خون به زمين فرو نرفت.
روى زمين پخش شد.
از زير هر سنگ جوشيد و جوشيد و به راه افتاد.
هر كس آن را مى ديد مى فهميد جايى
بى گناهى را كشته اند.
#مرجان_فولادوند
#محسن_شکاری
@Soroush_Philosopher
روى زمين پخش شد.
از زير هر سنگ جوشيد و جوشيد و به راه افتاد.
هر كس آن را مى ديد مى فهميد جايى
بى گناهى را كشته اند.
#مرجان_فولادوند
#محسن_شکاری
@Soroush_Philosopher
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅تماشای این فیلم ، این روزها واجب است
.
One Flew Over the Cuckoo's Nest 1975
پرواز برفراز آشیانهٔ فاخته که در ایران به نام دیوانه از قفس پرید معروف است، فیلمی آمریکایی در ژانر درام و روان شناسانه به کارگردانی میلوش فورمن و بازی جک نیکلسون است که در سال 1975 میلادی بر اساس رمانی به همین نام نوشته کن کیسی ساخته شدهاست.
@Soroush_Philosopher
برنده جایزه اسکار بهترین فیلم ۱۹۷۵
زیر نویس فارسی چسبیده
.
One Flew Over the Cuckoo's Nest 1975
پرواز برفراز آشیانهٔ فاخته که در ایران به نام دیوانه از قفس پرید معروف است، فیلمی آمریکایی در ژانر درام و روان شناسانه به کارگردانی میلوش فورمن و بازی جک نیکلسون است که در سال 1975 میلادی بر اساس رمانی به همین نام نوشته کن کیسی ساخته شدهاست.
@Soroush_Philosopher
برنده جایزه اسکار بهترین فیلم ۱۹۷۵
زیر نویس فارسی چسبیده
اعدامِ سیاسی منفورترین،
فجیع ترین و مسموم ترین اعدامهاست.
از همین رو در زمانِ انقلاب
مراقبِ اولین سری که از بدن جدا میکنید، باشید.
چرا که آن سر، اشتهای مردم را به انقلاب
چند برابر میکند.
#ویکتور_هوگو
برای محسن شکاری …
@Soroush_Philosopher
فجیع ترین و مسموم ترین اعدامهاست.
از همین رو در زمانِ انقلاب
مراقبِ اولین سری که از بدن جدا میکنید، باشید.
چرا که آن سر، اشتهای مردم را به انقلاب
چند برابر میکند.
#ویکتور_هوگو
برای محسن شکاری …
@Soroush_Philosopher
مأمن وفا
@AvayeMehregan
شیخم به طنز گفت حرام است می، مخور
گفتم به چشم، گوش به هر خر نمی کنم
اجرای #شجریان در یک محفل خصوصی
به همراه تار #مجید_درخشانی
روز خوبی داشته باشید🌿
@Soroush_Philosopher
گفتم به چشم، گوش به هر خر نمی کنم
اجرای #شجریان در یک محفل خصوصی
به همراه تار #مجید_درخشانی
روز خوبی داشته باشید🌿
@Soroush_Philosopher
🌐آیا مردم حق براندازی (انقلاب) علیه حاکم خود را دارند؟
شاید در جوامعی که سال ها از برقراری دموکراسی باکیفیت در آن ها می گذرد بحث درباره ی حق براندازی چندان ضرورت نداشته باشد اما در جوامعی که هنوز زیر چکمه ی استبداد اما تحت نام جمهوری و دموکراسی هستند اندیشیدن به فلسفه ی انقلاب و براندازی ضروری ست. توجه شود که هدفم در این یادداشت صرفا پیش نهادن یک شرح بسیار فشرده از آراء سه اندیشمند سیاسی برجسته درباره ی انقلاب است تا با چند روش پاسخ دادن به پرسش آشنا شویم.
اولین فیلسوف مدرن سیاسی که درباره ی دولت و انقلاب به تفصیل نوشته تامس هابز (قرن ۱۶ و ۱۷ ) است.
#هابز معتقد بود دولت مقتدر مرکزی برای حفظ جامعه ضروری ست چرا که به گفته ی او «انسان، ِ گرگ انسان است» و در نبود یک قدرت مرکزی انسان ها طبعا همدیگر را نابود می کنند. به عبارتی، در اندیشه ی بدبینانه ی هابز دولت افراد جامعه را از گزند همدیگر محفوظ می دارد. به نظر هابز از بین بردن دولت به هر دلیلی که باشد به هرج و مرج و ناامنی منجر می شود. در نتیجه هابز استدلال می کند که شهروندان به هیچ وجه حق براندازی دولت را ندارند. در عوض او معتقد بود اگر دولت مستقیم ضرر و زیان کشنده بر شهروندان خود وارد کرد، آن گاه شهروندان حق مقاومت (نه براندازی) دربرابر دولت را دارند. درواقع، هابز هر نوع دولتی را بهتر از بی دولتی می دانست و امنیت بالاترین ارزش را برایش داشت که می شد آزادی و سایر حقوق را قربانی ش کرد.
به عبارت دیگر، خطر انقلاب همیشه در نظر هابزِ محافظه کار همواره بیشتر از یک دولت مستبد ظالم بود. متفکران و پژوهش گران بسیاری نشان داده اند پیش فرض او از سرشت درنده خوی انسان با واقعیت سازگار نیست و از این رو استدلالش در نفی حق براندازی صحیح نیست.
دو قرن بعد از هابز، ایمانوئل کانت از مسیری متفاوت علیه حق براندازی فلسفید. استدلال #کانت که در کتاب «متافیزک اخلاق»ش طرح شده بدین صورت قابل بازنویسی ست: برای توجیه براندازی قدرت سیاسی موجود باید یک اراده ی همگانی واحد وجود داشته باشد چرا که در غیر این صورت براندزی معادل تحمیل اراده ی فردی (غیرهمگانی) است. اما از آن جا که تنها نهاد مشروع برای اختیار دادن و تایید کردن اراده ی عمومی دولت است در نتیجه انقلاب هیچ گاه برحق نیست مگر دولت خودش خودش را ساقط کند. کانت نگران این است که در انقلاب اراده ی غیرهمگانی بر همگان مسلط شود و قوانینی که ذاتا جهان شمول نیستند
(چون مشتق از اراده ی همگانی نیستند) حاکم شود. ایراد استدلال کانت این است که دولت مستقر می تواند چنان ظالم و مستبد شود که هیچ حق و قانون جهان شمولی قابل اجرا نباشد. به عبارت دیگر، دولت مستبد هرچند برخواسته از اراده ی همگانی ست اما وقتی دیکتاتور است درواقع دیگر مجری قوانین جهان شمول نبوده و فقط در کار اعمال اراده ی خود (غیرهمگانی) بر مردم است. از این رو، طبق معیار کانت دولت خودش را از مشروعیت ساقط کرده است.
در نقطه ی مقابل تفکرات هابز و کانت، اندیشه ی جان لاک ( فیلسوف انگلیسی قرن ١٧ ) قرار دارد که معتقد بود براندازی حق طبیعی و فسخ ناشدنی مردم است. برخلاف هابز، #لاک معتقد بود سرشت انسان بر ِخرد و رواداری استوار است و تمام انسان ها حق «زندگی، سلامتی، آزادی، و تملک» دارند. اما دولت که حاصل یک قرارداد میان مردم است ضروری ست چرا که باید قدرتی باشد که این حقوق را تضمین کند. درنتیجه، هرگاه هر دولتی (فارغ از ساختار و منشاء) حقوق طبیعی شهروندانش را زایل کند درواقع علیه مردم خود اعلام جنگ کرده و مشروعیتش باطل است. در این شرایط لاک معتقد بود براندازی حق طبیعی مردم است چه نتیجه ی این براندازی بازگشت به وضع طبیعی (بی دولت) باشد و چه نتیجه ش ساختن یک دولت جدید باشد. لاک باور نداشت خطر ناامنی حاصل از انقلاب بیشتر از خطر آن دولتی باشد که حقوق شهروندانش را زایل می کند. نظریه ی لاک از حقوق فردی شهروندان در برابر دولت دفاع می کند. پژواک این نظریه را می توان به وضوح در بیانیه استقلال آمریکا (که بعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۷۷۶ منتشر شد) شنید. در آن بیانیه آمده: زندگی, آزادی و پی گرفتن خوشبختی حق مسلم مردم است و هرگاه هر نوع حکومتی مانع از تحقق اين حقوق شود، براندازی حاکم و تشکیل حکومت جدیدی که آنها را به خواسته هاشان برساند حق مردم است.
#جان_لاک #توماس_هابز #ایمانوئل_کانت
@Soroush_Philosopher
شاید در جوامعی که سال ها از برقراری دموکراسی باکیفیت در آن ها می گذرد بحث درباره ی حق براندازی چندان ضرورت نداشته باشد اما در جوامعی که هنوز زیر چکمه ی استبداد اما تحت نام جمهوری و دموکراسی هستند اندیشیدن به فلسفه ی انقلاب و براندازی ضروری ست. توجه شود که هدفم در این یادداشت صرفا پیش نهادن یک شرح بسیار فشرده از آراء سه اندیشمند سیاسی برجسته درباره ی انقلاب است تا با چند روش پاسخ دادن به پرسش آشنا شویم.
اولین فیلسوف مدرن سیاسی که درباره ی دولت و انقلاب به تفصیل نوشته تامس هابز (قرن ۱۶ و ۱۷ ) است.
