tgoop.com/Soroush_Philosopher/5629
Last Update:
🔴◾️ #علم_و_لیبرالیسم 2
بخشی از گفتگوی #عبدالکریم_سروش با هومان دوراندیش در روزنامه اعتماد
⚜ قضا، رکن دموکراسی است
■ هراري در كتاب «انسان خردمند» ميگويد: «[امروزه] شكاف عظيمي بين انسانگرايي ليبرال و آخرين يافتههاي علوم زيستي ايجاد شده است. دانشمندان استدلال ميكنند كه رفتار انسان را هورمونها و ژنها و سيناپسهاي عصبي تعيين ميكنند، نه اراده آزاد. نظامهاي سياسي و قضايي ليبرال به شدت در تلاشاند چنين يافتههاي نامناسبي را از دور خارج سازند.» درباره اين تعارض چه نظري داريد؟
💠 عبدالکریم سروش:
مدتهاست من دلمشغول اين دغدغهام كه تناقضي عجيب جامعه مدرن را بيمار كرده است. از يك طرف در دانشگاهها به دانشجويان جبر علمي را به منزله آخرين دستاورد علم ميآموزند و ميفروشند و اراده آزاد و اختيار را افسانه ميشمرند و آدمي را چون ماشين ميانگارند، از طرف ديگر، فرياد ليبراليسم و حقوق بشر و آزادي برميدارند. جالب است كه دانشكدههاي بيولوژي و عصبشناسي در كنار دانشكدههاي حقوق قرار دارند كه يكي مبتني بر اختيار مسلم آدمي است و ديگري جايي براي اراده آزاد در مغز و اعصاب نمييابد و همه چيز را دستخوش جهش نورونها و تراوش هورمونها ميشمارد. بايد اختيار را دوباره به ميدان آورد. و اين كار آساني نيست. فيلسوفان اگر واجد همت و طالب خدمتاند، بسمالله. نهال پژمرده اختيار را آبياري كنند. اختيار هر چه است، همان است كه اگر نباشد، دستگاه قضا و پليس و مجازات و پاداش و تربيت و مسووليت و حقوق و ... همه از نفس خواهند افتاد و بيمعنا و بياعتبار خواهند شد. كرامت آدمي هم به هر معنا و هر مبنا، آسيب مهلك خواهد ديد.
اگر يافتههاي علمي با بعضي از اصول اومانيسم و ليبراليسم جور درنيايد، آيا ليبرالها بايد اصولشان را كنار بگذارند؟ و ديگر اينكه، به نظرتان آيا علم پس از تضعيف دين و كنار زدن ماركسيسم، به تدريج در حال سرشاخ شدن با ليبراليسم است؟
علم نميتواند با اومانيسم و ليبراليسم درافتد. اومانيسم يعني انسانمداري و ليبراليسم يعني حقوقمداري. و اينها دو پيشفرض نامدلل و غيرعلمي انسانشناسانهاند كه اينك بر عقول و اذهان آدميان چيره شدهاند و شايد در آينده جاي خود را به مفروضات و مقبولات ديگر دهند. همچنان كه نگاه تكليفمدارانه به انسان هم با علم برنيفتاد بلكه با نگاه حقوقمدارانه برافتاد كه نه علمي بود نه ضدعلمي (يعني محصول هيچ تجربه حسي نبود). در ماركسيسم، آنچه برافتاد مدعيات «علمي»اش در باب تاريخ و اقتصاد بود كه با مدعيات علمي ديگر در تعارض افتاد؛ وگرنه اومانيسم ماركسيستي كمتر از اومانيسم ليبراليستي نبود و نيست. همچنين نگاه ليبراليسم به نيكسرشتي بشر ميتواند با مردمشناسي تاريخي تعارض پيدا كند و مثلا معلوم شود كه آدميان هيچگاه چندان خردمند و نيكخواه نبودهاند (كه گويا واقعا چنين است). با اين همه حقوقمداري ليبراليستي معارض علمي ندارد.
https://www.tgoop.com/Soroush_Philosopher
BY عبدالکریم سروش و فلاسفه

Share with your friend now:
tgoop.com/Soroush_Philosopher/5629