tgoop.com/Soroush_Philosopher/5841
Last Update:
🔴◾️ خفاش نیگل پاسخ زنبور داروین و آهوی راو؛
نقدی بر مقاله #مسئله_شر برای #خداناباوران»
✍ حسین سخنور
اگر کرونا بازار خرید و فروش را بیرونق کرده، در عوض بازار «مسئله شر» را حسابی گرم کرده است و کمتر روزی است که فیلسوف و متکلمی درباره این موضوع صحبتی نکند و در سایتها چیزی در اینباره نبینیم. یکی از آخرین مطالب مرتبط با بحث «مسئله شر» مقالهای با عنوان «مسئله شر برای خداناباوران» بود، به قلم «یوجین ناگاساوا» فیلسوف دین بریتانیایی آسیاییتبار بود که در سایت دینآنلاین منتشر شد. او در این مقاله نسخه جدیدی از «مسئله شر» را معرفی میکند که بر آن نام «مسئله شرِ سیستماتیک» گذاشته است. در ادامه، به اختصار، نقدهایی از این نسخه میآوریم.
■ خلاصه #مسئله_شر_سیستماتیک
نویسنده، ابتدا و به جهت تأثیرگذاری هرچه بیشتر، از نحوه تغذیه بچههای ایکنیومون مثالی میآورد که «این زنبوران، ملخها و کرمهای پروانه را فلج میکنند بدون اینکه آنها را بکشند. آنها صیدهای خود را درون آشیانه میبرند و تخمهای خود را درون بدن آنها قرار میدهند تا بچههایشان از بدن زنده آنها تغذیه کنند.»
ناگاساوا این مثال را که از داروین وام گرفته است ذکر میکند و «به مشکل آشتی دادنِ چنین بیرحمی در طبیعت با جهان بینی خداباورانه» اشاره میکند و نهایتاً نتیجه میگیرد که مسئله شر مربوط و منحصر به بلایای طبیعی و فجایع انسانی نیست و اساس عالم بر شر بنا شده است و چنین جمعبندی میکند: «تمرکز مسئله شر به طور عادی روی وقایع خاص [مانند هولوکاست، نسل کشی رواندا، سونامی بوکسینگ دیدر جنوب شرقی آسیا و غیره] یا انواع خاصی از وقایع [مانند جنگ، کشتار، تجاوز، زمین لرزه، سیل و غیره] است که شر محسوب میشوند. اما مسئله مورد بحث پیشنهاد میدهد که نه تنها وقایع خاص یا انواع خاصی از وقایع، شر محسوب میشوند بلکه کل سیستم بیولوژیکی که بنیان و اساس طبیعت است، اساساً شر میباشد.»
نویسنده در ادامه این بحث به موضوع «خوشبینی وجودی» میپردازد، ولی چون خارج از نقد ماست، از توضیحاش میگذریم و مستقیم به آخرین جمله این مقاله پرش داریم: «مسئله شر، یا حداقل مسئله وجودی شر سیستماتیک، دلیلی برای رها کردن خداناباوری و انگیزهای برای پذیرش خداباوری بدست میدهد.» یعنی برخلاف تصور اولیه، نویسنده از طرح «مسئله شرِ سیستماتیک» و تعمیم «مسئله شر» قصد انکار خدا نداشته و بالعکس، آن را مستمسکی قرار داده برای توجیه خداباوری. حال اینکه چگونه از آن ظاهر خداناباورانهٔ «مسئله شرِ سیستماتیک» به توجیه خداباوری رسیده است، بحث خود مقاله است و ضمن نقد این راهی که ناگاساوا پیموده است، اما نقد ما تنها معطوف به «مسئله شرِ سیستماتیک» است و نه راه و نتایجی که نویسنده ابراز داشته است.
نقد «مسئله شرِ سیستماتیک»
همانطور که آمد نویسنده از مثال ایکنیومون و یا بازی گربه با موش قربانی و تعمیم شتابزده آنها به کل طبیعت به «مسئله شر سیستماتیک» رسیده که متمرکز بر کل سیستم بیولوژیکی است.
مدعای اصلی این نوشته آن است که نمیتوان از این مثال له یا علیه خداباوری بهره گرفت. بدین منظور باید پلی بین #فلسفه_ذهن و #فلسفه_دین برقرار کرد تا این بیارتباطی ایکنیومون و شر سیستماتیک بهتر تبیین شود. بدین منظور از مقاله «خفاش بودن چه کیفیتی دارد؟» #تامس_نیگل استفاده میکنیم که یکی از مهمترین مقالات در زمینه فلسفه ذهن است.
چکیده مقاله و مدعای اصلی مقاله مذکور آن است که ما باور داریم که ما به رغم شباهتهایی که با خفاش داریم، اما نمیتوانیم بفهمیم خفاش بودن چه کیفیتی دارد، چون بنا به تخیل، تجربیات خودمان را به خفاش نسبت میدهیم و کیفیات خودمان را با خفاش خلط میکنیم.
نیگل معتقد است ما نمیتوانیم از منظر سوم شخص به دریافت کیفیات منظر اول شخص بپردازیم و همانطور که یک مریخی که دارای کیفیاتی متفاوت از ماست نمیتواند داشتن کیفیت [آگاهی] را در ما رد کند، ما نیز نمیتوانیم منکر کیفیت در خفاش شویم. اما سخن آنجاست که گرچه اصل این کیفیت در خفاش، قابل انکار نیست، اما در عین حال، برای منِ انسان قابل فهم هم نیست. چون این وسط یک شکاف تبیینی وجود دارد که «جدایی بین یک توصیف عینی و یک توصیف غیرعینی درباره پدیدههای ذهنی» است.
در واقع این شکاف، از امتناع فهم بین اجناس و گونهها سخن میگوید و به زبان سادهتر بیان میدارد که ما هیچگاه قادر به درک واقعی احساسات یک خفاش نخواهیم بود، حتی اگر به سرپنجه علوم دقیقه، نازکترین و حساسترین اندام حسی و حرکتی خفاش را شبیهسازی و بازسازی کنیم و شناخت دقیقی از بیولوژی خفاش داشته باشیم.
👇👇👇
BY عبدالکریم سروش و فلاسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5841