tgoop.com/Soroush_Philosopher/5672
Last Update:
🌺◾️ #هنر
#موسیقی
#کلاوس_شولتس که با نام مستعار ریچارد وانفراید نیز شناخته میشود زادهٔ ۴ آگوست ۱۹۴۷ در برلین آلمان است.
موسیقی شولتس را بطور کلی میتوان به دوره های مختلف تقسیم نمود؛
دهه ۷۰ م
در سال ۱۹۷۰، کلاوس شولتز که به عنوان نوازنده درامر به همراه ادگار فروسه و کنراد شنیتزلر در گروه تنجرین دریم بود، پس از انتشار اولین آلبوم گروه با نام «الکترونیک مدیتیشن"، گروه را ترک کرد و به همراه مانوئل گوتشنیگ گروه اش تمپل را تشکیل داد. اما او پس از انتشار اولین آلبوم، این گروه را نیز ترک کرد تا به صورت انفرادی به آهنگسازی بپردازد.
شولتز اولین آلبوم انفرادی خود را در سال ۱۹۷۲ تحت عنوان «ایرلیخت» منتشر کرد. در این آلبوم او از ارگ و صدای ضبط و فیلتر شدهٔ یک ارکستر -به طوری که قابل تشخیص نیست- بهره جست. آلبوم بعدی او «سایبرگ» نام داشت که بسیار شبیه اولین آلبوم اوست، ولی اینبار او از سینتی سایزر ای ام اس سینتی نیز استفاده کرد.
آثار او از این مقطع بسیار پیشرو و متعالی شد. از مهمترین آلبومهای او میتوان به «سحرگاه ماه» در سال ۱۹۷۶ [اولین آلبومی که در آن، شولتز از سینتی سایزر موگ مدولار استفاده کرد]، «سراب» در سال ۱۹۷۷ و «شن روان» در سال ۱۹۷۹ [با همکاری آرتور براون به عنوان خواننده در آهنگ «سایههای جهالت»] اشاره کرد. او همچنین در سال ۱۹۷۶ به گروه آهنگساز و نوازنده پرکاشن ژاپنی، سومو یاماشتا پیوست. [در این گروه نوازندههای دیگری نیز از جمله مایکل شرایو، استیو وین وود و ال دی مئولا حضور داشتند]
در موسیقی شولتز، بیشتر از هر موسیقیدان الکترونیک دیگری در آن عصر، صداهای آلی شنیده میشود، حتی هنگامی که از سازهای غیر الکترونیکی استفاده میکند، مانند گیتار آکوستیک و صدای خواننده مرد در آلبوم "رقص سیاه" یا ویولن سل در آلبومهای "شن روان" و "ترنسفر" در سال ۱۹۸۱. او صدای سینتی سایزر مینی موگ را در آهنگهای خود به گونهای توسعه داد که به صدای گیتار الکتریک شبیه میشد، که این صدا به صدای تأثیرگذاری در اجراهای زنده و آلبومهای استودیویی او تبدیل شد. در سال ۱۹۷۸ آلبوم "X" را منتشر کرد [نام آلبوم بیانگر دهمین آلبوم او نیز هست]، آلبومی که به اشخاص مهمی ارجاع داده شدهاست. از جمله: فردریش #نیچه، لودویک دوم باواریا و ویلهلم فریدمن باخ. در سال ۱۹۷۹ او نام مستعار ریچارد وانفرید را نیز برای خود برگزید که بیانگر علاقه او به موسیقیدان آلمانی ویلهلم ریچارد #واگنر است.
دهه ۸۰ م
در این دهه او از سازهای آنالوگ دور شد و به سازهای دیجیتال روی آورد و کمتر از دهه قبل به تجربه گرایی پرداخت. گرچه نشانههای این تغییرات در آلبوم «این را حفر کن» که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد به چشم میخورد، اما با انتشار آلبوم «ترنسفر» بود که در آهنگسازی او فراگیر شد. این آلبوم متکی بر تکنیک سیکوانسینگ بود که نتیجه آن اوج گرفتنهای متناوب و پایان ناپذیر است. این سبک جدید در آلبوم «آودنتیتی» به شکل متعالی خود شنیده میشود [بخصوص در دو آهنگ اول آلبوم]. این روند در سال ۱۹۸۴ با آلبوم «بیم» که برای موسیقی متن فیلمی به همین نام، به کارگردانی جرالد کارگل ساخته شد، ادامه یافت. در این آلبوم شولتز از صداهای خشن دوری ورزید و بر پایه سیکونس صداهایی بیشتر شبیه صداهای آلی سالهای اولیه فعالیت خود، تولید کرد.
دهه ۹۰ م
در دهه ۱۹۹۰ کلاوس شولتس به سمپلینگ روی آورد و از صداهای از پیش ضبط شده، همچون صدای «زار زدن زنانه» در آلبومهای استودیویی و همچنین اجراهای زنده خود استفاده کرد. در سال ۱۹۹۵ با بهرهگیری از این تکنیک و با همکاری مانوئل گوتشینگ به عنوان نوازنده گیتار، آلبوم «در غم» را منتشر کرد. در این دهه او تعداد زیادی از قطعات منتشر نشدهاستودیویی و زنده خود را بر روی چند مجموعه سی دی منتشر کرد.
دهه اول قرن بیست و یکم
در این دهه شولتس بیشتر به ترکیب عناصر موسیقی جز، کلاسیک، ترنس و تکنو پرداخت. او همچنین به همراه #لیزا_جرارد به عنوان خواننده، یک آلبوم استودیویی [Farscape] و دو آلبوم اجرای زنده را منتشر کرد.
که قطعه ای که انتخاب کرده ایم قطعه Liquid Coinsidence از آلبوم Farscape است.
قطعه کمی طولانی تر از حد معمول است. و این سبک کلاوس شولتس است. 9 دقیقه ابتدای قطعه با تمی شرقی و آسمانی می آغازد که وقتی با کنترآلتوی لیزا جررارد همراه میشود، یک فضای بشدت ambient را تداعی میکند. رفته رفته رگه های مدرنیته در متن موسیقی به چشم جان دیده میشود. گویی شولتز با پرواز ملایم ما را از شرقی ترین شرق به قعر مدرنیته میبرد.
@Soroush_Philosopher
BY عبدالکریم سروش و فلاسفه

Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5672