tgoop.com/abdiabbas/7511
Last Update:
🔴دستاورد مهم مذاکرات مسقط
🔺سرمقاله هممیهن ۲۴ تیر ۱۴۰۴
🔘تقریبا به نوعی اتفاق نظر وجود دارد هنگامی که ایالات متحده آمریکا و شخص ترامپ پیشنهاد گفتگوهای مسقط را دادند از همان زمان میدانستند که دنبال نتیجهگیری نیستند فقط میخواهند گفته باشند که دنبال گفتگو هستند تا در صورت عدم پذیرش، ایران را از نظر سیاسی در موضع ضعف قرار دهند. آنان میدانستند که اسرائیل دنبال چیست و به احتمال فراوان پیشاپیش طرح حمله اسرائیل را تأیید کرده بودند. تعیین زمان ۶۰ روز هم متناسب با آمادهسازی اسرائیل برای آغاز تجاوز به ایران بوده است.
🔘شاید به همین علت هم مذاکرات را بر خلاف ده سال پیش با فاصله زیاد و زمان گفتگوی کوتاه برگزار میکردند و در طول مذاکرات هم حرفهای متناقض و متضاد زیاد میگفتند. بعلاوه و بر خلاف مواضع اولیه ترامپ، با غیرمستقیم بودن مذاکرات هم مخالفتی نکردند چون هم زمان کمتری برای گفتگو صرف میشد و هم از دقت مذاکرات به علت تغییرات محتوای پیامها از سوی واسطه(گویا محتوای سخنان دو طرف را تا حدی گِرد میکرده تا اختلاف کمتر وزودتر منجر به نتیجه شود!!) عملا گفتگوها بی فایده بوده است.
🔘بنابر این پرسشی که مطرح میشود این است که چرا باید در مذاکراتی که هیچ دستاوردی ندارد و صوری بوده دوباره شرکت کنیم؟ پاسخ به این پرسش، کلید فهم اهمیت گفتگوی سیاسی و بینالمللی ایران است.
🔘فرض کنیم تحلیل مزبور درست است. فرض کنیم از طریق دستیابی به اطلاعات دقیق و قطعی میدانستیم و یقین داشتیم که آنان دنبال گفتگوی واقعی نیستند. در این صورت چه کار باید میکردیم؟ طبعا بهترین کار حضور در گفتگوها بود. چرا؟ اول این که اگر گفتگو را رد میکردیم، دیگران که نمیدانستند طرف مقابل ما دنبال بازی هستند، طبعا به لحاظ سیاسی حق را به آنان میدادند و ما را به علت گریز از گفتگو محکوم میکردند. حتی مردم خودمان هم چنین قضاوتی میکردند.
🔘در این صورت اقدام تجاوزکارانه آغازگر جنگ را عملی معقول و مشروع یا گریزناپذیر میدانستند، و بدترین نتیجه آن عدم همراهی بخش مهمی از مردم با جنگ بود. رفتاری که مردم ایران پس از جنگ کردند بیش از هر چیز ناشی از حضور در مذاکرات بود که در میانه آن روی میز مذاکرات موشک زدند. اگر ایران در این مذاکرات حاضر نمیشد قطعا مردم خودمان و طبعا جهان ما را هم در این بروز این جنگ بدون مسئولیت نمیدانستند در حالی که اکنون طرف مقابل را محکوم و تخطئه میکنند.
🔘حالا فرض کنیم ایران با علم به صوری بودن مذاکرات یا هر دلیل دیگر میز گفتگو را ترک میکرد، در این صورت چه کاری میتوانست انجام دهد که با حضور در مذاکرات انجام نداد؟ آیا جاسوسها را شناسایی و دستگیر میکرد؟ یا پدافند را ارتقا میداد؟ یا قدرت نظامی آن بیشتر میشد؟ یا مردم حمایت بیشتری از جنگ میکردند؟ یا متحدین جدیدی پیدا میکرد؟
🔘روشن است که همه این موارد را میتوانستند در دوره مذاکرات نیز انجام دهند و باید هم انجام میدادند و انجام اینها هیچ ربطی به بود و نبود در مذاکرات نداشت و نباید هم داشته باشد.
🔘مسأله این است که دست سیاستمداران در تصمیمگیری چندان باز نیست. این گونه نیست که یک راه خیرمحض و راه دیگر شرّ مطلق است و ما باید راه خیر را انتخاب کنیم. در عالم واقع ما همیشه میان راههایی قرار داریم که هر دو بد هستند و باید راهی را انتخاب کنیم که کمتر بد است.
🔘بطور قطع گفتگو حتی اگر احتمال نتیجهبخش بودنش هم کم باشد بسیار بهتر و کم ضررتر از ترک آن است. هیچ وقت و در هیچ شرایطی حتی اگر در موضع قدرت هم باشید نباید مذاکره را رد کرد ونپذیرفت این دو معنای بد دارد. یک تعبیر آن سلطهگری و تبختر؛ و تعبیر دیگرش ضعف و فقدان اعتماد به نفس است.
BY آینده (عباس عبدی)
Share with your friend now:
tgoop.com/abdiabbas/7511