ASHTABAH_S Telegram 15672
#پارت_صد_هفتاد_دو
#بذار_تو_آغوش_خودت_بزرگ_شم

_من حواسم به خودم هست،نیازی نیست توحرفی بزنی
_فعلا که تمام مسئولیت بامنه،منم خوشم نمیادبا یه ادم معتادزندگی کنی
_ازدواج ماصوریه،پس مسئولیتی نداری

_چه صوری،چه واقعی،اسمت توشناسنامه منه...

باحرص نگاهش کردم،
که دیدم بی خیال وارد خونه میشه
انگار دهنم کامل بسته شد
کفشاش رو در اورد و وارد خونه شد..
پشت سرش به راه افتادم

_بابا بیا بیرون...
همونجا داخل نشست و به پشتی تکیه داد
واخیشی گفت
بهم نگاه کردگفت
_یه کم دارچین لوبیاپلوت بیشتر باشه لطفا

_تاخودمو نکشتم پاشو برو

_میدونی بچه که بودم یکی ازفانتزیام این بود که از سرکاربرمیگردم زنم بیاد جورابامودربیاره،یه لیوان چایی گرم بزام بیاره بدنم رو مماساژبده
_خب،الان چرا برامن داری تعریف میکنی
_گفتم شاید دوست ازفانتزیای همسرت بدونی
_غذاتو بخر وسریع برو،به احتمال زیاد شب برمیگرده..
نگاهی به خونه انداخت
_خوبه،دوتاخواب داره ...یکیش برای من وتو،یکیش هم براخودش
من داشتم امروز دیگه به جنون میرسیدم

_چی داری با خودت میگی،اینکارا رومیکنی بگم قبول کنم ،باشه قبول میکنم همه کارمیکنم انتقام رو بگیری

لبخندش پررنگ ترشد
_ناهار رو زودتراماده کن که اشتهام بازشده
سری تکون دادم...پس همون ..که اقا هی مثل کنه شده بود



tgoop.com/ashtabah_s/15672
Create:
Last Update:

#پارت_صد_هفتاد_دو
#بذار_تو_آغوش_خودت_بزرگ_شم

_من حواسم به خودم هست،نیازی نیست توحرفی بزنی
_فعلا که تمام مسئولیت بامنه،منم خوشم نمیادبا یه ادم معتادزندگی کنی
_ازدواج ماصوریه،پس مسئولیتی نداری

_چه صوری،چه واقعی،اسمت توشناسنامه منه...

باحرص نگاهش کردم،
که دیدم بی خیال وارد خونه میشه
انگار دهنم کامل بسته شد
کفشاش رو در اورد و وارد خونه شد..
پشت سرش به راه افتادم

_بابا بیا بیرون...
همونجا داخل نشست و به پشتی تکیه داد
واخیشی گفت
بهم نگاه کردگفت
_یه کم دارچین لوبیاپلوت بیشتر باشه لطفا

_تاخودمو نکشتم پاشو برو

_میدونی بچه که بودم یکی ازفانتزیام این بود که از سرکاربرمیگردم زنم بیاد جورابامودربیاره،یه لیوان چایی گرم بزام بیاره بدنم رو مماساژبده
_خب،الان چرا برامن داری تعریف میکنی
_گفتم شاید دوست ازفانتزیای همسرت بدونی
_غذاتو بخر وسریع برو،به احتمال زیاد شب برمیگرده..
نگاهی به خونه انداخت
_خوبه،دوتاخواب داره ...یکیش برای من وتو،یکیش هم براخودش
من داشتم امروز دیگه به جنون میرسیدم

_چی داری با خودت میگی،اینکارا رومیکنی بگم قبول کنم ،باشه قبول میکنم همه کارمیکنم انتقام رو بگیری

لبخندش پررنگ ترشد
_ناهار رو زودتراماده کن که اشتهام بازشده
سری تکون دادم...پس همون ..که اقا هی مثل کنه شده بود

BY بزارتوآغوش خودت بزرگ شم(استادمغرورمن)


Share with your friend now:
tgoop.com/ashtabah_s/15672

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Click “Save” ; Step-by-step tutorial on desktop: According to media reports, the privacy watchdog was considering “blacklisting” some online platforms that have repeatedly posted doxxing information, with sources saying most messages were shared on Telegram. Select: Settings – Manage Channel – Administrators – Add administrator. From your list of subscribers, select the correct user. A new window will appear on the screen. Check the rights you’re willing to give to your administrator. How to create a business channel on Telegram? (Tutorial)
from us


Telegram بزارتوآغوش خودت بزرگ شم(استادمغرورمن)
FROM American