SOROUSH_PHILOSOPHER Telegram 5967
نیاز انسان به خداوند برای کرامت انسانی، از نکاتی است که استاد سروش در سال‌های اخیر به آن توجه داشته است: انسان کرامت دارد و خدا به انسان کرامت بخشیده است. این سخن، شاهد درون دینی هم دارد: ولقد کرمنا بنی‌آدم(قرآن). در نگاه سروش، ایده‌ی خدا یک توجیه مناسب برای کرامت انسانی‌ست.
سروش بر این باور است که کرامت انسان مقدمه‌ی حقوق بشر است. انسانِ مکرم، محق است. در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز آمده است که انسان‌ها دارای کرامت ذاتی‌اند و از حیث مکرم بودن، برابر.

اما نقش ایده‌ی خدا چیست؟ این حق از کجا می‌آید؟ خصوصاً با دانستن این نکته‌ی مهم که: پایه و اساس دموکراسی حقوق بشر است.

در اینجا می‌توان به جان رالز و لیبرالیسم سیاسی او تکیه کرد. رالز تلاش کرد تا روایتی از لیبرالیسم عرضه کند که هم از آموزه‌های فراگیر دینی و نادینی جدا باشد و هم آن آموزه‌ها تأییدش کنند، هم مستقل باشد و هم مورد تأیید. برای همین هم روایت او، از یک سبک زندگی خاص حمایت نمی‌کند. حقوق بشر در این خوانش، مستقل و فارغ از ایده‌های خاص دینی و سکولار درباره‌ی انسان تعریف می‌شود. حقوق بشر، برای آنکه مقبولیت عام داشته باشد، نمی‌تواند در ایده‌هایی که برای گروهی پذیرفتنی است، محدود شود. رالز در «قانون مردمان» می‌گوید «حقوق بشر قائم به هیچ آموزه فلسفی یا دینی جامع ِ خاصی در خصوص ماهیت انسان نیست». مسئله انکار یا تأیید آن آموزه‌ها نیست، سخن بر سر توافق عام بر سر حقوق انسان است.

به این معنا، حقوق بشر فراتر از نگرش‌های خاص دینی و نادینی می‌نشیند. اگر نگرش‌های دینی و نادینی خاصی را، درباره‌ی سرشت انسان و جهان، به میان آوریم، هم حقوق بشر را محدود کرده‌ایم و هم راه را برای نزاع دینی و عقیدتی که پایانی برای آن متصور نیست، باز کرده‌ایم که حق در میان این نزاع، به محاق می‌رود و فراموش می‌شود. نگرش‌های دینی و نادینی، وابسته‌اند به خیر انسان، حال آنکه حق حوزه‌ای مستقل است. حق مقدم بر خیر است. دو فردی که خیر خود را در چیزهای متفاوت دیده‌اند، می‌توانند بر سر حق توافق کنند.

بنابر آنچه که آمد، بنا کردن حقوق بشر بر یک نگرش و ایده‌ی خاص دینی و نادینی، خواه خداباوری خواه بی‌خدایی، نادرست و خطاست. نمی‌توان برای نگارش قانون و در یک جامعه‌ی متکثر ایده و نگرش خاص دینی و سکولار را محور و مبنا قرار داد. مشخص است که بخشی از جامعه، که خداباور یا خداناباور است، دیندار یا غیردیندار است، نمی‌تواند چنین محور و مبنایی را بپذیرد و مجادله خواهد کرد. بحث و جدلی که شکل می‌گیرد، سرنوشت مشخصی هم ندارد.

اگر معنای ادعای دکتر سروش این است که ایده‌ی خدا را، پایه‌ و اساس حقوق بشر بدانیم، نمی‌توان با او موافق و همدل بود. اما اگر به معنای آن است که برداشتی از خداوند، می‌تواند حقوق بشر را تأیید کند، البته می‌توان همراهی کرد. اینکه ایده‌ای حقوق بشر را تأیید کند، جداست از اینکه ایده‌ای پایه‌ی حقوق بشر باشد. این برداشت از خدا در یک جامعه‌‌ی دینی می‌تواند مفید و کارگشا هم باشد. اگر مخاطب او جمع و گروهی دینی و اسلامی باشد، می‌شود گفت که به میان آوردن ایده‌ی خدا برای تأیید حقوق بشر، بجاست. اما اگر مخاطب، یک کشور رنگارنگ، قانون اساسی و دولت باشد، چنین ایده‌ای نابجا و نارواست.
نیاز انسان به خدا در مقوله‌ی کرامت انسانی، می‌تواند معقولیتی به باور به خدای یگانه ببخشد و کمکی به زیستِ دینی و اخلاقی برساند اما نمی‌تواند اساس قانونی باشد که بر محور حقوق بشر در جامعه‌ای با آموزه‌های متنوع نوشته شده است. روشن است که روایت و تفسیر عبدالکریم سروش از اسلام، در کنار حقوق بشر و دموکراسی می‌نشیند و برای تقویت این روایت و تفسیر، می‌توان از ایده‌ی خدا به مثابه تأییدی درون‌دینی برای حقوق بشر بهره برد نه پایه و اساسی برای آن یا قانونی که بر مدار حق است.

