tgoop.com/asharmolana/10270
Last Update:
چند قبا بر قد دل دوختم
چند چراغ خرد افروختم
پیر فلک را که قراریش نیست
گردش بس بوالعجب آموختم
گنج کرم آمد مهمان من
وام فقیران ز کرم توختم
حاصل از این سه سخنم بیش نیست
سوختم و سوختم و سوختم
بر مثل شمعم من پاکباز
ریختم آن دخل که اندوختم
بس که بسی نکته عیسی جان
در دل و در گوش خر اسپوختم
بس که اذا تم دنا نقصه
تا بنگوید صنم شوخ تم
________🌹
تفسیر؛
1. «چند قبا بر قد دل دوختم / چند چراغ خرد افروختم»
زحمت زیادی کشیدم تا دل را آراسته کنم و چراغ خرد و آگاهی بیفروزم.
2. «پیر فلک را که قراریش نیست / گردش بس بوالعجب آموختم»
چرخ گردون را که بیثبات است، گردش و معنای عجیبی بخشیدم.
3. «گنج کرم آمد مهمان من / وام فقیران ز کرم توختم»
بخشندگی الهی به من رسید، و من هم با آن، نیاز نیازمندان را برآوردم.
4. «حاصل از این سه سخنم بیش نیست / سوختم و سوختم و سوختم»
تمام زندگی و حکمت من در این سه کلمه خلاصه میشود: سوختن در عشق.
5. «بر مثل شمعم من پاکباز / ریختم آن دخل که اندوختم»
همچون شمع، جان و اندوختهام را در راه عشق قربان کردم.
6. «بس که بسی نکته عیسی جان / در دل و در گوش خر اسپوختم»
آنقدر حرفهای بلند و روحانی زدم که حتی به گوش نادانان (خر) هم رساندم.
7. «بس که اذا تم دنا نقصه / تا بنگوید صنم شوخ تم»
آنقدر درباره نقصان کمال گفتم که معشوق شوخ هم جرأت نمیکند بگوید “تمامم”.
جمعبندی کوتاه:
مولانا در این غزل، از تلاش معنوی، سوختن در راه عشق، بخشش، و رسیدن به معرفت سخن میگوید. پیام اصلی: در راه حقیقت، همه چیز را باید فدا کرد.
@asharmolana.
BY اشعار مولانا ♡
Share with your friend now:
tgoop.com/asharmolana/10270