tgoop.com/bamdadlib/1982
Last Update:
✅زنگ قصهگویی به زبان کردی
قصهگو: گشین مصطفی پور پایه پنجم
🔻قصه سنجاب و گرگ
روزی روزگاری در جنگلی سنجاب مهربانی زندگی میکرد.
یک روز سنجاب در بالای درخت مشغول جمع کردن فندوق بود که از بالای درخت بر زمین افتاد.
از شانس بد او، گرگی زیر درخت استراحت میکرد
گرگ با عصبانیت بیدار شد و سنجاب را گرفت و خواست او را بخورد اما سنجاب با مهربانی به اوگفت: من را ببخشد.
گرگ که تازه شکار کرده بود با دیدن چشمان معصوم سنجاب از خوردن او پشیمان شد.
اما برای سنجاب یک شرط گذاشت که اگر سوال او را جواب دهد آزادش خواهد کرد.
از او پرسید که چرا سنجابها مهربانند اما گرگها همیشه دریده و خشن هستند؟
سنجاب جواب داد چون سنجاب.ها
مهربانی و آرامش را سرلوحهی زندگی خود قرار دادند و برای روزهای سخت زمستان با تلاش آذوقه جمع میکنند و زندگی خود را میگذرانند.
اما گرگها برای سیر کردن خود حاضرند موجودات دیگر را به راحتی شکار کنند.
گرگ از جواب سنجاب قانع شد و او را آزاد کرد.
#شورای_كتاب_كودک
#بامداد_کتابخانهها
#بامداد_سخنگو
#قصهگویی
#زبان_کردی
@shorayeketabekoodak
@bamdadketabkhanehha
@bamdadlib
BY بامداد سخنگو «کتابخانه مجازی بامداد کتابخانهها»
Share with your friend now:
tgoop.com/bamdadlib/1982