tgoop.com/ThinkOfficialPage/20192
Last Update:
درباره کارگر و simit sarayi
نخست. از فانتزیهای تولید شده توسط مارکسیزم یکی تصویر کردن کارگران به عنوان مردان سیبیلکلفتِ پتک به دست بود. این تصویر نه در مبداش روسیه آن دوران و نه در هیچ جغرافیا و زمانِ دیگری واقعیت ندارد. امروز واضح شده داس و چکشِ پرولتاریا توهمی بیش نبوده و واقعیتِ تلخ این است که کارگران با شغل و مزدشان کنترل میشوند و اگر تصمیم به اعتراض یا تغییر بگیرند، سیستم میتواند با قطع معاش زیستن را هم از آنها سلب کند، چه برسد به امکان برای کوفتنِ پتک بر پایههای سرمایهداری.
تصویرِ مردِ سیبیلو و ظاهرا نرینه امّا اخته پرولتاریا عملا شد بهانهای برای روانپریشهایی مثل جوزف مککارتی که هر کسی از لزومِ نان خوردن بگوید، انگ کمونیست بودن به او بچسبانند و زندگیاش را دود کنند. و بامزه اینکه کارگر نه در سرمایهداری آمریکایی و نه کمونیسم روسی آن تصویرِ خشن و زمخت ساختهشده در تبلیغاتِ آبکی نبود. کارگرِ واقعی موجودی بود رنجور، در خود فرورفته، نگرانِ نان و فردا. بسیاری کارگران نه مردهای قلچماقِ سیبیلو که زنان و کودکان بودند، کارگر بیشتر شبیه به چاپلین در عصر جدید بود گیرافتاده لایِ چرخدندهها.
بعد. یکی از تصاویرِ ذهنیام از استانبول نانی است سفت، که بسیار کم-شیرین است و رویش کنجد میپاشند، به نام سیمیت که دانهای فقط ۱ لیر قیمت دارد. اگر پولت نرسد قهوه یا چای بخری، میشود با ۷۵ قروش یک بطری آب بخری و با سیمیت بخوری تا از گرسنگی نمرده باشی.
یک قنادیِ زنجیرهای هم هست با نامِ سیمیت سارایی “simit sarayi” که از این نان و چند نوع شیرینی و ساندویچ دیگر میفروشد. وقتی داخل میشوی، فوج کارگرانی که اغلب زن هستند، در حال دویدن کار میکنند. ظرفها یکبار مصرف، مواد غذایی استفاده شده اقتصادی و قندها پیچیده در کاغذ. منطق چرخش سرمایه دویدنِ کارگر برای سیرکردنِ کارگر.
به چهره خسته کارگران سیمیتسارایی فکر میکنم، به دیگرانی که مثلا در کلانا یا لمیز در تهران کار میکنند، به کارگر رنجور ایرانخودرو یا داروگر. هیچکدام نه پتک دارند، نه سیبیل و نه هیکل.
-فردا روز جهانی کارگر است.
@sugarffrree
BY 🗿 فِکر کُن 🗿
Share with your friend now:
tgoop.com/ThinkOfficialPage/20192