@shahrvand_sabz

https://bit.ly/37wibrr



tgoop.com/Soroush_Philosopher/5967
Create:
Last Update:

نیاز انسان به خداوند برای کرامت انسانی، از نکاتی است که استاد سروش در سال‌های اخیر به آن توجه داشته است: انسان کرامت دارد و خدا به انسان کرامت بخشیده است. این سخن، شاهد درون دینی هم دارد: ولقد کرمنا بنی‌آدم(قرآن). در نگاه سروش، ایده‌ی خدا یک توجیه مناسب برای کرامت انسانی‌ست.
سروش بر این باور است که کرامت انسان مقدمه‌ی حقوق بشر است. انسانِ مکرم، محق است. در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز آمده است که انسان‌ها دارای کرامت ذاتی‌اند و از حیث مکرم بودن، برابر.

اما نقش ایده‌ی خدا چیست؟ این حق از کجا می‌آید؟ خصوصاً با دانستن این نکته‌ی مهم که: پایه و اساس دموکراسی حقوق بشر است.

در اینجا می‌توان به جان رالز و لیبرالیسم سیاسی او تکیه کرد. رالز تلاش کرد تا روایتی از لیبرالیسم عرضه کند که هم از آموزه‌های فراگیر دینی و نادینی جدا باشد و هم آن آموزه‌ها تأییدش کنند، هم مستقل باشد و هم مورد تأیید. برای همین هم روایت او، از یک سبک زندگی خاص حمایت نمی‌کند. حقوق بشر در این خوانش، مستقل و فارغ از ایده‌های خاص دینی و سکولار درباره‌ی انسان تعریف می‌شود. حقوق بشر، برای آنکه مقبولیت عام داشته باشد، نمی‌تواند در ایده‌هایی که برای گروهی پذیرفتنی است، محدود شود. رالز در «قانون مردمان» می‌گوید «حقوق بشر قائم به هیچ آموزه فلسفی یا دینی جامع ِ خاصی در خصوص ماهیت انسان نیست». مسئله انکار یا تأیید آن آموزه‌ها نیست، سخن بر سر توافق عام بر سر حقوق انسان است.

به این معنا، حقوق بشر فراتر از نگرش‌های خاص دینی و نادینی می‌نشیند. اگر نگرش‌های دینی و نادینی خاصی را، درباره‌ی سرشت انسان و جهان، به میان آوریم، هم حقوق بشر را محدود کرده‌ایم و هم راه را برای نزاع دینی و عقیدتی که پایانی برای آن متصور نیست، باز کرده‌ایم که حق در میان این نزاع، به محاق می‌رود و فراموش می‌شود. نگرش‌های دینی و نادینی، وابسته‌اند به خیر انسان، حال آنکه حق حوزه‌ای مستقل است. حق مقدم بر خیر است. دو فردی که خیر خود را در چیزهای متفاوت دیده‌اند، می‌توانند بر سر حق توافق کنند.

بنابر آنچه که آمد، بنا کردن حقوق بشر بر یک نگرش و ایده‌ی خاص دینی و نادینی، خواه خداباوری خواه بی‌خدایی، نادرست و خطاست. نمی‌توان برای نگارش قانون و در یک جامعه‌ی متکثر ایده و نگرش خاص دینی و سکولار را محور و مبنا قرار داد. مشخص است که بخشی از جامعه، که خداباور یا خداناباور است، دیندار یا غیردیندار است، نمی‌تواند چنین محور و مبنایی را بپذیرد و مجادله خواهد کرد. بحث و جدلی که شکل می‌گیرد، سرنوشت مشخصی هم ندارد.

اگر معنای ادعای دکتر سروش این است که ایده‌ی خدا را، پایه‌ و اساس حقوق بشر بدانیم، نمی‌توان با او موافق و همدل بود. اما اگر به معنای آن است که برداشتی از خداوند، می‌تواند حقوق بشر را تأیید کند، البته می‌توان همراهی کرد. اینکه ایده‌ای حقوق بشر را تأیید کند، جداست از اینکه ایده‌ای پایه‌ی حقوق بشر باشد. این برداشت از خدا در یک جامعه‌‌ی دینی می‌تواند مفید و کارگشا هم باشد. اگر مخاطب او جمع و گروهی دینی و اسلامی باشد، می‌شود گفت که به میان آوردن ایده‌ی خدا برای تأیید حقوق بشر، بجاست. اما اگر مخاطب، یک کشور رنگارنگ، قانون اساسی و دولت باشد، چنین ایده‌ای نابجا و نارواست.
نیاز انسان به خدا در مقوله‌ی کرامت انسانی، می‌تواند معقولیتی به باور به خدای یگانه ببخشد و کمکی به زیستِ دینی و اخلاقی برساند اما نمی‌تواند اساس قانونی باشد که بر محور حقوق بشر در جامعه‌ای با آموزه‌های متنوع نوشته شده است. روشن است که روایت و تفسیر عبدالکریم سروش از اسلام، در کنار حقوق بشر و دموکراسی می‌نشیند و برای تقویت این روایت و تفسیر، می‌توان از ایده‌ی خدا به مثابه تأییدی درون‌دینی برای حقوق بشر بهره برد نه پایه و اساسی برای آن یا قانونی که بر مدار حق است.

@shahrvand_sabz

https://bit.ly/37wibrr

BY عبدالکریم سروش و فلاسفه




Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5967

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Healing through screaming therapy As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. With the sharp downturn in the crypto market, yelling has become a coping mechanism for many crypto traders. This screaming therapy became popular after the surge of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May or early June. Here, holders made incoherent groaning sounds in late-night Twitter spaces. They also role-played as urine-loving Goblin creatures. Hui said the messages, which included urging the disruption of airport operations, were attempts to incite followers to make use of poisonous, corrosive or flammable substances to vandalize police vehicles, and also called on others to make weapons to harm police. Informative
from us


Telegram عبدالکریم سروش و فلاسفه
FROM American