tgoop.com/asharmolana/9660
Last Update:
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آنشب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت:یارب ! از چه خارم کرده یی
بر صلیب عشق دارم کرده یی
جام لیلا را بدستم داده یی
اندرین بازی شکستم داده یی
نشتر عشقش به جانم میزنی
دردم از لیلاست، آنم میزنی
خسته ام ازین عشق دلخونم مکن
من که مجنونم، تو مجنونم مکن
مرد این یازیچه دگر نیستم
این تو و لیلای تو... من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم!
در رگ پنهان و پیدایت منم!
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم اما نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آواره صحرا نشد
گفتم عاقل میشوی اما نشد -
سوختم در حسرت یک یاربت
غیر لیلا هیچ نیامد بر لبت
روز ها او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خارت کرده بود
درد عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
#نظامی_گنجوی
#ارسالی_عزیزامون 🤍
@asharmolana
BY اشعار مولانا ♡
Share with your friend now:
tgoop.com/asharmolana/9660