tgoop.com/ardeshirmansouri/807
Last Update:
چرا توصیۀ انس با «سعدی» به ایرانیِ امروز
اردشیر منصوری
یکم اردیبهشت 1403
🌱 تخفیف سعدی از سوی کسانی چون دشتی و کسروی و حتی شاملو کافی بود تا انس با سعدی در برنامۀ رشد ادبی و فرهنگیِ قشری از جوانانِ دهههای غلبۀ ایدئولوژی در ایران (دهههای چهل و پنجاه و شصت) قرار نگیرد.
برای برخی از ما، جادوی بیان شریعتی که «سعدی» را با درشتترین تعابیر مینواخت، اگر نه بهکلی مانع و رادع برای خواندنِ سعدی، اما به تعلیق درآوردندۀ انس با او بود؛ و البته «خواندن» چیزی است و «انس» چیزی دیگر. من در دوران جوانی بیشتر با مولوی و حافظ «انس» داشتم و سعدی را فقط حسبِ مورد «میخواندم». اینک با تجربۀ میانسالی مایلام انس با سعدی را به دوستان جوانتر توصیه کنم.
🌱 تا دیر نشده اشاره کنم؛ پس از حدود چهار دهه شبان-روزان زمان سپریکردن با این قلههای ادب و اندیشۀ فارسی، میتوانم بدون تردید و تعارف بگویم که کسی برایم جای حافظ را نمیگیرد؛ اما چرا دلدادگی به یکی از این دلبرانِ جهانِ سخن، مانع از انس با آن دیگران شود؟ واقعاً چرا باید «پایبند یکی بود و از هزار برست»؟ 😊
حافظِ عزیزِ نازنین به جای خود، اما با انس حافظ مگر میشود دیوار کشید به دور ذوق ادبی و دروازۀ شهر آگاهی را به روی لشگر اندیشۀ سترگِ فردوسی بست، یا با شور و غوغای غزلیات مولوی کار نداشت، یا بیلطف بادۀ نقد و شک خیامی روحِ تردیدکننده را سیراب کرد، یا پای از وادیهایِ مصائب عطار پس کشید؟ با این همه پس چرا اکنون «انس با سعدی» این اندازه به چشم من توصیهکردنی است؟
🌱 شرح خصایص زبانِ نثر و شعر سعدی، و رهآوردی که تفرجکنانِ بوستان و گلستان این استاد سخن خواهند یافت، باشد به جای خود، که ارباب ادب در این باره بسیار فصیحتر از اشاراتِ صاحب این قلم گفتهاند و خواهند گفت؛ آنچه به سهم خود در اینجا به آن اشاره میکنم، «جامعیت» جهان تجربۀ وجودی در سعدی، و برخورداری از نوعی «تعادل» بهاری است که انیس با سعدی به دست خواهد آورد.
توأمانی از سیاستورزی و عشقورزی و اخلاقورزی و معنویت و دیگردوستی، در زهدِ خشک درنغلتیدن و از اعتدال در کامجویی خارجنشدن، از لطفِ بیان و شوخی و گستاخیِ کنترلشده حظّ بردن و به هرزهدرایی نیافتادن، اینها است میوههای باغستان ادبی سعدی که به گمانم ایرانیِ امروز بدان نیازمند است.
انس با سعدی نوعی استواری درون میآورد تا در برابر موجهای زمانه در هم نشکنی و زیر بار مصائب زمانه خم نشوی.
🌱عطار اگر به اخلاق عارفانه میگراید، او را با شاهان و عرصۀ سیاست کار نیست.
🌱مولوی نیز اگر به تربیت نفس مریدانِِ مستعد همت میگمارد، «از باد و بود و سرد عام» فراری است و از قدرت و «شهوت دنیا» میپرهیزد و در تماس با نهاد سیاست، از نوشتن توصیهنامه برای پرداخت وامی به نزدیکان فراتر نمیرود.
🌱فردوسی اگر اندیشۀ سیاسی به نظم میآورد و تحلیلِ مناسباتِ قدرتِ دادگرانه دغدغۀ اصلیش است، با اخلاق مردم کوچه کار ندارد و تیزکردنِ بازار عاشقی دون شأن او است...
🌱 اما سعدی نه خردگرایی با غلظت فردوسی است و نه نهنگ بحرپیمایی چون مولوی که هامون را ببلعد، نه تعصب دینی او را به درشتگوییِ کسی چون ناصر خسرو یا خاقانی کشانده است، و نه حتی چون حافظِ کمحرفِ گزیدهگویی که از یک حد بیشتر به شاه و عوام نزدیک نمیشود، و غالباً در دو سرِ وضعیتِ مودیِ: «شکافتن سقف فلک» یا «خلوتگزینی» و بسندگی به «صراحی می ناب و سفینۀ غزل» قرار دارد.
سعدی در حد چشمگیری معتدل است؛ اگر نه بهکلی زدوده از تعصب، اما عصبیتِ گهگاهش به لطف آمیخته است. تماسش با نهاد سیاست بیش از بسیاری دیگر شاعرانِ بزرگ است، اما کوشیده است به مداحِ ارباب قدرت تبدیل نشود و در اوج اشتغال به نصیحت ارباب قدرت، خودفروخته و آخوندِ درباری نگردد.
🌱انس با سعدی میتواند حداقلی و مداوم باشد. لازم نیست ششماهه و یکساله یک دور ختم سعدی اتفاق افتد، اگر حتی یک-دو غزل، یا یکی دو حکایت از سعدی، چاشنی تأملات شبانۀ فردی یا حتی پایانهفتۀ جمع کوچک دوستانه باشد، میتوان سالها سعدی خواند و همچنان چیزی برای این انسِ ادبی داشت، و التذاذ و پرورشی وجودی-روانشناختی را در این وانفسای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی تجربه کرد. 🪴
«مُمسک برای مال همهساله تنگدل
سعدی به روی دوست همهروزه خرم است»
@ardeshirmansouri
BY گفتارها - ا. منصوری
Share with your friend now:
tgoop.com/ardeshirmansouri/807