tgoop.com/SodehDesign/410
Last Update:
نرمافزار دوباره در حال تغییر است. اگر هنوز این تغییر را حس نکردهاید، کافی است riff جدید سم آلتمن درباره GPT-5 را ببینید؛ جایی که او با یک پرامپت ساده از BeatBot خواست «یک بیت خفن برای جشن گرفتن GPT-5 بسازد». خروجی چیزی فراتر از موسیقی بود: یک رابط دیجیتال انتزاعی شبیه سینتیسایزر که کاربر میتواند در آن بهطور مستقیم سازها و نودها را اضافه کند. آلتمن اعلام کرد که هوش مصنوعی حالا قادر است خود به تنهایی UX و اینترفیس خلق کند، حتی اگر بهظاهر غیرمعمول یا خارج از چارچوبهای رایج باشد. به تعبیر یکی دیگر از نویسندگان: «این پایان UX نیست، اما شاید پایان UX به شکلی باشد که میشناسیم… و اگر کار شما صرفاً طراحی رابطهای ایستا باشد، شما عملاً با ماشین رقابت میکنید.»
آندری کارپاتی، که اصطلاح «vibecoding» را وارد فرهنگ طراحی نرمافزار کرد، در یکی از سخنرانیهای اخیرش هوش مصنوعی را به «برق جدید» تشبیه کرد؛ همانطور که خاموشی برق یا اینترنت میتواند زندگی مدرن را فلج کند، وابستگی امروز ما به مدلهای زبانی نیز همین خطر را دارد. او یادآور شد که این بار نه دولتها، بلکه مردم عادی اولین کاربران این فناوری پیشرفته هستند و به همین دلیل باید آن را بهمثابه یک سیستمعامل تازه درک کرد. او همچنین شباهتی میان LLMها و شخصیت ریموند در فیلم Rain Man بیان کرد: موجودی با حافظه و هوش خاص، اما همراه با هالوسینیشن و فراموشی. همانطور که ریموند و برادرش چارلی تنها با همکاری میتوانستند موفق شوند، رابطه انسان و AI هم به همین شکل است: یکی مولد و دیگری تأییدکننده.
بر این اساس، طراحان امروز باید دو نقش را در نظر بگیرند: طراحی برای چارلی (انسان) و طراحی برای ریموند (هوش مصنوعی). برای چارلی، موضوع طراحی فرایند کار طراح و رابطهاش با AI است؛ و برای ریموند، موضوع طراحی محصولاتی است که با هوش مصنوعی ساخته میشوند، دستهای تازه که میتوان آن را AI/UX نامید.
ترکیب مدل بازخورد «بساز، اندازهگیری کن، یاد بگیر» Eric Rie's با چرخه تولید، تأیید Andrej Karpathy، نشان میدهد که چگونه میتوان نقش انسان و ماشین را در هر مرحله بازتعریف کرد. این نگاه تازه طراحان را در مرکز حلقههای طراحی قرار میدهد؛ جایی که نه پایان UX، بلکه آغاز عصر تازهای از طراحی در همزیستی با هوش مصنوعی است.
#تجربه_کاربری #آینده_دیزاین #هوش_مصنوعی #طراحی_محصول