسی در سطح کلان هم شکننده و ناپایدار خواهد بود.

در این میان، نقش تسهیل‌گر محلی نقشی کلیدی است، چون می‌تواند شرایط زیر را رقم بزند:

۱. ایجاد بستر گفتگو و مشارکت:

در هر محله تنوعی از دیدگاه‌ها، نیازها و منافع وجود دارد. تسهیلگر کمک می‌کند افراد با یکدیگر بنشینند، به‌طور برابر به هم گوش دهند و درباره مسائل مشترک تصمیم بگیرند.

۲. تبدیل تضاد به فرصت:

اختلاف‌نظر همیشه هست. بدون میانجی‌گری و مهارت‌های گفتگو، این اختلاف می‌تواند به شکاف و دشمنی تبدیل شود. تسهیلگر تضادها را مدیریت می‌کند و آنها را به فرصتی برای خلاقیت جمعی و یافتن راه‌حل‌های پایدار بدل می‌سازد.

۳. توانمندسازی شهروندان:

خیلی از مردم حس می‌کنند در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی و سیاسی صدایی ندارند. تسهیلگر مهارت‌ها و ابزارهایی را به آنها معرفی می‌کند تا بتوانند در سطح محله فعال شوند و اعتمادبه‌نفس مشارکت پیدا کنند.

۴. تقویت شبکه‌های اعتماد اجتماعی:

دموکراسی بدون اعتماد جمعی دوام نمی‌آورد. وقتی همسایه‌ها در کنار هم مشکلات محله‌شان را حل کنند، اعتماد و همبستگی اجتماعی تقویت می‌شود و این اعتماد پایدار، برای مشارکت سیاسی گسترده‌تر است.

۵. پل میان جامعه و حاکمیت:

تسهیلگر می‌تواند صدای محله را به نهادهای شهری یا دولتی منتقل کند و همزمان سیاست‌ها را به زبان ساده برای مردم توضیح دهد؛ یعنی واسطه‌ای برای شفافیت و پاسخگویی باشد.

به بیان ساده، تسهیل‌گر در محله مثل تمرین‌دهنده دموکراسی روزمره است. همان‌طور که بدن برای سالم ماندن نیاز به ورزش مستمر دارد، دموکراسی هم برای پایدار ماندن نیازمند تمرین مداوم مشارکت و گفتگو در کوچک‌ترین سلول‌های اجتماعی یعنی محله‌هاست.

بازنشر از باهمستان

@ejraaschool
@bashgahandishe
خانواده‌های محترم حسینی و بنیادی

با قلب‌هایی اندوهگین، خبر درگذشت مادر گران‌قدرتان را دریافت کردیم. در این ساعت‌های سخت، غم بزرگ شما را درک می‌کنیم و همراهتان هستیم. یاد و خاطره‌ی ایشان همواره زنده و پربرکت خواهد ماند. 

برای شما و وابستگان صبری آرام‌بخش و برای روح آن بانوی فقید، آرامشی ابدی از پروردگار مهربان خواهانیم. 

با همدردی، 
باشگاه اندیشه
دانمارک زندان است
چگونه شکسپیر می‌تواند به ما در غلبه بر تنهایی در عصر دیجیتال کمک کند؟

📝مدرسهٔ مطالعات دیالوگ

در جهانی که روزبه‌روز بیش‌تر در شبکه‌های اجتماعی و فضاهای آنلاین غوطه‌ور می‌شود، انسان مدرن احساس تنهایی را بیش از هر زمان دیگری تجربه می‌کند. الگوریتم‌ها به‌جای آنکه ارتباطات را تعمیق بخشند، ما را در دایره‌ای بسته از داده‌ها، تصاویر و پیام‌های تکراری زندانی می‌کنند؛ درست همان‌طور که هملت می‌گفت: «دانمارک زندان است».

اما آیا راهی برای خروج از این زندان دیجیتال وجود دارد؟Marie Trotter (دانشجوی دکترای زبان انگلیسی دانشگاه مک‌گیل) و Paul Yachnin (استاد مطالعات شکسپیر در همان دانشگاه)، با رجوع به تجربه‌ی تئاتر و آثار شکسپیر، پاسخی روشن پیشنهاد می‌کنند: بازگشت به تجربه‌ی زنده‌ی تئاتر و گفت‌وگو.

تئاتر، بر خلاف صفحه‌ی سرد

در دوران شکسپیر، سالن‌های تئاتر مکانی برای دیدار، بحث و هم‌نشینی بودند. مخاطب نه یک تماشاگر منفعل، بلکه عضوی از تجربه‌ی زنده بود. همین امر به پیدایش صدای عمومی و بذرهای فرهنگ دموکراتیک کمک کرد. امروز نیز، در برابر تنهایی دیجیتال، تئاتر می‌تواند ما را دوباره به هم پیوند دهد.

همدلی و بیداری وجدان

مونولوگ‌های شکسپیر – مانند سخن گفتن هملت با خود – تماشاگر را به درون شخصیت می‌کشند. تحقیقات نشان داده است که تئاتر می‌تواند همدلی را افزایش دهد و حتی به مشارکت اجتماعی بیشتر منجر شود. نمونه‌هایی از آموزش شکسپیر در زندان‌ها نیز نشان می‌دهند که چگونه زندانیان با شخصیت‌هایی چون ریچارد دوم یا مکبث هم‌ذات‌پنداری کرده و امکان بازاندیشی در زندگی خویش را یافته‌اند.

صحنه‌ای برای زندگی روزمره

تئاتر الزاما به سالن‌های رسمی محدود نیست. یک کلاس درام، اتاق نشیمن، مرکز اجتماعی یا حتی یک جلسه‌ی آنلاین می‌تواند به صحنه‌ای برای گفتن و شنیدن بدل شود. ایفای نقش جمعی یا فردی، فرصتی است برای فرار از پیش‌بینی‌های خشک الگوریتم‌ها و بازپس‌گیری ظرفیت انسانی برای ارتباط.

در برابر انزوایی که جهان دیجیتال بر ما تحمیل می‌کند، شکسپیر و سنت تئاتر راهی دیگر نشان می‌دهند: حضور زنده، تجربه‌ی مشترک و گفت‌وگویی که همدلی و مسؤولیت اجتماعی را بیدار می‌کند. اگر بخواهیم از تنهایی دیجیتال رها شویم، باید گاهی صفحه‌ها را خاموش کنیم، در کنار هم بنشینیم و داستان‌هایمان را با صدای بلند بازگو کنیم.

متن کامل مقاله را اینجا بخوانید.

@Dialogeschool
@bashgahandishe
📖 دفاعیه‌ای بر واقع‌انگاری زمان: واکاوی و نقد نظریه ناواقع‌گرایی مک‌تاگرت در متافیزیک زمان

استدلال مک‌تاگرت مشهورترین استدلالی است که در فلسفه معاصر به سود غیرواقعی بودن زمان مطرح شده است. وی دو مدل برای تبیین زمان مطرح می‌کند: سری آ و سری ب. سری آ مدلی است که زمان را بر اساس سه مفهوم گذشته، حال و آینده تبیین می‌کند. سری ب مدلی است که زمان را بر اساس الگویی دوگانه از مفهوم «قبل‌تر» و «بعدتر» تبیین می‌کند. مک‌تاگرت سری ب را در تبیین تغییر که شرط تحقق زمان است ناتوان می‌داند، و سری آ را واجد تناقضی درونی قلمداد می‌کند، بنابراین با رد امکان واقعی بودن هر دو مدل، غیرواقعی بودن زمان را نتیجه می‌گیرد. در این نوشتار، ایوب افضلی (کاندیدای دکتری فلسفه تطبیقی دانشگاه شهید مطهری) و علی مهجور (استادیار پژوهشکده اندیشه دینی معاصر قم) به واکاوی و نقد دیدگاه مک‌تاگرت می‌پردازند و با الهام از روش تحلیل زبانی ویتگنشتاین متأخر نشان می‌دهند که اولاً برخی از امور را نمی‌توان با یک مدل نظری تبیین کرد، و بنابراین زمان بر اساس تأملات نظری و شهودهای زبانی واقعیتی است که در چند قلمرو هستی‌شناختی تحقق دارد. ثانیاً سری «ب» تبیین‌گر تغییر است. همچنین سری آ متناقض‌نما نیست. در این دیدگاه، وجه عینی زمان را سری ب تبیین می‌کند و وجه ذهنی آن را سری آ. بنابراین زمان واقعیتی است که در سطوح مختلف هستی تحققی خاص دارد و نمی‌توان تنها با یک مدل مانند سری آ یا سری ب آن را تبیین کرد.

