SOROUSH_PHILOSOPHER Telegram 5649
🔴◾️ #اندیشه_سیاسی_جان_لاک [۶]


از اینرو، هر فردی که بخواهد قدرت خود را بر دیگری اعمال کند و اورا در قلمرو قدرت مطلق خود قرار دهد، خود را در وضع جنگ قرار داده است .اعمال قدرت مطلق عین سلب آزادی دیگری است و عقل حکم میکند که به هر قیمتی فرد خود را از آن رها سازد و این سلب آزادی، از این حیث که آزادی بنیان همه چیز است، در واقع، بمعنای سلب همه دیگر شؤونی است که انسانیت بشر را تضمین میکند. در وضع طبیعی، افراد با تکیه برحکم عقل و در فقدان قدرت مشترکی که داور میان آنان باشد، زندگی میکنند، اما، به سبب همین قدرت مشترک،هر تجاوزی به آزادی دیگری میتواند به وضع جنگ منجر شود. آنچه وضع طبیعی را از وضع جنگ تمیز میدهد، فقدان داور مشترک نیست، بلکه تجاوز از حقوق و تخطی از حکم عقل است که آزادی فرد را تضمین میکند. «فقدان داوری مشترکی که از اقتدار برخوردار باشد، مردم را در وضع طبیعی قرار میدهد. اعمال زور بدون داشتن حق به یک شخص وضع
جنگ را ایجاد میکند، اعم از اینکه داور مشترکی وجود داشته باشد یا نه». آنگاه که به هر دلیلی وضع جنگ ایجاد شود،
افراد در وضع طبیعی قرار میگیرند و فردی که آزادی و داراییهاس او مورد تجاوز قرار گرفته است، داور اعمال خود است و میتواند با توسل به هر وسیله ای از خود دفاع کند و در صورتی که امکان مقاومت نداشته باشند، فریادرسی جز خداوند برای آنان باقی نمیماند، اما در صورت امکان مقاومت نیز فرد تنها داور اعمال خود خواهد بود که «براساس وجدان خود تنها داور» اعمال خود خواهم بود و در روز جزا نیز پاسخگوی داوری خود خواهم بود. بیرون آمدن از وضع طبیعی یگانه امکانی است که افراد میتوانند، با ایجاد قدرتی مشترک، به وضع جنگ پایان ببخشند. با بیرون آمدن از وضع طبیعی، «آزادی طبیعی» فرد، که معنای آن «رهایی از [from free[» هر سلطه و قدرتی است که اراده دیگری میتواند به او تحمیل کند،«آزادی انسان» تحت قانونی تبدیل میشود که با توافق همگانی وضع شده است. «آزادی انسان در اجتماع قرار داشتن تحت قدرت قانونگذاری است که در اجتماع سیاسی [commonwealth] توافق ایجاد شده است» . وانگهی،معنای آزادی فرد آنست که شخص تحت سلطه هیچ اراده ای یا محدود به هیچ قانونی نباشد، مگر قانونی که قوه قانونگذاری، بموجب اعتمادی که از طرف مردم به او تفویض شده است، وضع کرده باشد. لاک، با تکیه بر این تعریف از آزادی، نظر رابرت فیلمر را که گفته بود : «آزادی برای هر کسی آن است که هر چه بخواهد انجام دهد و چنانکه میل او باشد زندگی کند و هیچ قانونی دست او را نبندد»، رد کند. بر عکس، لاک، در مخالفت با تعریف فیلمر از آزادی، مینویسد که آزادی انسان تحت فرمان حکومت آن است قانون ثابتی برای زندگی، مشترک برای همه افراد اجتماعی و وضع شده توسط قوه قانونگذاری که در اجتماع ایجاد شده است، وجود داشته باشد. آزاديی در اجتماع، مانند آزادی در وضع طبیعی، که محدودیتی جز قانون طبیعی در آن وجود ندارد، پیشبرد فرمان اراده شخص در هر امری است که قانون آن را از آن ممانعت نکرده باشد و این که شخص «تابع اراده نااستوار، ناشناخته، نامطمئن و خودسرانه دیگری نباشد». رهایی از قدرت مطلق، خودسر برای انسان چنان ضروری و از چنان اهمیتی برای صیانت ذات او برخوردار است که انسان جز به بهای از دست دادن زندگی خود نمیتواند از آزادی خود چشم پوشد،زیرا از آنجا که هیچ فردی قدرتی نسبت به حیات خود ندارد، نمیتواند از مجرای قرارداد، یا با توافق خود، خود را به بردگی دیگری درآورد، یا خود را تابع قدرت و خودسر دیگری قرار دهد تا چنانکه مایل بود جان او را بگیرد .«چنانکه کسی مرتکب چنان عملی شده باشد که پادافراهی جز مرگ ندارد، میتواند، براي فرار از مرگ محتوم، خود را تابع و برده دیگری قرار دهد، اما در این مورد نیز اگر، از آن پس، به این نتیجه برسد که زندگی در ذلت از مرگ بهتر نیست، این امکان وجود خواهد داشت که بر ارباب خودبشورد یا خود را هلاک کند.


