SOROUSH_PHILOSOPHER Telegram 5925
پس سخن ما نه در امکان تحقق جهان های ممکن منطقی است و نه فیزیکی. چرا که ورود به این مبحث، استدلال محکمی به نفع ایده نهایی ما خواهد بود. و استدلال دوستان را تضعیف میکند
یعنی جهان های ممکن دیگری هم امکان وجود می یابند که این به نفع استدلال در انحصار کل هستی در همین فضا_زمان موجود نیست.
پس من عامدانه و از روی ارفاق [و برخلاف نظر نهایی خود] پیشاپیش پذیرفتم که فقط و فقط همین فضا_زمان ممکن [طبیعی] وجود دارد و نه هیچ جهان ممکن دیگری.
حال به موضوع دوم می پردازیم.
یعنی وقتی از t=0 سخن میگوییم دقیقا از چه چیزی حرف میزنیم.
تاکید میکنم هیچ فیزیکدانی مطلقا در رابطه با t=0 سخن نمی گوید. چون از موضوع علم فیزیک خارج است.
فیزیک از لحظه t=0+اپسیلون آغاز میگردد.
یعنی دقیقا موضوع مطالعه فیزیک، پس از لحظه big bang است. تمامی فیزیکدانان برجسته در صدد تعیین دقیق اپسیلون هستند تا محاسبات دقیق تری را در تعیین حد فیزیک انجام دهند.
موضوعی که مرز "وجود" فضا_زمان را بر میسازد. در واقع در t=0 فضازمانی "وجود" ندارد تا محاسبه پذیر گردد. و در حیطه علم فیزیک قرار گیرد.
تی صفر در نظریه بیگ بنگ کلاسیک یعنی "عدم" وجود فضا_زمان. حال آنکه در جهان های ممکن [اعم از فیزیکی و منطقی] سخن از "وجود" این فضا_زمان های موازی است.
بنابراین در اینجا سخن از یک "احتمال" ممکن نیست. بلکه سخن از "اطلاق" وجود یا عدم است.
در واقع آنچه من غیر بدیهی خواندم، نه "امکانپذیری" کم فضا_زمان خودمان، که چگونگی امکان پذیری مطلق هر فضا زمانی است.
میدانم که تصورناپذیری عدم محض، کار را برای شرح من دشوار ساخته است. اما سوال اینست که؛
چرا "عدم" محض را نباید محتمل بدانیم؟
اتفاقا "عدم" بدیهی تر از "وجود" است.
اینکه عدم تبدیل به وجود گردد، به هیچ وجه بحثی احتمالی در فیزیک یا بحثی منطقی در مباحث جهان های ممکن نیست که بتوان با پایین ترین میزان احتمال نیز آن را پذیرفت. چرا که هر دو جهان ممکن فیزیکی و منطقی، سخن از امکان "وجود" آنهاست.
در حالیکه در اینجا وجودی در کار نیست. که بخواهد ممکن هم باشد.


سخن آخر اینکه باید به این سوال پاسخ گفت که وجود بدیهی است یا عدم؟
اگر t=0 لحظه عدمی است _که البته باید چنین باشد_ چرا بسط یافته است؟
وانگهی به هر جهان ممکنی که بخواهد بسط یابد.
چرا عدم باید وجود یابد؟ و فضا_زمان را برسازد؟
البته عدم یا نیستی یا بقول سنت دائوئیسم و کنفسیوسی مرزهای reason و intellect را مشخص میکند.
چون ذهن ما نمیتواند به مرزهای عدم نزدیک شود. پس وجود را بدیهی فرض میکند و همه جهان هوی ممکن [ذهنی و عینی و منطقی و فیزیکی] را ازلی می اندیشد.
در حالیکه سوال اینجاست که چرا باید "وجود" بدیهی باشد و نه "عدم"؟
آیا در لحظه t=0 حتی اگر هستی از پیش موجودی هم وجود داشته که گسترش یافته، چرا این هستی، "موجود" بوده؟



@Soroush_Philosopher



tgoop.com/Soroush_Philosopher/5925
Create:
Last Update:

