tgoop.com/Soroush_Philosopher/5946
Last Update:
🔴◾️ سخنی در باب #علم_و_دین 9
#اددمین_کانال
■ رابطه حقیقت علمی و مذهبی
💠 از پیشرفت علوم طبیعی که زاییده مذهب مسیحیت در اروپا است، درسها آموختهایم که در آخر بحث خود به آن اشاره میکنم. قبلاً عرض کردم که تصاویر و تمثیلهای مذهبی خود دارای زبانی هستند که به ما امکان فهمیدن رابطه قابل لمس را میدهند که در پشت پدیدهها قرار دارد که ما بدون آن نمیتوانیم صاحب اخلاق و محاسبه ارزشها بشویم. برای این زبان هم، میتوان مثل زبانهای دیگر، جانشین پیدا کرد. در تمام نقاط دنیا، زبانهایی وجود داشته است و وجود دارد که کمک به تفهیم ما میکند. اما، ما در یک مکان زبانی معین متولد شدهایم.
💠 این زبان به زبان شعر بیشتر شباهت دارد تا زبان علم که دارای دقت زیادی است. به این دلیل، اکثراً کلمات در هر دو زبان کمی با هم فرق دارند. آسمانی را که کتاب مقدس توصیف میکند، با آسمانی که ما میشناسیم فرق دارد. کره زمین، در مقابل جهان به اندازه یک گرده خاک است، ولی برای ما مرکز جهان به حساب میآید. علوم طبیعی کوشش میکند، به این مفاهیم، یک معنی عینی بدهد اما زبان مذهب، باید از شکافتن جهان عینی و ذهنی جلوگیری کند. ما نباید این دو زبان را با یکدیگر مخلوط کنیم، ما باید ظریفتر از قبل فکر کنیم.
💠 تکامل علوم طبیعی در قرون جدید، ما را مجبور به این تفکر ظریفتر (subtiler) کرده است. چون ما دیگر، دنیای تجربیات مستقیم را موضوع تحقیق قرار ندادهایم، بلکه فقط میتوانیم با کمک وسایل جدید تکنیکی داخل این دنیا شویم، پس دیگر زبان زندگی روزانه، در اینجا کفایت نمیکند. برای ما فقط مقدور است که جهان را با ساختارهای منظم آن توسط فرمولهای ریاضی بفهمیم، اما وقتی که میخواهیم دربارة آن صحبت کنیم، باید به تصاویر و تمثیلها رضایت بدهیم، تقریباً مثل زبان مذهبی. ما آموختیم که با زبان، محتاطانهتر رفتار کنیم و فهمیدیم که تناقضهای (Wiederspruch) ظاهری در نقص کفایت زبان میتوانند ریشه داشته باشند. علوم طبیعی جدید، قانونمندیهای فراوانی را کشف کرده است که با قانونمندیهای گالیله و کپلر، اصلاً قابل مقایسه نیست. اما در این میان، معلوم شد که با ازدیاد روابط، مشکلات تفهیم کردن و درجه تجرد رشد میکنند و مسئله عینیت که مدتها بهعنوان شرط همه علوم طبیعی معتبر بود، در فیزیک اتمی به این طریق محدود شد که جدایی کامل پدیده مورد مشاهده توسط مشاهدهکننده دیگر ممکن نیست.
💠 ولفگانگ پائولی (Wolfgang Pauli) فیزیکدان بزرگ سوئیسی در این رابطه از دو تصور محدود صحبت میکند که هر دو در تاریخ تفکر انسانی فوقالعاده مثمر ثمر بودهاند، که امامطابق حقیقت خالص نیستند. یک غایت (Extrem)، تصور یک جهان عینی (objektiv) است که بدون وابستگی به ذهن (Subjektivität) در زمان و مکان، طبق قانون جریان دارد، این غایت، الگوی علوم طبیعی جدید بوده است. غایت دیگر تصور ذهنی است که از نظر عرفانی وحدت جهان را تجربه میکند، و دیگر هیچ شیءای، هیچ دنیای عینیای در برابر آن قرار ندارد. این غایت هم الگوی عرفان شرقی بوده است. فکر ما در بین این دو غایت یا این دو تصور محدود، قرار دارد. ما باید نقشی را که از این تضادها نتیجه میشوند، تحمل کنیم.
💠 علاوه بر آنکه ما باید دو زبان مذهبی و علمی را کاملاً جدا از یکدیگر نگهداریم، باید از هر نوع ضعف محتوایی آنها و مخلوط کردن آنها جلوگیری کنیم. صحت نتایج آزموده شده علوم نباید توسط تفکر مذهبی مورد شک و تردید قرار گیرد و بالعکس اصول اخلاقیای که ریشه مذهبی دارند، نباید توسط استدلالهای عقلی (rational) حوزه علوم، سست شوند. شکی نیست که با توسعه امکانات تکنیکی، مسائل جدید اخلاقیای مطرح شدهاند که به آسانی حل نمیشوند. در این موارد لازم است که به رابطه با «کل» رجوع کنیم. یعنی به زبان مذهبی، به تشکل فکری جامعه که اصول اخلاقی از آن اخذ شده است.
💠 ادامه دارد ...
@Soroush_Philosopher
BY عبدالکریم سروش و فلاسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5946