tgoop.com/ThinkOfficialPage/20202
Last Update:
احتمالا شب که برمیگردد خانه، کسانی منتظرش هستند. بچهای، همسری. شاید گاهی برای بچهاش شکلات میخرد، و برای زنش از روزش تعریف میکند. لابد میگوید چهطور اسلحه به دست مردم را تهدید کرده. به این فکر میکنم که حینِ گفتن لبخند میزند؟ حسش خوب است یا بد؟ شاید هم حینش بیحس، بیرگ، باشد. اصلا اولین بار که اسلحه را گذاشتند کفِ دستش چه حسی داشت؟ قدرتی که در خود حس کرد، کدام عقده زندگیاش را التیام میداد؟
اینکه سعی کنم برایش شخصیتی بسازم، کاری بیهوده است؟ میفهمم که این تلاش نافرجام من است برای تولید یک کاراکتر، تا برایم باورکردنی به نظر برسد. در سینما و ادبیات چنین منطقی وجود دارد. ولی خب در زندگی، خیلی اتفاقها بیدلیل رخ میدهند، و کثافت بودن چنین آدمی نیاز به دلایلِ بزرگ ندارد. میشود دلیل این رذالت را فهمید؟ فکر میکنم ادبیات و سینما به اشتباه به ما آموختهاند، که شخصیت منفی باید باورپذیر باشد و باید در حدِ تیپ نماند. دنیایِ واقعی حتما با فیلم و داستان فرق دارد. بعضی آدمها آنجا تیپند؛ همانقدر کاغذی، بیپیکر و مترسک. در توصیفشان فقط یک کلمه میشود نوشت: کثافت.
- این یک بازنشر است.
@sugarffrree
BY 🗿 فِکر کُن 🗿

Share with your friend now:
tgoop.com/ThinkOfficialPage/20202