متن کامل مقاله را می‌توانید اینجا بخوانید.

@bashgahandishe
بی جست‌وجو، ایمان ما از جنس عادت می‌شود.

«جور دیگر» دعوتی‌ست به بازنگری و گفت‌وگو درباره‌ی موضوع‌های بنیادین دینی، بدون هیچ خطّ قرمزی.

«جور دیگر» اذعانی‌ست به واقعیّت سیّال دین و دین‌دار، و دادوستد بی‌وفقه‌ی آن‌ها با واقعیّت‌های دیگر هر عصر و مصر.

«جور دیگر» تلاشی‌ست برای به‌رسمیّت‌شناختن و پرورش گوهر ایمان، که همان طلب و تحرّک است.

«جور دیگر» شوریدنی‌ست علیه همه‌ی ادّعاها؛ ادّعای کمال، ادّعای سعادت، ادّعای فلاح، ادّعای نجات، ادّعای حقّانیّت، ادّعای دین، ادّعای مذهب، ادّعای مکتب، ادّعای جهان‌بینی، ادّعای ایدئولوژی، ادّعای دکترین، ادّعای پارادایم، ادّعای دیسکورس و... همه‌ی ادّعاها.

... و آزمونی‌ست برای تجربه‌ی «هیچ‌شدن» و از «همه‌چیز» دست‌شستن و از فراز این هیچی به بلندا و فراخ‌نای نامتناهی، آن‌جا که اوّل و آخر، و ظاهر و باطن، و دنیا و آخرت، و عقل و عشق، و روح و بدن و... همه‌ی دوگانه‌های موهوم، رخت برمی‌بندند، نگریستن و... در نهایت، همین چشم را نیز از میان برداشتن...

«جور دیگر» می‌کوشد که از راه گفت‌وگو با کسانی که در زمینه‌ی «اصلاح دینی» صاحب طرح و نظرند، یا راویان معتبری برای آراء مصلحان دینی‌اند، منظومه‌های فکری آن‌ها را بازکاود و به فهم و تقریر مجدّدی از آن‌ها دست یابد. هدف، این است که از راه گفت‌وگو با ایشان، باب گفت‌وگوی ثمربخش میان آن‌ها گشوده‌تر گردد و برای به‌دست‌دادن منظومه‌ای منسجم از اندیشه‌های ایشان فرصتی فراهم آید. در نوبت نخست، میزبان (بل‌که میهمان) مقصود فراستخواه شدیم و کوشیدیم که در جهان او سکونت بگزینیم.

در قسمت یکم او از نخستین تجربه‌های دینی خود سخن گفت و ما را به گذشتۀ خود برد؛ یا بگو گذشته را به این‌جا و اکنون احضار کرد؛ یا شاید آن را دوباره آفرید.

در قسمت دوم وی از ساحات متنوّع و متکثّر معرفت بشری یاد کرد و توضیح داد که چه‌گونه «بشریّت» تا عمیق‌ترین اعماق تجربه و معرفت دینی نفوذ کرده است.

و در قسمت سوم حضور مطلوب دین را در حیات اجتماعی ترسیم نمود و ما را تا آستانه‌ی «سکوت» کشاند. سکوتی که از غوغا لب‌ریز است.

🌐 farasatkhah.blogsky.com
🌐 farasatkhah.com
🌾 @mfarasatkhah
🕯 Telegram | Instagram | Youtube
جانبداری معرفتی در دوستی:
گزارشی از مقاله سارا استرود به نام و نشانِ «Epistemic Partiality in Friendship» نوشته‌ی Sarah Stroud (انتشار: آوریل ۲۰۰۶، مجله Ethics, vol. 116(3): 498–524)


