tgoop.com/Soroush_Philosopher/5696
Last Update:
« روزگار غريبي است نازنين!»، اخیرا در اخبار خواندم فردی را در استان خراسان به اتهام شرب خمر برای چندمین بار اعدام کرده اند. در ابتدا باور نکردم؛ در ادامه اطلاعیه دادگستری مع الاسف بر این امر صحه نهاد که حکم اجرا شده و سبب اصلی صدور و اجرای حکم اعدام، شرب خمر بوده است. مستمسکِ صدور حکم، ماده قانونی ای است که چنین اجازه ای به قاضی داده است.
سالها پیش در مقاله " ارتداد در ترازوی اخلاق" درباره ضرورتِ تناسب میان جرم خطا و مجازات نوشتم و استدلال کردم که اگر هم تغییر دیانت متضمنِ ارتکابِ خطایی باشد ( به باور من تغییر دین حداکثر از جنس خطای معرفتی است و نه خطای اخلاقی)؛ ستاندنِ جان فرد در برابر این عمل، غیر موجه است و بر غیر اخلاقی بودن این قانون صحه می نهد. بر همین سیاق، ستاندن جانِ کسی برای شرب خمر با شهودهای اخلاقی عرفی عموم انسانها منافات جدی دارد و امری غیر اخلاقی است. از اینرو، قانونی هم که دست قاضی را برای صدور چنین احکامی باز می گذارد، غیر موجه و فرونهادنی است.
چند سال قبل، در توضیح مفهوم « الیناسیون دینی»، در جستار « این چنین بهتان منه بر اهل حقّ» آوردم:
" «اليناسـيون دینی » در يک جامعه ديني، معنايي جز اين ندارد که کساني به نام ديانت و فقاهت، از خود بيگانـه شـوند و پشت به قبله نماز کنند و اصول اخلاقي را، پيش چشم همگان، بدون شرمندگي نقض کنند و رونـق مسـلماني را از بين ببرند. هنگامي که درباره اين تلقي خردستيز از ديانت و شريعت تأمل ميکنم، «به انـدازه يـک ابـر دلم ميگيرد» و حزني عميق ضميرم را فرا ميگيرد.در اين احوال به خدا پناه ميبـرم و از زبـان حـافظ بـا خـود زمزمـه مي کنم:
قحط جود است آبروي خود نمي بايد فروخت
بـاده و گـل از بهـاي خـرقـه مـيبـايد خـريد."
BY عبدالکریم سروش و فلاسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5696