#هابز معتقد بود دولت مقتدر مرکزی برای حفظ جامعه ضروری ست چرا که به گفته ی او «انسان، ِ گرگ انسان است» و در نبود یک قدرت مرکزی انسان ها طبعا همدیگر را نابود می کنند. به عبارتی، در اندیشه ی بدبینانه ی هابز دولت افراد جامعه را از گزند همدیگر محفوظ می دارد. به نظر هابز از بین بردن دولت به هر دلیلی که باشد به هرج و مرج و ناامنی منجر می شود. در نتیجه هابز استدلال می کند که شهروندان به هیچ وجه حق براندازی دولت را ندارند. در عوض او معتقد بود اگر دولت مستقیم ضرر و زیان کشنده بر شهروندان خود وارد کرد، آن گاه شهروندان حق مقاومت (نه براندازی) دربرابر دولت را دارند. درواقع، هابز هر نوع دولتی را بهتر از بی دولتی می دانست و امنیت بالاترین ارزش را برایش داشت که می شد آزادی و سایر حقوق را قربانی ش کرد.
به عبارت دیگر، خطر انقلاب همیشه در نظر هابزِ محافظه کار همواره بیشتر از یک دولت مستبد ظالم بود. متفکران و پژوهش گران بسیاری نشان داده اند پیش فرض او از سرشت درنده خوی انسان با واقعیت سازگار نیست و از این رو استدلالش در نفی حق براندازی صحیح نیست.
دو قرن بعد از هابز، ایمانوئل کانت از مسیری متفاوت علیه حق براندازی فلسفید. استدلال #کانت که در کتاب «متافیزک اخلاق»ش طرح شده بدین صورت قابل بازنویسی ست: برای توجیه براندازی قدرت سیاسی موجود باید یک اراده ی همگانی واحد وجود داشته باشد چرا که در غیر این صورت براندزی معادل تحمیل اراده ی فردی (غیرهمگانی) است. اما از آن جا که تنها نهاد مشروع برای اختیار دادن و تایید کردن اراده ی عمومی دولت است در نتیجه انقلاب هیچ گاه برحق نیست مگر دولت خودش خودش را ساقط کند. کانت نگران این است که در انقلاب اراده ی غیرهمگانی بر همگان مسلط شود و قوانینی که ذاتا جهان شمول نیستند
(چون مشتق از اراده ی همگانی نیستند) حاکم شود. ایراد استدلال کانت این است که دولت مستقر می تواند چنان ظالم و مستبد شود که هیچ حق و قانون جهان شمولی قابل اجرا نباشد. به عبارت دیگر، دولت مستبد هرچند برخواسته از اراده ی همگانی ست اما وقتی دیکتاتور است درواقع دیگر مجری قوانین جهان شمول نبوده و فقط در کار اعمال اراده ی خود (غیرهمگانی) بر مردم است. از این رو، طبق معیار کانت دولت خودش را از مشروعیت ساقط کرده است.
در نقطه ی مقابل تفکرات هابز و کانت، اندیشه ی جان لاک ( فیلسوف انگلیسی قرن ١٧ ) قرار دارد که معتقد بود براندازی حق طبیعی و فسخ ناشدنی مردم است. برخلاف هابز، #لاک معتقد بود سرشت انسان بر ِخرد و رواداری استوار است و تمام انسان ها حق «زندگی، سلامتی، آزادی، و تملک» دارند. اما دولت که حاصل یک قرارداد میان مردم است ضروری ست چرا که باید قدرتی باشد که این حقوق را تضمین کند. درنتیجه، هرگاه هر دولتی (فارغ از ساختار و منشاء) حقوق طبیعی شهروندانش را زایل کند درواقع علیه مردم خود اعلام جنگ کرده و مشروعیتش باطل است. در این شرایط لاک معتقد بود براندازی حق طبیعی مردم است چه نتیجه ی این براندازی بازگشت به وضع طبیعی (بی دولت) باشد و چه نتیجه ش ساختن یک دولت جدید باشد. لاک باور نداشت خطر ناامنی حاصل از انقلاب بیشتر از خطر آن دولتی باشد که حقوق شهروندانش را زایل می کند. نظریه ی لاک از حقوق فردی شهروندان در برابر دولت دفاع می کند. پژواک این نظریه را می توان به وضوح در بیانیه استقلال آمریکا (که بعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۷۷۶ منتشر شد) شنید. در آن بیانیه آمده: زندگی, آزادی و پی گرفتن خوشبختی حق مسلم مردم است و هرگاه هر نوع حکومتی مانع از تحقق اين حقوق شود، براندازی حاکم و تشکیل حکومت جدیدی که آنها را به خواسته هاشان برساند حق مردم است.
#جان_لاک #توماس_هابز #ایمانوئل_کانت
@Soroush_Philosopher
✅از بازداشت محسن_شکاری تا اعدامش فقط ۷۴ روز طول کشید.
سال ۸۱ این ۶ بسیجی تحت تاثیر مصباح، ۵نفر از شهروندان کرمانی را به شکل هولناکی به قتل رساندند.
دادگاهشان ۱۲ سال طول کشید و نهایتا هم همهشان از حکم اعدام رستند.
محسن شکاری فقط خیابان بسته بود و کسی هم به قتل نرسیده بود.
@Soroush_Philosopher
سال ۸۱ این ۶ بسیجی تحت تاثیر مصباح، ۵نفر از شهروندان کرمانی را به شکل هولناکی به قتل رساندند.
دادگاهشان ۱۲ سال طول کشید و نهایتا هم همهشان از حکم اعدام رستند.
محسن شکاری فقط خیابان بسته بود و کسی هم به قتل نرسیده بود.
@Soroush_Philosopher
عبدالکریم سروش و فلاسفه
✅از بازداشت محسن_شکاری تا اعدامش فقط ۷۴ روز طول کشید. سال ۸۱ این ۶ بسیجی تحت تاثیر مصباح، ۵نفر از شهروندان کرمانی را به شکل هولناکی به قتل رساندند. دادگاهشان ۱۲ سال طول کشید و نهایتا هم همهشان از حکم اعدام رستند. محسن شکاری فقط خیابان بسته بود و کسی…
Wikipedia
قتلهای محفلی کرمان
قتلهای محفلی کرمان به قتلهایی گفته میشود که در سال ۱۳۸۱ در کرمان اتفاق افتاد. ۶ تن از اعضای بسیج یکی از مساجد کرمان ۵ نفر از شهروندان کرمانی را به قتل رساندند. این افراد در چندین مرحله به اعدام محکوم شدند، اما در نهایت به دلیلی که رضایت خانوادههای مقتولان…
بخش دوم - داستان زندگی قذافی
📻@podchi
پادکست رخ-زندگینامه قذافی
حکومتِ طولانی مدتِ سرهنگ قذافی از کودتای ۱۹۶۹ میلادی تا سرنگونی در نتیجهٔ انقلاب لیبی در سال ۲۰۱۱، یکی از طولانیترین دورههای زمامداری در طولِ تاریخ بود
@Soroush_Philosopher
حکومتِ طولانی مدتِ سرهنگ قذافی از کودتای ۱۹۶۹ میلادی تا سرنگونی در نتیجهٔ انقلاب لیبی در سال ۲۰۱۱، یکی از طولانیترین دورههای زمامداری در طولِ تاریخ بود
@Soroush_Philosopher
سال ۱۳۸۱ در کرمان قتلهایی رخ داد که به قتلهای محفلی معروف شد.۶ جوان که گفته میشد عضو بسیج هستند برای مبارزه با فساد و فحشا چند شهروند را کشتند، با اتهاماتی که ثابت نشد.ازجمله دختر و پسری را به جرم رابطه نامشروع که باهم نامزد بودند.بعد از ۱۶ سال، اعلام شد همه اولیای دم رضایت دادند
▫️سال ۱۳۷۸ سعید حجاریان، توسط سعید عسگر، جوانی ۱۹ ساله ترور شد که با جراحات ماندگار، زنده ماند. عسگر ۱۵ سال حبس گرفت و بعد از یک سال آزاد شد و در حمله به خوابگاه دانشجویان دانشگاه علامه، سال ۸۲ دیده شد.
▫️مهر ۱۳۹۳ اسیدپاشیهایی در اصفهان به دختران جوان صورت گرفت که باعث مرگ یک نفر و جراحت بقیه شد. حداقل ۴ مورد اسیدپاشی گزارش شد.
تا امروز، هیچ کس برای این اتفاقات شناسایی و دستگیر نشده
❌محسن شکاری، به اتهام بستن خیابان، حمل سلاح سرد و زخمی کردن مامور بسیج و ایجاد رعب و وحشت، ۱۸ روز بعد از صدور حکم اعدام شد.
مهدیه پالیزبان
@Soroush_Philosopher
▫️سال ۱۳۷۸ سعید حجاریان، توسط سعید عسگر، جوانی ۱۹ ساله ترور شد که با جراحات ماندگار، زنده ماند. عسگر ۱۵ سال حبس گرفت و بعد از یک سال آزاد شد و در حمله به خوابگاه دانشجویان دانشگاه علامه، سال ۸۲ دیده شد.
▫️مهر ۱۳۹۳ اسیدپاشیهایی در اصفهان به دختران جوان صورت گرفت که باعث مرگ یک نفر و جراحت بقیه شد. حداقل ۴ مورد اسیدپاشی گزارش شد.
تا امروز، هیچ کس برای این اتفاقات شناسایی و دستگیر نشده
❌محسن شکاری، به اتهام بستن خیابان، حمل سلاح سرد و زخمی کردن مامور بسیج و ایجاد رعب و وحشت، ۱۸ روز بعد از صدور حکم اعدام شد.
مهدیه پالیزبان
@Soroush_Philosopher
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ #مستندهایی_که_باید_دید
🎞 "کودتای خزنده" در سپاه؛ صداهای جلسهای محرمانه در زمان جنگ
🔘 فیلم مستند "کودتای خزنده در سپاه" و همچنین، فایل صوتی کامل نوار جلسه محرمانه سپاه در آذر ۶۳
🔘 با گذشت چهل سال از آغاز جنگ ایران و عراق، هنوز اطلاعات مرتبط با مقاطع مهمی از جنگ از آرشیوهای محرمانه خارج نشده. پاییز ۱۳۶۳، از جمله همین مقاطع است که به دنبال ناکامیِ پرتلفات عملیات خیبر در رسیدن به اهداف خود، اعتراضات طیفی از اعضا و فرماندهان سپاه به مدیریت جنگ اوج میگیرد.
🔘 فیلم حاوی صدای یکی از جلسات مهمی است که در آن فرماندهی جنگ مورد انتقاد سپاهیان ناراضی قرار می گیرد و در اوایل آذر ۶۳ برگزار شده است. در دهه های اخیر، رسانه های حکومتی ایران روایت های پراکنده و بهشدت تحریف شده ای را از آن جلسه تاریخی منتشر کرده اند.
منبع: بی بی سی
🔴مستند کودتای خزنده نشان میدهد که چگونه ۳۲ سال پس از جنگ هنوز با اعتماد به نفس دروغ میگویند. / محمدجواد اکبرین
@Soroush_Philosopher
🎞 "کودتای خزنده" در سپاه؛ صداهای جلسهای محرمانه در زمان جنگ
🔘 فیلم مستند "کودتای خزنده در سپاه" و همچنین، فایل صوتی کامل نوار جلسه محرمانه سپاه در آذر ۶۳
🔘 با گذشت چهل سال از آغاز جنگ ایران و عراق، هنوز اطلاعات مرتبط با مقاطع مهمی از جنگ از آرشیوهای محرمانه خارج نشده. پاییز ۱۳۶۳، از جمله همین مقاطع است که به دنبال ناکامیِ پرتلفات عملیات خیبر در رسیدن به اهداف خود، اعتراضات طیفی از اعضا و فرماندهان سپاه به مدیریت جنگ اوج میگیرد.
🔘 فیلم حاوی صدای یکی از جلسات مهمی است که در آن فرماندهی جنگ مورد انتقاد سپاهیان ناراضی قرار می گیرد و در اوایل آذر ۶۳ برگزار شده است. در دهه های اخیر، رسانه های حکومتی ایران روایت های پراکنده و بهشدت تحریف شده ای را از آن جلسه تاریخی منتشر کرده اند.
منبع: بی بی سی
🔴مستند کودتای خزنده نشان میدهد که چگونه ۳۲ سال پس از جنگ هنوز با اعتماد به نفس دروغ میگویند. / محمدجواد اکبرین
@Soroush_Philosopher
کودتای خزنده در سپاه ـ مستند
🔊فایل صوتی مستند"کودتای خزنده"
@Soroush_Philosopher
@Soroush_Philosopher
چرا کشور بوتان طی ۳۲ سال پیشرفت بسیار چشمگیری داشت؟ و چرا کشور ما عقب ماند؟
.
🔴مقایسه کنید با جمهوری اسلامی
.
@Soroush_Philosopher
❇️ سال ۱۹۷۲ شخصی به نام جیگمه سینگیه وانگچوک پادشاه کشور بوتان شد. ایشان جای پدرش را گرفت و پادشاه کشور شد. وقتی روی کار آمد، همان روز اول، یک سخنرانی کرد و خطاب به مردم بوتان گفت: "من معتقدم که میزان پیشرفت یک کشور به تولید ناخالص ملیاش نیست، این خطاست که تولید ناخالص ملی را میزان پیشرفت یک کشور میگیرند. من از امروز میخواهم «خشنودی ملی» را ملاک پیشرفت کشور بگیرم و تأملی که کردهام این است که خشنودی ملی به ۴ عامل بستگی دارد." او اسم این ارکان را ارکان خشنودی انسان گذاشت و گفت باید این ۴ رکن را محور امور کشور قرار دهیم و کشورمان را براساس این ارکان اداره کنیم:
1️⃣ رکن اول حکومت دموکراتیک و آزاد بود و بعد هم دقیقاً میگفت دموکراتیک بودن و آزاد بودن هم باید به احوال انسانها قابل ترجمه باشد. اینکه حکومتی دموکراتیک هست یا نه را باید از شهروندان جامعه پرسید، نه اینکه بگویند چیزی در جایی هست و شما از آن بیخبری! کشورمان دارد با قدرت و شوکت و عظمت و حکمت چهار نعل میتازد، ولی خودتان دارید روز به روز مچالهتر میشوید!
2️⃣ ما میخواهیم اقتصاد کشورمان را پیشرفت دهیم، اما پیشرفتی که دو ویژگی داشته باشد؛ اولاً فقط بر مبنای انصاف باشد (پیشرفت منصفانه)، ثانیاً این پیشرفت، ثابت و یکنواخت باشد، نه اینکه یک سال بالا برویم، دو سال پایین بیاییم! این بالا پایینها شهروندان را از پا میاندازد. بشر باید یک پیشرفت ثابت و رو به جلو داشته باشد.
3️⃣ سوم این که ما باید محیطزیستمان را سالم نگه داریم و بنابراین در کشورمان اجازه نمیدهیم برنامهای که بیش از ۶۰% جنگلها را از بین میبرد، اجرا شود. هر چه صنعت هم بگوید ۶۰% از کشور ما باید جنگل بماند. ما فقط در ۴۰% از خاک کشورمان هر کار بخواهیم میتوانیم بکنیم. ۶۰% باید همان حالت جنگل انبوهش را حفظ کند.
4️⃣ چهارم هم این که ما یک فرهنگ بودایی داریم که یک عناصر نامطلوب در آن راه پیدا کرده است. اما ۲۵ عنصر مثبت دارد. ما این ۲۵ تا عنصر را میخواهیم در تک تک فرزاندنمان رشد دهیم. عاشق فرهنگ بودایی هم نیستیم، فقط عاشق این ۲۵ عنصر خوبش هستیم.
این شخص اولین کاری که کرد گفت برای این که این ۴ رکن حاصل شود من باید به عنوان حاکم هر تکه از قدرتم را به نهادی واگذار کنم. مثلاً یک پارلمان درست کرد و قدرت قانونگذاریاش را به آن واگذار کرد. همچنین قدرتهای دیگرش را به نهادهای دیگر واگذار کرد. در سال ۱۹۸۴، یعنی ۲۱ سال بعد، ایشان چون پیر شده بود به نفع پسرش کنارهگیری کرد و به زندگیِ شخصیاش پرداخت و پسرش بعد از او همان روش پدر را ادامه داد.
سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۴، یعنی ۳۲ سال بعد از به حکومت رسیدن این پدر و پسر، یک ارزیابی از کشور بوتان انجام داد. این ارزیابی مطلقاً ارزیابی دولت یا ملت بوتان نبود. گروهی از کارشناسان بینالمللی از طرف سازمان ملل مأمور شدند که بروند و ببیند بوتان در چه وضعیتیست. نتیجه این شد که درآمد ناخالص سرانهشان از هند بیشتر شده بود. امید به زندگی از ۴۳ به ۶۶ رسیده بود. میزان مرگ و میر کودکان از ۱۶۳ نفر در ۱۰۰ هزار نفر به ۴۰ نفر در ۱۰۰ هزار نفر کاهش یافته بود. میزان سواد از ۱۰ درصدِ سال ۱۹۷۲ به ۶۶ درصد افزایش یافته بود. مدارس و کلینیکها به حدی فراوان شده بود که بسیاری از آنها دانشآموز و بیمار نداشتند!
نکتهی مهم این که در بوتان سالانه بین ۷ تا ۸ خودکشی اتفاق میافتد. مصرف قرصهای اعصاب در این کشور از همه جای دنیا پایینتر است. برای این که آمدند خشنودی را ملاک قرار دادند، نه ۴ عدد را در هم ضرب کنند و بگویند این ملاک پیشرفت شماست!
در کشور ما میگویند این درآمد ناخالص ملیتان است٬ ولی اصلا ما نمیفهمیم درآمد ناخالص ملی چیست، ما فقط میفهمیم که حالمان بد است، همین. حوصله نداریم، افسردهایم، با هیچکس حرف نمیزنیم، از همه طلبکاریم. مدام هم داریم به خودمان و دیگران تف و لعن میکنیم. اما درآمد ناخالص ملیمان چه شده است؟ این چه عددیست؟! و بعد هم به ما میگویند که نظام دارد با شوکت و حشمت و قدرت و حکمت پیش میرود، در حالی که ما در بدبختی به سر میبریم!
✍️ مصطفی ملکیان
@Soroush_Philosopher
.
🔴مقایسه کنید با جمهوری اسلامی
.
@Soroush_Philosopher
❇️ سال ۱۹۷۲ شخصی به نام جیگمه سینگیه وانگچوک پادشاه کشور بوتان شد. ایشان جای پدرش را گرفت و پادشاه کشور شد. وقتی روی کار آمد، همان روز اول، یک سخنرانی کرد و خطاب به مردم بوتان گفت: "من معتقدم که میزان پیشرفت یک کشور به تولید ناخالص ملیاش نیست، این خطاست که تولید ناخالص ملی را میزان پیشرفت یک کشور میگیرند. من از امروز میخواهم «خشنودی ملی» را ملاک پیشرفت کشور بگیرم و تأملی که کردهام این است که خشنودی ملی به ۴ عامل بستگی دارد." او اسم این ارکان را ارکان خشنودی انسان گذاشت و گفت باید این ۴ رکن را محور امور کشور قرار دهیم و کشورمان را براساس این ارکان اداره کنیم:
1️⃣ رکن اول حکومت دموکراتیک و آزاد بود و بعد هم دقیقاً میگفت دموکراتیک بودن و آزاد بودن هم باید به احوال انسانها قابل ترجمه باشد. اینکه حکومتی دموکراتیک هست یا نه را باید از شهروندان جامعه پرسید، نه اینکه بگویند چیزی در جایی هست و شما از آن بیخبری! کشورمان دارد با قدرت و شوکت و عظمت و حکمت چهار نعل میتازد، ولی خودتان دارید روز به روز مچالهتر میشوید!
2️⃣ ما میخواهیم اقتصاد کشورمان را پیشرفت دهیم، اما پیشرفتی که دو ویژگی داشته باشد؛ اولاً فقط بر مبنای انصاف باشد (پیشرفت منصفانه)، ثانیاً این پیشرفت، ثابت و یکنواخت باشد، نه اینکه یک سال بالا برویم، دو سال پایین بیاییم! این بالا پایینها شهروندان را از پا میاندازد. بشر باید یک پیشرفت ثابت و رو به جلو داشته باشد.
3️⃣ سوم این که ما باید محیطزیستمان را سالم نگه داریم و بنابراین در کشورمان اجازه نمیدهیم برنامهای که بیش از ۶۰% جنگلها را از بین میبرد، اجرا شود. هر چه صنعت هم بگوید ۶۰% از کشور ما باید جنگل بماند. ما فقط در ۴۰% از خاک کشورمان هر کار بخواهیم میتوانیم بکنیم. ۶۰% باید همان حالت جنگل انبوهش را حفظ کند.
4️⃣ چهارم هم این که ما یک فرهنگ بودایی داریم که یک عناصر نامطلوب در آن راه پیدا کرده است. اما ۲۵ عنصر مثبت دارد. ما این ۲۵ تا عنصر را میخواهیم در تک تک فرزاندنمان رشد دهیم. عاشق فرهنگ بودایی هم نیستیم، فقط عاشق این ۲۵ عنصر خوبش هستیم.
این شخص اولین کاری که کرد گفت برای این که این ۴ رکن حاصل شود من باید به عنوان حاکم هر تکه از قدرتم را به نهادی واگذار کنم. مثلاً یک پارلمان درست کرد و قدرت قانونگذاریاش را به آن واگذار کرد. همچنین قدرتهای دیگرش را به نهادهای دیگر واگذار کرد. در سال ۱۹۸۴، یعنی ۲۱ سال بعد، ایشان چون پیر شده بود به نفع پسرش کنارهگیری کرد و به زندگیِ شخصیاش پرداخت و پسرش بعد از او همان روش پدر را ادامه داد.
سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۴، یعنی ۳۲ سال بعد از به حکومت رسیدن این پدر و پسر، یک ارزیابی از کشور بوتان انجام داد. این ارزیابی مطلقاً ارزیابی دولت یا ملت بوتان نبود. گروهی از کارشناسان بینالمللی از طرف سازمان ملل مأمور شدند که بروند و ببیند بوتان در چه وضعیتیست. نتیجه این شد که درآمد ناخالص سرانهشان از هند بیشتر شده بود. امید به زندگی از ۴۳ به ۶۶ رسیده بود. میزان مرگ و میر کودکان از ۱۶۳ نفر در ۱۰۰ هزار نفر به ۴۰ نفر در ۱۰۰ هزار نفر کاهش یافته بود. میزان سواد از ۱۰ درصدِ سال ۱۹۷۲ به ۶۶ درصد افزایش یافته بود. مدارس و کلینیکها به حدی فراوان شده بود که بسیاری از آنها دانشآموز و بیمار نداشتند!
نکتهی مهم این که در بوتان سالانه بین ۷ تا ۸ خودکشی اتفاق میافتد. مصرف قرصهای اعصاب در این کشور از همه جای دنیا پایینتر است. برای این که آمدند خشنودی را ملاک قرار دادند، نه ۴ عدد را در هم ضرب کنند و بگویند این ملاک پیشرفت شماست!
در کشور ما میگویند این درآمد ناخالص ملیتان است٬ ولی اصلا ما نمیفهمیم درآمد ناخالص ملی چیست، ما فقط میفهمیم که حالمان بد است، همین. حوصله نداریم، افسردهایم، با هیچکس حرف نمیزنیم، از همه طلبکاریم. مدام هم داریم به خودمان و دیگران تف و لعن میکنیم. اما درآمد ناخالص ملیمان چه شده است؟ این چه عددیست؟! و بعد هم به ما میگویند که نظام دارد با شوکت و حشمت و قدرت و حکمت پیش میرود، در حالی که ما در بدبختی به سر میبریم!
✍️ مصطفی ملکیان
@Soroush_Philosopher
از مخالفان اجرای حدود ،فقیه بزرگ در میان شیعیان،علامه حلی است
او می گوید:
جز امام ، یا کسی که از سوی او برای این سِمَت منصوب شده است، مجاز نیست که اقامه حدود نماید. و هیچکس جز آنها نمی تواند آن را در هر حال برقرار کند.
📚منتهى المطلب في تحقيق المذهب، العلامة الحلي، ج 15، ص 244
@Soroush_Philosopher
او می گوید:
جز امام ، یا کسی که از سوی او برای این سِمَت منصوب شده است، مجاز نیست که اقامه حدود نماید. و هیچکس جز آنها نمی تواند آن را در هر حال برقرار کند.
📚منتهى المطلب في تحقيق المذهب، العلامة الحلي، ج 15، ص 244
@Soroush_Philosopher
Bidar Sho
Homayoun Shajarian
مشنو تو هر مکرو فسون..
خون را چرا شویی به خون..؟!
همچون قدح شو سرنگون..
و آنگاه دردی خوار شو...
این سینه را..
چون غار دان...
خلوتگه آن یار دان...
گر یار غاری هین بیا...
در غار شو.. در غار شو...!
آمد ندای آسمان...
آمد طبیب عاشقان..
خواهی که آید پیش تو ...
بیمار شو..بیمار شو...
بیدار شو..
استادهمایون شجریان
@Soroush_Philosopher
خون را چرا شویی به خون..؟!
همچون قدح شو سرنگون..
و آنگاه دردی خوار شو...
این سینه را..
چون غار دان...
خلوتگه آن یار دان...
گر یار غاری هین بیا...
در غار شو.. در غار شو...!
آمد ندای آسمان...
آمد طبیب عاشقان..
خواهی که آید پیش تو ...
بیمار شو..بیمار شو...
بیدار شو..
استادهمایون شجریان
@Soroush_Philosopher
🔴برگرفته از صفحه اینستاگرام #مسعود_فراستی
.
قدرتنمایی از موضع ترس
«سرنوشت یک نفر، سرنوشت همگان است» (کلمانسو درباره قضیه دریفوس)
فرض کنیم که با دادن حکم اعدام به محسن شکاری و اجرای شتابان و ترسان آن، معترضان ساکت میشوند. اما با این سکوت موقتی حاصل از ترس و ارعاب چه بر سر جامعه میآید؟ چه بر سر آنان که به حق معترضند یا با اعتراضها همنوایی دارند؟ چه بر سر «میانهها» -که اکثریتاند- و چه بر سر مخالفان میآید؟ آیا این اعدام و لیست حکم اعدامیها، زمینهساز «گفتگو»ی ادعایی و تعامل اجتماعی میشود یا انسداد اجتماعی به بار میآورد؟ آیا معترض به فرض ساکتشده، هیچکدام از مسائلش -فقر، فساد، تبعیض و بیعدالتی- حل یا به سمت حل شدن رفته؟ یا برعکس وضعیت موجود وخیمتر شده و به دام چرخه خشونت میافتد. چرا که گفتن و شنیدن درد و اعتراض اجتماعی، خودبخود نوعی التیام اجتماعی است و از بین نرفتن کورسوی امید برای تغییرات.
با پمپاژ ترس و حاکم کردن فضای سیاه ناشی از آن به کجا میتوان رسید؟ فقط به نومیدی اجتماعی و افسردگی ملی. اعتراض و عصیان، شرط حیاتی زندگی روح و ذهن فردی و اجتماعی است.
به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک کردن، چاره درد نبوده و نیست. خشونت، خشونت میزاید و این چرخه، فاجعهبار میشود.
بقولی: «شمشیر خوب همیشه در نیام است».
#مسعود_فراستی
#نه_به_اعدام
#زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی
@Soroush_Philosopher
.
قدرتنمایی از موضع ترس
«سرنوشت یک نفر، سرنوشت همگان است» (کلمانسو درباره قضیه دریفوس)
فرض کنیم که با دادن حکم اعدام به محسن شکاری و اجرای شتابان و ترسان آن، معترضان ساکت میشوند. اما با این سکوت موقتی حاصل از ترس و ارعاب چه بر سر جامعه میآید؟ چه بر سر آنان که به حق معترضند یا با اعتراضها همنوایی دارند؟ چه بر سر «میانهها» -که اکثریتاند- و چه بر سر مخالفان میآید؟ آیا این اعدام و لیست حکم اعدامیها، زمینهساز «گفتگو»ی ادعایی و تعامل اجتماعی میشود یا انسداد اجتماعی به بار میآورد؟ آیا معترض به فرض ساکتشده، هیچکدام از مسائلش -فقر، فساد، تبعیض و بیعدالتی- حل یا به سمت حل شدن رفته؟ یا برعکس وضعیت موجود وخیمتر شده و به دام چرخه خشونت میافتد. چرا که گفتن و شنیدن درد و اعتراض اجتماعی، خودبخود نوعی التیام اجتماعی است و از بین نرفتن کورسوی امید برای تغییرات.
با پمپاژ ترس و حاکم کردن فضای سیاه ناشی از آن به کجا میتوان رسید؟ فقط به نومیدی اجتماعی و افسردگی ملی. اعتراض و عصیان، شرط حیاتی زندگی روح و ذهن فردی و اجتماعی است.
به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک کردن، چاره درد نبوده و نیست. خشونت، خشونت میزاید و این چرخه، فاجعهبار میشود.
بقولی: «شمشیر خوب همیشه در نیام است».
#مسعود_فراستی
#نه_به_اعدام
#زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی
@Soroush_Philosopher