#جان_لاک
#فلسفه_سیاسی
#فلسفه_تاریخ
#تاریخ_فلسفه

@Soroush_Philosopher



tgoop.com/Soroush_Philosopher/5649
Create:
Last Update:

🔴◾️ #اندیشه_سیاسی_جان_لاک [۶]


از اینرو، هر فردی که بخواهد قدرت خود را بر دیگری اعمال کند و اورا در قلمرو قدرت مطلق خود قرار دهد، خود را در وضع جنگ قرار داده است .اعمال قدرت مطلق عین سلب آزادی دیگری است و عقل حکم میکند که به هر قیمتی فرد خود را از آن رها سازد و این سلب آزادی، از این حیث که آزادی بنیان همه چیز است، در واقع، بمعنای سلب همه دیگر شؤونی است که انسانیت بشر را تضمین میکند. در وضع طبیعی، افراد با تکیه برحکم عقل و در فقدان قدرت مشترکی که داور میان آنان باشد، زندگی میکنند، اما، به سبب همین قدرت مشترک،هر تجاوزی به آزادی دیگری میتواند به وضع جنگ منجر شود. آنچه وضع طبیعی را از وضع جنگ تمیز میدهد، فقدان داور مشترک نیست، بلکه تجاوز از حقوق و تخطی از حکم عقل است که آزادی فرد را تضمین میکند. «فقدان داوری مشترکی که از اقتدار برخوردار باشد، مردم را در وضع طبیعی قرار میدهد. اعمال زور بدون داشتن حق به یک شخص وضع
جنگ را ایجاد میکند، اعم از اینکه داور مشترکی وجود داشته باشد یا نه». آنگاه که به هر دلیلی وضع جنگ ایجاد شود،
افراد در وضع طبیعی قرار میگیرند و فردی که آزادی و داراییهاس او مورد تجاوز قرار گرفته است، داور اعمال خود است و میتواند با توسل به هر وسیله ای از خود دفاع کند و در صورتی که امکان مقاومت نداشته باشند، فریادرسی جز خداوند برای آنان باقی نمیماند، اما در صورت امکان مقاومت نیز فرد تنها داور اعمال خود خواهد بود که «براساس وجدان خود تنها داور» اعمال خود خواهم بود و در روز جزا نیز پاسخگوی داوری خود خواهم بود. بیرون آمدن از وضع طبیعی یگانه امکانی است که افراد میتوانند، با ایجاد قدرتی مشترک، به وضع جنگ پایان ببخشند. با بیرون آمدن از وضع طبیعی، «آزادی طبیعی» فرد، که معنای آن «رهایی از [from free[» هر سلطه و قدرتی است که اراده دیگری میتواند به او تحمیل کند،«آزادی انسان» تحت قانونی تبدیل میشود که با توافق همگانی وضع شده است. «آزادی انسان در اجتماع قرار داشتن تحت قدرت قانونگذاری است که در اجتماع سیاسی [commonwealth] توافق ایجاد شده است» . وانگهی،معنای آزادی فرد آنست که شخص تحت سلطه هیچ اراده ای یا محدود به هیچ قانونی نباشد، مگر قانونی که قوه قانونگذاری، بموجب اعتمادی که از طرف مردم به او تفویض شده است، وضع کرده باشد. لاک، با تکیه بر این تعریف از آزادی، نظر رابرت فیلمر را که گفته بود : «آزادی برای هر کسی آن است که هر چه بخواهد انجام دهد و چنانکه میل او باشد زندگی کند و هیچ قانونی دست او را نبندد»، رد کند. بر عکس، لاک، در مخالفت با تعریف فیلمر از آزادی، مینویسد که آزادی انسان تحت فرمان حکومت آن است قانون ثابتی برای زندگی، مشترک برای همه افراد اجتماعی و وضع شده توسط قوه قانونگذاری که در اجتماع ایجاد شده است، وجود داشته باشد. آزاديی در اجتماع، مانند آزادی در وضع طبیعی، که محدودیتی جز قانون طبیعی در آن وجود ندارد، پیشبرد فرمان اراده شخص در هر امری است که قانون آن را از آن ممانعت نکرده باشد و این که شخص «تابع اراده نااستوار، ناشناخته، نامطمئن و خودسرانه دیگری نباشد». رهایی از قدرت مطلق، خودسر برای انسان چنان ضروری و از چنان اهمیتی برای صیانت ذات او برخوردار است که انسان جز به بهای از دست دادن زندگی خود نمیتواند از آزادی خود چشم پوشد،زیرا از آنجا که هیچ فردی قدرتی نسبت به حیات خود ندارد، نمیتواند از مجرای قرارداد، یا با توافق خود، خود را به بردگی دیگری درآورد، یا خود را تابع قدرت و خودسر دیگری قرار دهد تا چنانکه مایل بود جان او را بگیرد .«چنانکه کسی مرتکب چنان عملی شده باشد که پادافراهی جز مرگ ندارد، میتواند، براي فرار از مرگ محتوم، خود را تابع و برده دیگری قرار دهد، اما در این مورد نیز اگر، از آن پس، به این نتیجه برسد که زندگی در ذلت از مرگ بهتر نیست، این امکان وجود خواهد داشت که بر ارباب خودبشورد یا خود را هلاک کند.


#جان_لاک
#فلسفه_سیاسی
#فلسفه_تاریخ
#تاریخ_فلسفه

@Soroush_Philosopher

BY عبدالکریم سروش و فلاسفه


Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5649

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

bank east asia october 20 kowloon Channel login must contain 5-32 characters The best encrypted messaging apps On June 7, Perekopsky met with Brazilian President Jair Bolsonaro, an avid user of the platform. According to the firm's VP, the main subject of the meeting was "freedom of expression." Some Telegram Channels content management tips
from us


Telegram عبدالکریم سروش و فلاسفه
FROM American