tgoop.com/Soroush_Philosopher/6011
Last Update:
۱. کوهنوردانی در یک آب و هوای پر آشوب به دل کوه زده اند و حدودی از آنها در دل ِ کوه و برفهایش، مدفون!
چه غم انگیز و تلخ...
۲. بسیاری از افراد، بی احتیاطی آنها را شدیدا شماتت کرده و حکم داده اند که: "خود کرده را تدبیر نیست."
.
۳. من با جماعت و طایفه کوهنوردان رفیقم. حدودی از آنها را خوب میشناسم. نمیدانید آنها چقدر انسانهای عاشقی اند. چقدر صبورند ؛ چقدر سر به زیر و استوار و سخت اند.
اما در اینجا تاکیدم بیشتر بر عشق آنهاست.
.
۵. "تدبیر" برای مقام ِ عقل است ؛ اما به تعبیر مولوی، همین عقل، در وادی عشق، چو خر در گِل بخفت ؛ شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت!
به قلمرو ِ عشق، مفتی ِ عقل را راه نیست .
قال و حال ِ عقل در آنجا رنگ میبازد و به تعبیر شریعتی، آنجا که عشق فرمان میدهد، محال -(که منشعب از سنجشگری ِ عقل است)-، سر ِ تعظیم فرو می آورد.
.
۴. برای کوه نوردها، کوه، معشوقه است ؛ معشوقی که مدام آغوش ِ وصل ِ آن را میجویند. اما طرفه اینکه هر چه این معشوق، عصیان پیشه کند و بر عاشق جفا روا دارد و وصالش را سختتر میسر سازد ؛ آنها سختتر مجذوب رسیدن به وصل او میشوند. گویا خاصیت عشق این است.
.
۵. از منظری پس، این جماعت را نمیشود شماتت کرد : معشوقه ، جَو آشوبی کرد تا ببیند عاشق ِ صادق اش کیست که خطر کند و گام در راه وصل او گذارد. تنی چند، رفیق ِ راه او شدند. معشوقه را این وفا داری خوش آمد : آنها را به دامن وصل ابدی خود کشید و دیگر پس نداد. آخر کدام عاقلی است که جوهر صداقت و وفا داری را قدر ننهد و بازپس اش دهد؟؟ مغناطیس وجود معشوق، بُرادههای چنین عاشقان ِ خطر پذیری را که گرفت، کجا و چرا رها کند؟؟ نه مگر "هر کس آنچه را که دوست میدارد در بند میگذارد ؛ و هر زن مروارید غلتان خود را به صندوقش محبوس میدارد! /شعر رکسانا/شاملو" آری؛ آنها در دامان ِ معشوقه ِ خود چون مرواریدی،خفته اند. خواب و روحشان خوش باد .
امین جباری
@jabbariamin
BY عبدالکریم سروش و فلاسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/6011