Telegram Web
با‌ حُسین باش.
اینکه خیال کنیم طبق سیره‌‌ی امام حسین علیه‌السلام زندگی کردن یعنی همه جای زندگی خودمون بگیم هیهات من الذلّة نسبت به همه‌چی، درست نیست لزوما! از عقل باید استفاده کرد در همه‌ی موقعیت‌ها، همون‌طور که اهل‌بیت در موقعیت‌های مختلف فتوای متفاوت و رفتارهای مختلف داشتند!…
اهل‌بیت اهل کوتاه اومدن بودند با دشمنان در جایی که مجبور بودند و گاهی کوتاه اومدند، مثل امیرالمؤمنین و داستان در و حضرت زهرا، اما در شرایطی که حق و باطل گم می‌شد، اهل‌بیت هرگز کوتاه نمیومدند حتی اگر کشته بشوند!
- استاد کاشانی.
امام مجتبی اگر قرارداد صلح‌ رو با معاویه امضا نمی‌کردند، هم امام حسن هم امام حسین در جنگ با معاویه کشته می‌شدند چون نیرو نداشتند! یکی از وظایف مهم هر امام، حفظ امام بعدیه و با کشته شدنشون، حقانیت امام حسن هم از بین می‌رفت در تاریخ. پس حضرت مجبور شد آتش بس امضا کنه. آتش بسی که امضا کرد، نعوذ بالله ذلیلانه نبود!
- استاد کاشانی.
«کجای تاریخ اهل‌بیت و معصوم نسبت به دشمنان ابراز خضوع کردند یا دشمن رو بزک کردند؟!»
«چرا ما باید توهین به اماممون رو هنوزم تحمل کنیم؟ چرا باید کسی به خودش اجازه بده؟»
خدا با کذّابین، کذّاب‌ها رو محشور کنه.
امام حسن کریمه. کریم می‌بخشه بدون توقّع، این‌جوری نیست که ببخشه که شما جاش بعداً جبران کنید، برای استحقاق نمی‌بخشه! می‌بخشه، چون سجیّت اون کرمه، عادتش احسان کردنه، نه این که دیگری خوب باشه! او می‌بخشه، حتی به کسایی که مخالف و دشمنشن. عالم دستشه.
- استاد کاشانی.
با‌ حُسین باش.
به نام علی تمام می‌شود.
مصیبت بزرگ علی علیه السلام در شیعیانش است...
شور | یا امام حسن
محمد طاهری
تو که آخر گره رو وا می‌کنی، امام حسن...
#امام_حسن
@ba_hossein_bash
قربونِ کبوترای حرمت، امام حسن.
قربونِ این همه لطف و کرمت، امام حسن.
تو منو رها کنی، کجا برم امام حسن؟...
ایرانِ امام رضا.💚
ای هم‌چو آهوان دلم دم شکار تو،
جان‌ها فدای آهوی مردم شکار تو...
تا آهوان چشم تو رفتند از نظر،
چشمم سفید شد به ره انتظار تو.
آهوی دشت از تو به کام و من اسیر،
در شهر مانده هم‌چو سگان داغدار تو...
حقا که گر به خاک برابر کنی مرا،
یک ذره بر دلم ننشیند غبار تو!

نبود غریب اگر به ترحم نظر کنی،
بر محتشم که هست غریب دیار تو...
- محتشم کاشانی.
با‌ حُسین باش.
سید مهدی حسینی – روضه امام رضا علیه‌السلام
4:16
پیکرتو برمی‌گردونم خیمه،
من سرتو برمی‌گردونم خیمه...
جوری گریه می‌کنم، اشک شمرو درمیارم، پاشه...
[شاه شهید ناشده مدفون]
این توصیفی‌ست که محتشم برای حسین می‌آورد.
و چه‌قدر تلفیقِ دین و ادبیات، زیبایی‌آفرینه.
پایان صفر؟
چگونه سر ز خجالت برآورم برِ دوست؟
که خدمتی به سزا بر نیامد از دستم...
- حافظ.
2025/08/25 05:36:13
Back to Top
HTML Embed Code: