tgoop.com/asharmolana/10076
Last Update:
آن یکی پرسید از شمس جهان
شمس تبریز عزیز مهربان
ای چوخورشید زمان و روزگار
هر سخن از تو بماند یادگار
چون به آرامش رسیدی محترم
در وجودت من نبینم هیچ غم؟
حالتت همچو دریا شاد است
شاد گرددهر کسی با تو نشست
راز این خوشبختی و اسرار آن
فاش کن سیمرغ یزدانِ عیان
گفت آن شیخ عزیز ارجمند
حرف نَو باآن مُریدش همچوقند:
حبّ دنیا من ندارم در سرم
هر حسادت از دلم بیرون کنم
از طمع دوری گُزیدم همچو مار
من قناعت کرده ام هم اختیار
سینه را خالی نمودم از هوا
تکیه کردم بر عنایاتِ خدا
چشم بستم بر جهانِ بی بقا
رو نکردم بر لذاتِ این سرا
چون دلم صافی نمودم از غبار
حسّ آرامش رسید از کردگار
از همه بود و نبود این جهان
ازهمه امیال وحرص مال ونان
دور گشتم همچوآن فردغریب
تابه آرامش رسیدم من عجیب
هر که دارد میل دنیا بس زیاد
خاطرش آشفته گرددهمچوباد
این سخن رابشنوازآن مصطفا
"حبّ دنیا رأس هرذنب وخطا"
چون که بر دنیا نکردم اعتماد
روزگارم بگذرد آرام و شاد
تا نگردد سینه و ذهن تو شاد
این جهان برتوشودطوفان وباد
عادل آنکَس قانع وخندان بزیست
در دلش جز عشقِ آن الله نیست
#ارسالی_عزیزامون 🤍
@asharmolana.
BY اشعار مولانا ♡
Share with your friend now:
tgoop.com/asharmolana/10076