مقاله‌ی «Epistemic Partiality in Friendship» نوشته‌ی سارا استرود (انتشار: Ethics، جلد 116، شماره 3، 2006: صص. 498–524) یکی از بحث‌برانگیزترین مقالات در حوزه‌ی فلسفه دوستی و معرفت‌شناسی معاصر است. استرود در این مقاله مسئله‌ای بنیادین را پیش می‌کشد: آیا الزامات معرفتی ما (مانند باور بر اساس شواهد و بی‌طرفی شناختی) با الزامات اخلاقی و عاطفی برخاسته از دوستی در تعارض‌اند؟ او نشان می‌دهد که دوستی می‌تواند ما را وادار کند به شیوه‌ای جانبدارانه باورهایی شکل دهیم، حتی اگر این امر با معیارهای معرفت‌شناختی کلاسیک ناسازگار باشد.

بی‌طرفی شناختی و الزام دوستی

استرود تأکید می‌کند که دوستی نه فقط مجموعه‌ای از احساسات و انگیزه‌هاست، بلکه بر باورها و شیوه‌ی شکل‌دهی به آن‌ها نیز اثر می‌گذارد. او این وضعیت را جانبداری معرفتی (Epistemic Partiality) می‌نامد. در این وضعیت، فرد به سبب رابطه‌ی دوستانه، باورهایی متفاوت از آنچه صرفاً شواهد ایجاب می‌کند شکل می‌دهد. چنین رفتاری در نگاه معرفت‌شناسی سنتی نادرست است، اما در قلمرو روابط انسانی امری طبیعی و حتی ضروری جلوه می‌کند.


نمونه‌های تمثیلی استرود

برای روشن ساختن ادعا، استرود مثالی مطرح می‌کند: اگر گزارشی منفی درباره‌ی یک فرد غریبه دریافت کنید، احتمالاً بی‌درنگ آن را باور می‌کنید. اما اگر همان گزارش درباره‌ی یک دوست نزدیک باشد، واکنش شما متفاوت خواهد بود: شواهد را دوباره بررسی می‌کنید، اعتبار منبع را زیر سؤال می‌برید، یا تفسیرهای جایگزین می‌جویید. در نتیجه، دوستی بر فرآیند باورآوری شما اثر مستقیم می‌گذارد.

دو سطح از جانبداری معرفتی

استرود میان دو سطح از جانبداری تمایز می‌گذارد:

1. جانبداری مستقیم (Direct Epistemic Partialism): خود رابطه‌ی دوستی دلیلی مستقیم برای پذیرش باورهای خاص فراهم می‌آورد. به عنوان مثال، فرد به دلیل دوستی، باوری خوش‌بینانه نسبت به دوستش می‌پذیرد حتی اگر شواهد خلاف آن باشد.

2. جانبداری غیرمستقیم (Indirect Epistemic Partialism): در این سطح، دوستی گرایش‌ها و عادت‌هایی در فرد ایجاد می‌کند که به شکل‌گیری باورهای جانبدارانه می‌انجامند، بی‌آنکه فرد آگاهانه شواهد را نادیده گرفته باشد.

پیامدها و ضرورت اخلاقی

نتیجه‌ی تحلیل استرود این است که دوستی الزاماً با معیارهای معرفتی متعارف در تنش قرار می‌گیرد. به بیان دیگر، گاه باید میان حقیقت‌جویی و وفاداری انتخاب کرد. از دید او، دوستی ارزشی دارد که می‌تواند بر حقیقت‌گرایی محض برتری یابد. بنابراین، پرداخت هزینه‌ی معرفتی نوعی «بهای دوستی» است که گریزی از آن نیست.
مقاله استرود بحث‌های فراوانی در پی داشته است:
سانفورد گلدبرگ (2019) استدلال می‌کند که باورهای برخاسته از دوستی الزاماً غیرموجه نیستند؛ بلکه می‌توان آن‌ها را نوعی دلیل‌پذیری ارزش‌محور دانست که همچنان معیارهای معرفتی را برآورده می‌کنند.
کریستوفر میسون (2023–2024) با الهام از آیریس مرداک معتقد است که دوستی خود مستلزم نوعی شناخت عمیق است و بنابراین میان دوستی و حقیقت‌گرایی تضاد بنیادی وجود ندارد.
این دیدگاه‌ها نشان می‌دهند که بحث استرود دریچه‌ای تازه به سوی بازاندیشی در نسبت میان معرفت و ارزش‌های انسانی گشوده است.

