زمان حال ساده (Simple Present Tense)
زمان حال ساده یکی از اساسیترین گرامرهای انگلیسی است و برای صحبت در مورد کارهای روزمره، حقایق، و عادات استفاده میشود.
کاربردها:
عادات و روتینهای روزانه: برای بیان کارهایی که به طور منظم انجام میدهید.
مثال: I drink coffee every morning. (من هر روز صبح قهوه مینوشم.)
مثال: She goes to the gym on Sundays. (او یکشنبهها به باشگاه میرود.)
حقایق عمومی و واقعیتها: برای بیان حقایقی که همیشه درست هستند.
مثال: The sun rises in the east. (خورشید از شرق طلوع میکند.)
مثال: Water boils at 100 degrees Celsius. (آب در دمای ۱۰۰ درجه سانتیگراد میجوشد.)
برنامههای ثابت و زمانبندیشده: برای برنامههایی که در آینده نزدیک و با زمان مشخص اتفاق میافتند.
مثال: The train leaves at 9 PM. (قطار ساعت ۹ شب حرکت میکند.)
مثال: The movie starts in ten minutes. (فیلم ده دقیقه دیگر شروع میشود.)
ساختار جمله:
برای فاعلهای I, you, we, they:
فاعل + فعل (شکل ساده)
مثال: They play soccer. (آنها فوتبال بازی میکنند.)
مثال: We live in Tehran. (ما در تهران زندگی میکنیم.)
برای فاعلهای he, she, it:
فاعل + فعل + s / es
مثال: He works in a bank. (او در یک بانک کار میکند.)
مثال: She teaches English. (او انگلیسی تدریس میکند.)
نکته: اگر فعل به حروف "s, ss, sh, ch, x, o, z" ختم شود، از "es" استفاده میکنیم. (مثل: go -> goes, watch -> watches)
منفی کردن جملات:
برای منفی کردن، از do not (don't) و does not (doesn't) استفاده میکنیم.
برای فاعلهای I, you, we, they:
فاعل + do not + فعل (شکل ساده)
مثال: I do not like fast food. (من فستفود دوست ندارم.)
برای فاعلهای he, she, it:
فاعل + does not + فعل (شکل ساده)
مثال: He does not speak Spanish. (او اسپانیایی صحبت نمیکند.)
سؤالی کردن جملات:
برای سؤالی کردن، Do یا Does را به ابتدای جمله اضافه میکنیم.
برای فاعلهای I, you, we, they:
Do + فاعل + فعل (شکل ساده)؟
مثال: Do you live here? (آیا شما اینجا زندگی میکنید؟)
برای فاعلهای he, she, it:
Does + فاعل + فعل (شکل ساده)؟
مثال: Does she work on weekends? (آیا او آخر هفتهها کار میکند؟)
یادگیری زمان حال ساده، اولین قدم برای ساختن جملات درست در انگلیسی است. تمرین با مثالهای روزمره به شما کمک میکند تا به راحتی از آن استفاده کنید.
با پادکست، انگلیسی را سریع و قوی بیاموز
زمان حال ساده یکی از اساسیترین گرامرهای انگلیسی است و برای صحبت در مورد کارهای روزمره، حقایق، و عادات استفاده میشود.
کاربردها:
عادات و روتینهای روزانه: برای بیان کارهایی که به طور منظم انجام میدهید.
مثال: I drink coffee every morning. (من هر روز صبح قهوه مینوشم.)
مثال: She goes to the gym on Sundays. (او یکشنبهها به باشگاه میرود.)
حقایق عمومی و واقعیتها: برای بیان حقایقی که همیشه درست هستند.
مثال: The sun rises in the east. (خورشید از شرق طلوع میکند.)
مثال: Water boils at 100 degrees Celsius. (آب در دمای ۱۰۰ درجه سانتیگراد میجوشد.)
