tgoop.com/Soroush_Philosopher/5853
Last Update:
🔴◾️ #نظریه_تکامل در بوته نقد #تامس_نیگل [بخش دوم]
■مقدمه ۲
#تامس_نیگل یکی از دانشمندان معاصر است که بهرغم قابلیت نقد مبانی اعتقادی وی؛ کمک شایانی به طیف گستردهای از موضوعات با زمینه فلسفی از قبیل اخلاق، سیاست و معرفتشناسی و همچنین متافیزیک و #فلسفه_ذهن نموده است. آثار او درعین سادگی از وسعت توام با هدفمندی برخوردار است.
آنچه در ابتدا باید اذعان داشت این است که عزیمتگاه نیگل در تقریر آرای خویش #فلسفه_تحلیلی است. او مدرک کارشناسیاش را از دانشگاه کورنل تحت تاثیر آرای #ویتگنشتاین [متاخر] اخذ کرده است و بنابراین بنیان فکری اش مبتنی بر نحوه کارکرد زبان به عنوان اساس بسیاری از مسائل فلسفی است. در ادامه دوره کارشناسی ارشد را در آکسفورد گذراند و به طور مفصلتر با جزئیات کارکرد زبان و مشکلات پیش روی آن آشنا شد و در تحصیلات آکادمیک خود با رویکرد منطق محور و نظاممندتری نسبت به زبان مواجه شد که این رویکرد، تحت تاثیر آرای #کواین است. او به گفته خودش پیرو هیچ یک از سنتهای فکری نیست با وجود اینکه این سنتها، فضای فکریای را برایش به ارمغان میآورند که از فلسفه قارهای کاملا متفاوت است اما او جذب چنین فلسفهای [فلسفه قارهای] میشود، در عین حالی که این علایق را در چارچوب تحلیلی میآموزد.
این توجه به زبان، در طول دوران تحصیل نیگل تحت تاثیر فلسفه تحلیلی، سه تحول اساسی در اندیشههای وی را رقم میزند. تحول اول ارتباط بین فلسفه و علم است. تحول دوم احیای مباحث فلسفی اخلاق، #فلسفه_سیاسی و فلسفه علم حقوق و تحول سوم تامل فلسفی در باب پرسشهای اساسی مرگ و زندگی است. اما در همین سه تحول یا سه رویکرد به مباحث فلسفی، یک دغدغه اصلی یا مشترک را میتوان در آثار او یافت. نیگل مصرانه مساله تطبیق نظرگاه عینی از واقعیت، همراه با نظرگاه ذهنی را دنبال میکند. به عبارت دیگر تجربه فردی یک شخص به جهان را توام با چگونگی ترکیب چشماندازهای ذهنی و عینی مورد پرسش قرار میدهد.
مساله ارتباط بین تجربه ذهنی و عالم واقع عینی، یکی از موضوعات اصلی فلسفه از همان آغاز بوده است. اما این مقوله در زمانه ما، ناگزیر متاثر از مرجعیت رو به رشد علوم طبیعی گردیده، که دامنه آن از طریق نظریه تکاملی و زیستشناسی مولکولی به فهم حیات موجودات کشانده شده است. این رای و نظر که ذهن را میتوان تا به حدی بعنوان بخشی از جهان طبیعی یا تلفیقی از تحلیل کارکردی رفتارگرایانه و هویت و عصب و فیزیولوژی تقریرکرد، به نظر بسیاری از نظریهپردازان، گامی دیگر در جهت مسیر پیش روی علومطبیعی است تا نظریه در باب هر چیزی را فراهم آورد.
دفاع نیگل از حقانیت چشمانداز ذهنی و عینی شخص توام با نظرگاه غیرفردی، بخشی از مقاومت نیگل در مقابل فلاسفه که مسیری دیگر دارند است. بنابراین در کتابها و مقالات بسیاری که او تالیف کرده است؛ یک نقادی موثر از همان فیزیکالیسم که واقعیت تجربه ذهنی را از بین می برد، وجود دارد. افزون بر این، نقد جدی او از فیزیکالیسم که در چشمانداز نوینش کتاب #ذهن_و_کیهان [Mind & Cosmos] اوست، نشان میدهد او از زمره فلاسفهای که بیش از حد به ذهن، مرجعیت میبخشند و در مسیر شکاکیت گام برمیدارند نیز هست. اما در فلسفه ذهن، نیگل با مقالهاش با عنوان «خفاش بودن چگونه است؟» شناخته شد. او در این مقاله تجربههای پدیداری ذهنی که مساله اصلی فیزیکالیسم معاصر است را بازخوانی و نقادی میکند.
#تامس_نیگل
#آلوین_پلنتینگا
#نظریه_تکامل
#داروینیسم #داروین
#داروینیسم_در_ترازو
#عبدالکریم_سروش
#روشنفکری_دینی
#چرا_بجای_آنکه_چیزی_نباشد_چیزی_هست
#فلسفه_علم
#فلسفه_ذهن
#فلسفه_دین
#فلسفه_تحلیلی
https://www.tgoop.com/Soroush_Philosopher
BY عبدالکریم سروش و فلاسفه

Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5853