tgoop.com/abdolhamidziaei/4776
Last Update:
❇️ سقراط در نازیآباد
شاید حقیقت گوریست بیمُرده، یا مُردهای بیگور، یا دلقکی دیلاق با دماغِ پینوکیو که فرسودهی اضطرابِ وجود، به جستجوی نافهی اسرار، قریه به قریه و شهر به شهر میرود و چانه میزند تا مبادا کسی بگوید:
- حقیقت، حقیقی نیست و صدق، همان تصدیقِ بزرگان و بازرگانان است!
شاید حقیقت، قدم زدن در همین بازار آزاد حقایق است و مبهوت بِرندها و بَرندهها شدن، و تماشای اینهمه دلبریِ آدمها برای صید مشتری!
چه بیهودگی غمناکی!
جنگاورانی روزمُزدیم انگار، که در خط مقدم میهنی بیگانه میجنگیم و نگران که مبادا کسی بپرسد: خودتان، وطنِ خودتان کجاست؟
تو میگویی:
- درختان لیمو شکوفه دادهاند!
و من میاندیشم که کاشایکاش، جز امیدِ بیجهت، در این جهانِ بیمدد چارهای دیگر میداشتیم! و میپرسم:
- به نظر تو حقیقتِ درخت، آن است که بر نجار در چوبِ دارِ اعدامیان و تختهی تابوت مردگان و تاب و گهوارهی کودکان آشکار میشود؟ یا هرچه یک زیستشناس، در بُن و بنیاد مولکولها و سلولها و آرایش اتمی ریشه و تنه و میوهی آن میبیند، یا این که حقیقت، همانا لذت یک شاعر از تماشای رقص برگها و خنکای سبز درخت است؟
با خنده میگویی:
- درخت، درخت است دیگر!
آخر چه فرقی میکند که حقیقت، حقیقی است یا اعتباری؟ و آیا حقیقتی در پسِ پُشتِ این شاخهها و شکوفهها و ریشهها وجود دارد یا نه؟
ای دل چو حقیقتِ جهان هست مَجاز
چندین چه بَری خواری ازین رنجِ دراز؟
آهسته با تردید میگویم:
- شاید حق با تو باشد. اصلاً به ما چه که تئوری واقعی حقیقت، تطابق است یا توافق یا انسجام یا کارآمدی؟ و مگر هر آشکارگی، همزمان نوعی از پنهانشُدگی نیست؟
هِی شادیفروشِ مذهب فراموشی!
ما اتفاق افتادهایم در گذرندگی اشیا و در حقیقتهایی که تا ابد میل به گذشته شدن دارند و زخمهای ما خستهاند از گریستن...
پیش از آنکه عطرِ محوِ زندگی، چون غباری در هوا گم شود، بگو: کلاغی کو تا ما را بیاموزَاند که چگونه و کجا جنازهی اندوه را به خاک بسپاریم؟
🔳#کابارهی_عدم
(سی روایت از تردید، طرب و تنهاییِ خیام نیشابوری)
#عبدالحمید_ضیایی
@abdolhamidziaei
BY دردِ جاودانِگی
Share with your friend now:
tgoop.com/abdolhamidziaei/4776