برنامههای ثابت و زمانبندیشده: برای برنامههایی که در آینده نزدیک و با زمان مشخص اتفاق میافتند.
مثال: The train leaves at 9 PM. (قطار ساعت ۹ شب حرکت میکند.)
مثال: The movie starts in ten minutes. (فیلم ده دقیقه دیگر شروع میشود.)
ساختار جمله:
برای فاعلهای I, you, we, they:
فاعل + فعل (شکل ساده)
مثال: They play soccer. (آنها فوتبال بازی میکنند.)
مثال: We live in Tehran. (ما در تهران زندگی میکنیم.)
برای فاعلهای he, she, it:
فاعل + فعل + s / es
مثال: He works in a bank. (او در یک بانک کار میکند.)
مثال: She teaches English. (او انگلیسی تدریس میکند.)
نکته: اگر فعل به حروف "s, ss, sh, ch, x, o, z" ختم شود، از "es" استفاده میکنیم. (مثل: go -> goes, watch -> watches)
منفی کردن جملات:
برای منفی کردن، از do not (don't) و does not (doesn't) استفاده میکنیم.
برای فاعلهای I, you, we, they:
فاعل + do not + فعل (شکل ساده)
مثال: I do not like fast food. (من فستفود دوست ندارم.)
برای فاعلهای he, she, it:
فاعل + does not + فعل (شکل ساده)
مثال: He does not speak Spanish. (او اسپانیایی صحبت نمیکند.)
سؤالی کردن جملات:
برای سؤالی کردن، Do یا Does را به ابتدای جمله اضافه میکنیم.
برای فاعلهای I, you, we, they:
Do + فاعل + فعل (شکل ساده)؟
مثال: Do you live here? (آیا شما اینجا زندگی میکنید؟)
برای فاعلهای he, she, it:
Does + فاعل + فعل (شکل ساده)؟
مثال: Does she work on weekends? (آیا او آخر هفتهها کار میکند؟)
یادگیری زمان حال ساده، اولین قدم برای ساختن جملات درست در انگلیسی است. تمرین با مثالهای روزمره به شما کمک میکند تا به راحتی از آن استفاده کنید.
با پادکست، انگلیسی را سریع و قوی بیاموز
❤11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Phrasal verbs with hang
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
Here are 5 phrases Verbs with hang.
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
فرشته ها برای دانش آموزان پایه هفتم تا دوازدهم، و برای معلمان زبان و همچنین هر کسی که میخواهد از پایه انگلیسی را بیاموزد
Here are 5 phrases Verbs with hang.
❤5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش زبان انگلیسی با فیلم
از بهترین روشهای افزایش سرعت یادگیری زبان انگلیسی دیدن فیلم با دو زیرنویس فارسی و انگلیسی است.
اگر برای یادگیری خود اهمیت قائلید این مجموعه را از دست ندهید.
از بهترین روشهای افزایش سرعت یادگیری زبان انگلیسی دیدن فیلم با دو زیرنویس فارسی و انگلیسی است.
اگر برای یادگیری خود اهمیت قائلید این مجموعه را از دست ندهید.
👈افزایش سرعت یادگیری زبان انگلیسی با ۲۹۳ فیلم سینمایی با دو زیرنویس فارسی و انگلیسی همزمان
Forwarded from Life_and_Love_Quotes
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
An Autumn Vow
Here is another romantic autumn text in English, emphasizing commitment and comfort, followed by its Persian translation.
English Text
Here is another romantic autumn text in English, emphasizing commitment and comfort, followed by its Persian translation.
English Text
Let the wind howl and the rain tap on the windowpane; I don't mind the stormy weather. As long as I have your hand to hold and a blanket big enough for two, this is the safest, warmest place on earth. Every gray day just makes the moments we share feel brighter. You are the steadfast color in my shifting, autumn world.