پس سخن ما نه در امکان تحقق جهان های ممکن منطقی است و نه فیزیکی. چرا که ورود به این مبحث، استدلال محکمی به نفع ایده نهایی ما خواهد بود. و استدلال دوستان را تضعیف میکند
یعنی جهان های ممکن دیگری هم امکان وجود می یابند که این به نفع استدلال در انحصار کل هستی در همین فضا_زمان موجود نیست.
پس من عامدانه و از روی ارفاق [و برخلاف نظر نهایی خود] پیشاپیش پذیرفتم که فقط و فقط همین فضا_زمان ممکن [طبیعی] وجود دارد و نه هیچ جهان ممکن دیگری.
حال به موضوع دوم می پردازیم.
یعنی وقتی از t=0 سخن میگوییم دقیقا از چه چیزی حرف میزنیم.
تاکید میکنم هیچ فیزیکدانی مطلقا در رابطه با t=0 سخن نمی گوید. چون از موضوع علم فیزیک خارج است.
فیزیک از لحظه t=0+اپسیلون آغاز میگردد.
یعنی دقیقا موضوع مطالعه فیزیک، پس از لحظه big bang است. تمامی فیزیکدانان برجسته در صدد تعیین دقیق اپسیلون هستند تا محاسبات دقیق تری را در تعیین حد فیزیک انجام دهند.
موضوعی که مرز "وجود" فضا_زمان را بر میسازد. در واقع در t=0 فضازمانی "وجود" ندارد تا محاسبه پذیر گردد. و در حیطه علم فیزیک قرار گیرد.
تی صفر در نظریه بیگ بنگ کلاسیک یعنی "عدم" وجود فضا_زمان. حال آنکه در جهان های ممکن [اعم از فیزیکی و منطقی] سخن از "وجود" این فضا_زمان های موازی است.
بنابراین در اینجا سخن از یک "احتمال" ممکن نیست. بلکه سخن از "اطلاق" وجود یا عدم است.
در واقع آنچه من غیر بدیهی خواندم، نه "امکانپذیری" کم فضا_زمان خودمان، که چگونگی امکان پذیری مطلق هر فضا زمانی است.
میدانم که تصورناپذیری عدم محض، کار را برای شرح من دشوار ساخته است. اما سوال اینست که؛
چرا "عدم" محض را نباید محتمل بدانیم؟
اتفاقا "عدم" بدیهی تر از "وجود" است.
اینکه عدم تبدیل به وجود گردد، به هیچ وجه بحثی احتمالی در فیزیک یا بحثی منطقی در مباحث جهان های ممکن نیست که بتوان با پایین ترین میزان احتمال نیز آن را پذیرفت. چرا که هر دو جهان ممکن فیزیکی و منطقی، سخن از امکان "وجود" آنهاست.
در حالیکه در اینجا وجودی در کار نیست. که بخواهد ممکن هم باشد.


سخن آخر اینکه باید به این سوال پاسخ گفت که وجود بدیهی است یا عدم؟
اگر t=0 لحظه عدمی است _که البته باید چنین باشد_ چرا بسط یافته است؟
وانگهی به هر جهان ممکنی که بخواهد بسط یابد.
چرا عدم باید وجود یابد؟ و فضا_زمان را برسازد؟
البته عدم یا نیستی یا بقول سنت دائوئیسم و کنفسیوسی مرزهای reason و intellect را مشخص میکند.
چون ذهن ما نمیتواند به مرزهای عدم نزدیک شود. پس وجود را بدیهی فرض میکند و همه جهان هوی ممکن [ذهنی و عینی و منطقی و فیزیکی] را ازلی می اندیشد.
در حالیکه سوال اینجاست که چرا باید "وجود" بدیهی باشد و نه "عدم"؟
آیا در لحظه t=0 حتی اگر هستی از پیش موجودی هم وجود داشته که گسترش یافته، چرا این هستی، "موجود" بوده؟



@Soroush_Philosopher

BY عبدالکریم سروش و فلاسفه


Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5925

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Matt Hussey, editorial director of NEAR Protocol (and former editor-in-chief of Decrypt) responded to the news of the Telegram group with “#meIRL.” Developing social channels based on exchanging a single message isn’t exactly new, of course. Back in 2014, the “Yo” app was launched with the sole purpose of enabling users to send each other the greeting “Yo.” During a meeting with the president of the Supreme Electoral Court (TSE) on June 6, Telegram's Vice President Ilya Perekopsky announced the initiatives. According to the executive, Brazil is the first country in the world where Telegram is introducing the features, which could be expanded to other countries facing threats to democracy through the dissemination of false content. Image: Telegram. 5Telegram Channel avatar size/dimensions
from us


Telegram عبدالکریم سروش و فلاسفه
FROM American