tgoop.com/Soroush_Philosopher/5926
Last Update:
✍ رضا زمان
دکتر سروش در درسگفتارهای «دین و قدرت» بر این اعتقاد است که محمد، پیامبر اسلام، شخصیتی اقتدارگرا و قدرتطلب بود. او بهدنبال سلطه بود و قدرت. به باور سروش، محمد دو چیز آورد: ایمان و اسلام. ایمان، به قلوب مردم تعلق دارد و امریست فردی میان بنده و خدا. اسلام اما، بهمعنای تسلیم است و با قدرت، در پیوند. و این قدرتطلبی، فینفسه امر بد و مذمومی نیست. محمد نیز الگوی موفقی بود در تاریخ و جغرافیای خود.
یکی از مخاطبان سؤالی پرسید با این مضمون که چرا پس از پیامبر، حکومتهای شرور و فاسدی آمدند همچون بنیامیه که به نوهی پیامبر هم رحم نکردند؟ چرا چنین راهی باز شد؟ و این چه نسبتی با اسلام و قدرتطلبی محمد داشت؟
پاسخ سروش این بود: در قدرت دینی، معیاری برای مهار قدرت وجود ندارد. این فکر که قدرت خلیفه رسول الله، مهار و کنترل شود، پدید نیامد. به یک مفهوم کلی و مبهم استناد میکردند و آن عدالت بود که نظریهای برایاش وجود نداشت. هر صنف و فردی برای خودش آن را تعریف میکرد و گفته میشد که شخص حاکم باید عادل باشد. برای همین، در تئوری دینی که، بعدها توسط فقیهان و حاکمان ساخته شد، تئوریای برای مهار قدرت به وجود نیامد. از قدرت مهارناپذیر، نامحدود و مطلق هم فساد و شرارت بیرون میآید؛ برای همین در تاریخ اسلام، شاهد دیکتاتوری خلفا هستیم. دین تبدیل به ابزار شد و قدرت، اولویت. از نگاه سروش، این امر دو علت داشت: یکی اینکه قدرت اسلام، نارس بود، خام و نوپا بود. دوم اینکه این قدرت ناگهانی بود. در زمان نسبتاً کمی اعراب به قدرت عجیبی رسیدند و توانستند بر قدرتهای زمانه، مسلط شوند. بعد هم که مجالی برای چنین اندیشهای پدید نیامد.
دکتر سروش میگوید یکی از پیشرفتهای خیلی مهم در دوران مدرن، همین اصل مهار قدرت بوده است. در این عصر، عدالت را از فرد خارج کردند، یعنی از اینجا آغاز نمیکنند که فردی یا صنفی، خود را عادل میداند یا نه. بلکه امروز تکیه و تأکید میکنند روی مهار قدرت، روی کنترل و نظارت بر حاکمان؛ با ابزارهای مختلف از جمله «آزادی انتقاد» و «رسانههای آزاد». رفتار حاکمان زیر ذرهبین قرار میگیرد برای اینکه به بیراهه نروند، و اگر رفتند امکان عزلشان وجود دارد. این همان مفهوم دموکراسی است که به تعبیر کارل پوپر، به معنای نظم و نظامیست که میتوان بدون خونریزی و انقلاب، حاکماناش را عزل کرد.
به همین دلیل، سروش معتقد است که دین و روحانیت در جهان جدید، میتواند بیرون از قدرت، به شرط و شروطی، نقشی در مهار قدرت داشته باشد. به این معنا که دین و روحانیت، بیرون از قدرت بنشیند اما ناقد قدرت باشد؛ در واقع با نقد قدرت، نقشی در کنترلاش داشته باشد.
@shahrvand_sabz
@Soroush_Philosopher
BY عبدالکریم سروش و فلاسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5926