tgoop.com/asharmolana/10093
Last Update:
بیا ای همزبان بنگر غریب و زار و حیرانم
مقیم مرز بی مهری به زیر خاک پنهانم
نمودم سالها خدمت برای کشورت اما
شدم مهمان ناخوانده کنون مقهور میزبانم
کسی دردم نمیداند درین اوضاع ناهنجار
جناب بوعلی حتی نباشد فکر درمانم
گناهمنچهمیباشدکه گشتیخصم جان من
الا ای شیخ همسایه منم آخر مسلمانم
نمودی بی گنه کیفر فقیر مستمندی را
به حال خویشمیگریم بهجرمخود نمیدانم
منم از شهر مولانا که نامش افتخار توست
ز نسل اشرف افغان شهنشاه سپاهانم
مرا از خود همی رانی و قدرم را نمیدانی
توئیشمعونومنیوسففروختیمفتوارزانم
پشیمان میشویآخر ازین کردار زشت خود
رسد روزی کهخود آئیو گوئی من پشیمانم
فغان یوسفی بشنو کمی تعجیل کمتر کن
توچونمنرانمیخواهیمنم اینجا نمی مانم
نجیب بارور نیستم شوم منکر زاصل خود
جهانرا گر بمنبخشی من افغانم من افغانم
#ارسالی_عزیزامون
@asharmolana.
BY اشعار مولانا ♡
Share with your friend now:
tgoop.com/asharmolana/10093