tgoop.com/TehranInstitute/3270
Last Update:
🔸 سیزده خطای شناختی درباره جنگ غزه/ ۲
این گزارش حاصل دو مصاحبه و یک پنل خبرگی است که در آبان ۱۴۰۳ تدوین شده است. هر یک از این سیزده خطای شناختی، به صورت مجزا در این کانال منتشر خواهد شد.
🔻گزاره نادرست ۲: ایران میتواند از اختلافات آمریکا و رژیم صهیونیستی استفاده کند
🔹ازجمله مهمترین تحلیلهایی که نهتنها در روزهای نخست پس از طوفانالأقصی، بلکه شاید تا هماکنون در ذهن بخشی از نظامِ تحلیلی در جمهوری اسلامی ایران نقش بسته، وجود فاصله قابلتوجه میان اهداف، رویکردها و سیاستهای واشنگتن و تلآویو در غرب آسیا است. این ادراک، اولاً به بزرگنمایی و القای تعیینکنندگیِ برخی اختلافاتِ سطح خُرد -تاکتیکی- میان ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در مواجهه با محور مقاومت پرداخته و ثانیاً تهران را واجد کنشگری مؤثر برای تعمیق اختلافات واشنگتن و تلآویو و تبدیل آنها به شکافهای راهبردی و یا دستکم، واجد امکانِ بهرهبرداری راهبردی ـ و نه مقطعی و موردی ـ از اختلافات پیشگفته میداند.
🔹اما همراهی ایالات متحده با رژیم صهیونیستی در تحولات گوناگون پساطوفانالأقصی نشان داد اساساً برخی اختلافات میان این دو که در سطح رسانههای غربی بازتاب مییابد، -فارغ از مسئله اعتبار- چندان قابل اتکا نبوده است. در میان همین اختلافات نیز چند نکته قابل تأمل است که اساساً امکان تحقق دستاوردهای راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران را در فضای شکاف میان واشنگتن و تلآویو، دشوار و حتی خیالپردازانه ـ فانتزی ـ میسازد:
1️⃣ نخست اینکه، اساساً از ابتدای جنگ غزه، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، با برخی سیاستها و اقدامات نتانیاهو مخالفت کرده، اما نخستوزیر رژیم صهیونیستی به اجرای برنامههای خود مبادرت ورزیده است؛ حمله زمینی بیحدومرز به غزه و بمباران بدون محدودیت این باریکه، حمله به رفح و اجبار ساکنان شمال نوار غزه برای حرکت به سمت نواحی جنوبی، ازجمله اقداماتی بوده که رژیم صهیونیستی باوجود مخالفتهای آشکار رئیسجمهور آمریکا انجام داده است. بنابراین، چندان دور از ذهن نیست که در واشنگتن براساس برخی مصالح، ازجمله ارتباط با متحدان منطقهای و یا حفظ قدرت نرم، نوعی تقسیم کار وجود داشته باشد.
2️⃣ نکته دوم اینکه طی ماههای گذشته، اختلافات آمریکا و رژیم صهیونیستی اساساً در موضوعاتی ظهور و بروز پررنگتری یافته که چندان ارتباط مستقیم، فوری و تعیینکنندهای با تحولات میدانی نداشته است. برای مثال، واشنگتن با تصمیم تلآویو برای نابودی سازمان رزم حماس همراه بوده؛ از سیاست ترور رهبران مقاومت بهصورت علنی حمایت کرده؛ و به تسلیح و تجهیز توان آفندی و پدافندی رژیم صهیونیستی پرداخته است؛ و اقدامات دیگری که در این مقال، مجال آن نیست. در نقطه مقابل اما اختلافات آمریکا و رژیم صهیونیستی در مسائلی مانند وضعیت غزه در فردای پس از جنگ، مطرح شده است که باوجود اهمیت فراوان، اساساً هماکنون قابل چانهزنی، کنشگری و امتیازگیریِ چندانی بهنظر نمیرسد.
3️⃣ نکته سوم نیز اینکه تحولات پس از آغاز جنگ غزه نشان میدهد -باوجود تصور دستگاه تحلیلی محور مقاومت- آمریکا فارغ از اینکه اساساً با سیاستها و اقدامات رژیم صهیونیستی موافق بوده یا نه، پس از اجرا، همراه و همگام شده و یا دستکم از انتقادات خود کاسته و سیاست همیشگی حمایت از این رژیم را در پیش گرفته است.
بنابراین، همسویی و همراهی راهبردها و رویکردهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در غرب آسیا بیش از آن است که کنشگری مؤثرِ بازیگرانی چون جمهوری اسلامی ایران در فضای برخی اختلافات روشی و موردی میان واشنگتن و تلآویو، امکانپذیر باشد.
🔹بهنظر میرسد این تحلیل نادرست که تشریح شد، مسیر تصمیمگیری سیاستگذاران را در محور مقاومت، بعضاً کُند ساخته و همواره بهعنوان یک گزینه که میتوان آن را در طرحهای آتشبس، نقد و عینی ساخت، بخشی از انرژی و تمرکز آنها را مصروف خود کرده است؛ بیآنکه نتیجه و دستاورد ملموسی داشته باشد. تلاشهای شهید امیر عبداللهیان، وزیر خارجه وقت، پیش از عملیات وعده صادق ۱ برای تحقق آتشبس در غزه بهعنوان مابهازایی برای اینکه تهران، پاسخ رژیم صهیونیستی را در حمله به کنسولگری ایران در دمشق ندهد، یک مصداق دراینخصوص است. منطق این مصداق، بعدها پس از ترور شهید هنیه در تهران و وعده بیسرانجام آمریکا و اروپا برای آتشبس در غزه که رئیس محترم جمهور نیز به آن اشاره داشتند، متأسفانه تکرار شد و ایران، سرانجام عملیات وعده صادق ۲ را در دستورکار قرار داد.
@TehranInstitute
BY پژوهشکده ابرار معاصر تهران

Share with your friend now:
tgoop.com/TehranInstitute/3270