جمع‌بندی

نکته‌ی اصلی مقاله استرود این است که دوستی می‌تواند مستقیماً بر باورهای ما اثر بگذارد و ما را به سمت جانبداری سوق دهد. این امر اگرچه از دید معرفت‌شناسی سنتی ناپذیرفتنی است، اما بخشی ضروری از زیست انسانی و اجتماعی ما محسوب می‌شود. ارزش دوستی گاه چنان بالاست که تعدیل الزامات معرفتی در برابر آن اجتناب‌ناپذیر است. واکنش‌های فلسفی معاصر نیز یا در پی دفاع از سازگاری میان دوستی و معرفت‌پذیری‌اند یا تلاش دارند جایگاه ویژه دوستی را در معرفت‌شناسی بازتعریف کنند.
منابع

Stroud, Sarah. “Epistemic Partiality in Friendship.” Ethics 116, no. 3 (2006): 498–524.

Goldberg, Sanford. To the Best of Our Knowledge: Social Expectations and Epistemic Normativity. Oxford University Press, 2019.

Mason, C. “Friendship, Epistemic Partiality, and Murdochian Attention.” Synthese (2023).

Keller, Simon. “Friendship and Belief.” Philosophical Papers 33, no. 3 (2004): 329–351.

@Dialogeschool
@bashgahandishe
تحلیل شخصیت شمس الحافظ شیرازی، بر اساس اصول گرافولوژی، با بررسی چهار نمونه دستخط موجود

📌 این بررسی مبتنی بر اصول گرافولوژی تطبیقی، شناخت زمینه‌های خوشنویسی سنتی ایران و شواهد موجود انجام شده است.
🔎 خلاصه‌ی چهار نمونه خط:

۱. تصویر بالا سمت راست:
تصویری از ترقیمه هشت بهشت امیرخسرو دهلوی به خط نسخ با نام کاتب «شمس‌الحافظ شیرازی». محل و تاریخ کتابت، شیراز ۷۵۶ هجری

۲. تصویر پایین سمت راست:
تصویری از ترقیمه اسکندرنامه امیرخسرو دهلوی به خط نسخ با نام کاتب «شمس‌الحافظ شیرازی». محل و تاریخ کتابت، شیراز ۷۵۶ هجری

۳. تصویر بالا سمت چپ:
تصویری از ترقیمه کلیله و دمنه به خط نسخ متمایل به نستعلیق . فاقد نام کاتب. محل و تاریخ کتابت، شیراز ۷۸۰-۷۸۵ هجری.

۴. تصویر پایین سمت چپ (سیاه و سفید):
قطعه‌ای تمرینی در بالا به خط ثلث و پایین خط نسخ متمایل به نستعلیق با ذکر «شمس‌الحافظ شیرازی».



🧠 تحلیل گرافولوژیک و شخصیت‌شناختی کاتب بر اساس هر چهار خط:

۱. ویژگی‌های ساختاری و هماهنگی کلی خطوط

در هر چهار خط نوعی تناسب کلاسیک و رعایت نظم در ترکیب‌بندی مشهود است. این نشان از شخصیتی منظم، متعهد به اصول سنتی، و دارای نظم ذهنی و درونی دارد.

انحنای خطوط و گرایش به حرکت دایره‌وار حاکی از وجود روحیه‌ای خلاق، حساس و زیبایی‌جو است.

ثبات در کشیده‌ها و کنترل فشار قلم، نشان از خویشتن‌داری، وقار و مهارت بالا دارد. این فرد تمرین زیادی داشته و احتمالاً در مشاغل دینی، فرهنگی یا هنری بوده است.

حرکات نرم ولی کنترل‌شده قلم، بیانگر شخصیت متعادل، با انضباط و در عین حال دارای لطافت و انعطاف‌پذیری در تفکر است.


۲. مقایسه فشار قلم

فشار یکنواخت اما نه ضعیف، مخصوصاً در نمونه‌های نسخه‌نویسی، نشانگر ثبات در خلق و خو، کنترل احساسات و اعتماد به نفس است.

