tgoop.com/amenehsaliminamin/50
Last Update:
هویت مذهبی
در جلسهی گفتگوی پدر و مادرهای دانشآموزان مدرسهای در تهران، با مجموعهی مدیر و معاونین مدرسه صحبتهای زیر را میشنویم.
پدر سارا: من پسر یک خانواده مذهبی هستم، ولی انتخابهای من با خانوادهام متفاوت است. نسبت به حجاب بیتفاوتم. برایم فرقی ندارد که همسر و دخترم حجاب داشته باشند یا نه. درست است که همسر من حجاب ندارد، ولی ما مسلمانیم، شیعهیم و به اصول آن معتقد و پایبندیم. دخترم گاهی در بین حرفهایش میگوید: «ما در کلاس دو گروه هستیم: مسلمان و غیر مسلمان؛ من هم در گروه غیر مسلمانان هستم.» به نظر من مدرسه باید با برنامههایی مثل پختن آش نذری و پهن کردن سفره حضرت ابوالفضل به بچهها کمک کند تا هویت مسلمانی پیدا کنند.
مادر راحیل: من به خاطر دِینی که از پدر شهیدم به گردن دارم؛ به خاطر دِینی که از فرشته احمدی به گردن دارم؛ مجبورم این روزها بدون روسری در خیابان راه بروم. میترسم، بیپناهم، ولی مجبورم. این مدت جرأت نکردهام که دخترم را با خودم به جایی ببرم. ارتباطم با دخترم کمرنگ شده. او هم ترسهای خودش را دارد و من نمیتوانم پناه خوبی برای او باشم. اگر روزی در صدر اسلام ما باید تفاوت فکرمان با اصحاب قدرت را با حجاب نشان میدادیم، الان با همه پایبندیمان به اسلام باید تفاوت فکرمان با اصحاب قدرت را با ترک حجاب نشان بدهیم.
مادر حلما: من اصالتا اهل زاهدانم. ما باید وجودمان را انکار کنیم تا حق حیات داشته باشیم. ما سالهاست به بیشناسنامه زندگیکردن خو گرفتهایم. زنده بودن برای ما نسبتی با شناسنامه داشتن ندارد؛ درست به همین نسبت زن مسلمان امروز را با قرآن بیگانه میدانم. اگر قرار به انتخاب باشد، زندگی در دنیای امروز را انتخاب میکنم، این دنیا جای بهتریست برای زندگی نسبت به آن دنیایی که قرآن با حقوقی که برای من در نظر میگیرد میتواند برای من بسازد.
فصل مشترک بین این گفتهها، تکیه بر پذیرش هویت دینیست، هویتی که گاهی معادل زندگی در نظر گرفته شده است. با این وجود در نظر این افراد دیندار بودن مفهومی سیال است که میتواند متناسب با نیازهای زندگی، در زمانها و مکانهای مختلف تغییر حالت دهد. این امر تا جایی ادامه پیدا میکند که قرآن که به تعبیر یکی از این والدین، معادل شناسنامه دین است، میتواند کنار گذاشته شود.
سوال اینجاست که حفظ چنین هویتی چه کارکردی میتواند برای فرد داشته باشد که با وجود تغییراتی تا این حد گسترده، همچنان بر وجود آن تاکید میشود. ارویک و نیزبت (۲۰۱۰) بر این باورند که هویت مذهبی صرفا بر عضویت در گروهی مذهبی دلالت دارد و به داشتن فعالیت یا مشارکت مذهبی وابسته نیست. تجربهی روانشناختیِ حاصل از پذیرش فرد در گروه میتواند برای فرد حس امنیت، معناداری و هدفمندی ایجاد کند، به همین دلیل او تلاش میکند باورها و اقدامات خویش را با ادبیات گروه مذهبی پذیرنده توجیه کند، یا در جهت همسو کردن گروه مذهبیِ پذیرنده با باورها و اقدامات خود تلاش نماید.
آمنه سلیمی
۱۴ آبان ۱۴۰۱
https://www.tgoop.com/amenehsaliminamin
BY از نگاه من
![](https://photo2.tgoop.com/u/cdn4.cdn-telegram.org/file/Rh0iT9Pjmxt4WoR5c8oUamMO_yTVwMtiD8w69RiOMcEcFC11_ws70ZIcOT8ssDGISV25xYD0XlEWcXfgBsBm5zhME3XdvUx7rDFupv01lQyV2EokyvTF_Z8E_d9WgKLQLWpAhz4lupOXFF7W1tb_Ai-i3lHDLxRHVFeLxwbCBFGX9KOXtpYnebsKYtenMNAv8rpoRsOT1RrOXaTcSV51R5yyehVXWdqEVcG_CctHEfTvaBaGEpsIDTU8TW27jvteVYe0Rp9pPi59TMSiPHEI0F9TCttWcyxA3dRZChL9oc-_1r9dovvApZo-qQy2f3bKi4yklN4zuxEAaa_M2R-1Dg.jpg)
Share with your friend now:
tgoop.com/amenehsaliminamin/50