tgoop.com/asharmolana/9898
Last Update:
از زندگانیم گله دارد جوانیم
شرمندهٔ جوانی از این زندگانیم
دور از کنار مادر و یاران مهربان
زال زمانه کُشت به نامهربانیام
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیم
چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر
وز دور مژدهٔ جرس کاروانیم
یک شب کمند گیسوی ابریشمین بتاب
ای ماه اگر ز چاه به در میکشانیام
گوش زمین به نالهٔ من نیست آشنا
من طایر شکستهپر آسمانیام
گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بیهمزبانیام
ای لالهٔ بهار جوانی که شد خزان
از داغ ماتم تو بهار جوانیم
گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود
برخاستی که بر سر آتشنشانیام
در خواب زندهام که تو میخوانیام به خویش
بیداریام مباد که دیگر نرانیام
شمعم گریست زار به بالین که شهریار
من نیز چون تو همدم سوز نهانیم
#استاد _شهریار
#ارسالی_عزیزانمون🤍
@asharmolana
BY اشعار مولانا ♡
Share with your friend now:
tgoop.com/asharmolana/9898