در نمونه تمرینی (ثلث)، فشار بیشتر و آزادی حرکتی بالاتر دیده می‌شود که این نشان از شور درونی و لذت شخصی از عمل نوشتن دارد.

عدم وجود تغییرات ناگهانی در سرعت یا شیب، گویای آرامش نسبی درونی حداقل در زمان نوشتن این متون است.


۳. ریتم حرکتی و فاصله‌گذاری

فاصله‌گذاری بین کلمات متعادل و قابل پیش‌بینی است. این ویژگی در گرافولوژی به فردی اجتماعی، با ارتباطات شفاف و بدون پرخاشگری پنهان اشاره دارد.
با این همه در خطی که تاریخ کتابت جدیدتری دارد ( تصویر بالا چپ) فاصله کلمات بیشتر شده که یا به علت کاربرد خاص متن بوده است یا نشان از این دارد که صاحب دستخط در گذر زمان، انزوا طلب‌تر و درونگراتر شده و احتمالا روابط اجتماعی خود را کاهش داده است.

ریتم حرکتی در خطوط کتابتی به‌مراتب آرام‌تر از خط تمرینی است، که حاکی از دو حالت متفاوت روانی در موقع نوشتن است: یکی وظیفه‌مدار، دیگری آزاد و خودانگیخته.


۴. ویژگی‌های رفتاری برگرفته از فرم حروف

حروف «ل» و «ک» بلند و ایستاده نوشته شده‌اند، که معمولاً نشان‌دهنده احساس عزت‌نفس و وقار است.

دایره‌ها و منحنی‌های نرم در حروف «ع»، «م» و «س» ، به روحیه‌ای درون‌نگر، عاطفی و خیال‌پرداز اشاره دارد.

در ترقیمه‌های متقدم ( تصاویر سمت راست) ، گرایش به رعایت ترکیب دقیق، همراه با امضای رسمی (مشخصا ذکر نام و کنیه) نشان از اهمیت دادن به شأن فردی و اجتماعی دارد.

در مجموع حفظ فرم پایه‌ای حروف در طول سال‌ها یعنی فرد تمایلی به ریسک‌های بزرگ در شیوهٔ نوشتن نداشته، ولی در عین حال درون‌مایهٔ سبک خود را با نیاز زمان و نوع زبان هماهنگ کرده است که این نشان  از روحیه‌ای تجربه‌گرا همراه با محافظه‌کاری دارد.


۵. تحلیل تطبیقی شخصیت در دوره‌های مختلف زندگی

اگر بر اساس تاریخ کتابت، خط بالا چپ را متعلق به دوران پیری و باقی خطوط را متعلق به دوران میانسالی بدانیم:

در خط بالا چپ، حرکت‌ها کندتر، فرم‌ها اندکی سست‌تر و گاه لرزش جزئی دیده می‌شود که می‌تواند نشانه افت فیزیکی، ولی نه زوال ذهنی باشد. دقت ساختاری هنوز حفظ شده.

در خطوط دیگر، کنترل بهتر، فرم واضح‌تر و اعتماد به حرکت بیشتر دیده می‌شود. این تفاوت‌ها از روند طبیعی تغییرات سنی ناشی می‌شوند، نه تغییر شخصیت.

شخصیت پایه‌ای اما ثابت مانده: فردی متعهد، اهل زیبایی‌شناسی، متوازن، درون‌گرا و با وقار.


📌 نتیجه نهایی:

این چهار نمونه دستخط، با وجود تغییرات جزئی ناشی از زبان (عربی/فارسی) و کهولت سن، ساختاری ثابت و ویژگی‌های شخصی یکسانی دارند و بسیار محتمل است که همگی توسط یک نفر نوشته شده باشند. شخصیت نویسنده را می‌توان در مجموع منضبط، ثبات‌طلب، با ذوق هنری، خلاق، دارای پشتکار و تعهد قوی، اما محافظه‌کار  توصیف کرد.

احسان عظیمی

📎 تصاویر مربوط به دستخط‌ها را می‌توانید اینجا ببینید.

📎 مقاله تحلیل تطبیقی این چهار خط به روش گرافولوژی را می توانید اینجا و اینجا بخوانید.


@ejraaschool
@bashgahandishe
2025/09/08 01:54:48
Back to Top
HTML Embed Code: