tgoop.com/Soroush_Philosopher/5762
Last Update:
یکی از نکات خوب و ارزشمندی که در جریان نواندیشی دینی به آن توجه شده است، این است که اخلاق انسانی مستقل و برتر از دین است. نیک و بد اخلاقی افعال، بیرون از دین، مشخص میشود. اصلاً اخلاق ترازوست و دین را هم باید در ترازوی اخلاق نهاد. به این معنا، انسان میتواند بدون دین هم، اخلاقی زندگی کند. در حقیقت، در نواندیشی دینی، اخلاق برتر از فقه و شرع مینشیند و این یعنی، اگر تعارضی میان فقه و اخلاق پدید آمد، باید جانب اخلاق را گرفت؛ به عبارت دیگر، فقه اسلامی را باید بهپای اخلاق انسانی قربانی کرد. و این آموزه و درسی مهم و درست است.
اما یک سؤال مهم و فربه در اینجا پدید میآید و آن اینکه: آیا زندگی شرعی و فقهی، اخلاقی است؟ آیا میتوان هم اخلاقی زیست و هم پایبند فقه موجود و رایج بود؟
احکام بسیاری را میتوان در فقه و شریعت اسلامی(فقه و شریعتی که موجود است، یعنی آنچه در رسالهها و متون و فتاوای فقهی وجود دارد و رایج و غالب است) میتوان یافت که با احکام و ارزشهای اخلاقی و انسانی تعارض و ناسازگاری آشکار دارند؛ از قتل مرتد و سنگسار تا خشونت علیه دگراندیشان و تبعیض علیه زنان. اخلاق معاصر، احترام به حق انسان را، اگر نه مهمترین تکلیف که یکی از مهمترین تکالیف اخلاقی آدمی میانگارد. فقه و شرع اما، هم دایرهی انسانیت را تنگ میکند و هم آشکارا نقض حقوق انسانی را مجاز و روا میدارد.
اگر زندگی اخلاقی را پایبندی به اصول و ارزشهای اخلاقی و زندگی شرعی را پایبندی به احکام و دستورات فقهی و شرعی معنا کنیم، میتوانیم بگوییم که زندگی اخلاقی نهتنها وابسته به شریعت نیست بلکه میتواند با زندگی شرعی منافات داشته باشد. زندگی شرعی که تماماً وفادار به فقه و شرع موجود و رایج اسلامی است، نمیتواند کاملاً اخلاقی باشد. بنابراین، برای اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن در جهان معاصر، برای پایبندی به اخلاق انسانی، نمیتوان به بسیاری از فرامین و احکام شرعی و فقهی موجود، متعهد بود. بر این اساس، یک مسلمان برای داشتنِ یک زندگی اخلاقی، باید آن بخشی از فقه را که ضداخلاقی است، به نفع اخلاق فروبگذارد.
@shahrvand_sabz
BY عبدالکریم سروش و فلاسفه

Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5762