بگذار باد زوزه بکشد و باران بر شیشهی پنجره ضربه بزند؛ من اهمیتی به آب و هوای طوفانی نمیدهم. تا زمانی که دست تو را برای گرفتن داشته باشم و یک پتو به اندازهی کافی بزرگ برای دو نفر، اینجا امنترین و گرمترین جای زمین است. هر روز خاکستری فقط باعث میشود لحظاتی که با هم شریک میشویم روشنتر حس شوند. تو رنگ ثابت در دنیای پاییزی و در حال تغییر من هستی.
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
A Haven from the Wind
When the wind whips through the trees and the air smells of cold rain, my favorite place is always right next to you. This season asks us to gather closer, to find warmth in shared moments and simple habits. We are two hearts weathering the change together, and your love is the solid, beautiful shelter that keeps me steady against any storm.
speak out
وقتی باد میان درختان میپیچد و هوا بوی باران سرد میدهد، جای مورد علاقهی من همیشه درست کنار توست. این فصل از ما میخواهد که نزدیکتر جمع شویم، تا گرما را در لحظات مشترک و عادتهای ساده پیدا کنیم. ما دو قلب هستیم که با هم در برابر تغییر مقاومت میکنیم، و عشق تو پناهگاه استوار و زیبایی است که مرا در برابر هر طوفانی ثابت قدم نگه میدارد.
اینجا با متنهای عاشقانه انگلیسی زبان خودرو تقویت کن کلیک کن لذت ببر
❤3
💢💢💢💢👇👇💢💢💢💢
👈🔹سریال دو دختر ورشکسته یا
2 broke girls👩👩🦰
لذت ببرید ، بخندید، و انگلیسی یاد بگیرید
هزینه عضویت 140 تومان
برای اطلاعات بیشتر دو تا پست زیر را ببینید
👇👇👇👇
سریال دو دختر ورشکسته یا
2 broke girls
🔹این سریال اینقدر خنده دار، شیرین و مفرح است که شما رو وادار میکنه هر روز ببینید و بکار بردن اصطلاحات و اسلنگ های عامیانه و عبارات کاربردی سرعت شما را در یادگیری زبان انگلیسی چند برابر خواهد کرد خودم همشو دیدم اونم چند بار و بازم دوس دارم بیینمش.
برای دریافت این سریال اینجا👉 پیام دهید.
ضمنا این سریال شامل شش فصل و حدود 140 قسمت است.
👇👇
2 broke girls
🔹این سریال اینقدر خنده دار، شیرین و مفرح است که شما رو وادار میکنه هر روز ببینید و بکار بردن اصطلاحات و اسلنگ های عامیانه و عبارات کاربردی سرعت شما را در یادگیری زبان انگلیسی چند برابر خواهد کرد خودم همشو دیدم اونم چند بار و بازم دوس دارم بیینمش.
برای دریافت این سریال اینجا👉 پیام دهید.
ضمنا این سریال شامل شش فصل و حدود 140 قسمت است.
هزینه عضویت 140 تومان
👇👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سریال دو دختر ورشکسته یا
2 broke girls
برای دریافت این سریال با دو فرمت زیر نویس فارسی چسبیده و بدون زیر نویس اینجا👉 پیام دهید.
سفارش 👈https://www.tgoop.com/L_e_c
2 broke girls
برای دریافت این سریال با دو فرمت زیر نویس فارسی چسبیده و بدون زیر نویس اینجا👉 پیام دهید.
هزینه عضویت 140 تومان
اضافه کنم فایل زیرنویس انگلیسی این سریال کنار سریال قرار داده شده که شما باید با اپلیکیشن اگه بتونید به سریالتون اضافه کنید و ببینید با این حساب میتونی زیرنویس انگلیسی هم ببینید.ضمنا این سریال شامل شش فصل و حدود 140 قسمت است.
سفارش 👈https://www.tgoop.com/L_e_c
❤1
تشریح کامل مترادفها (Synonyms) در زبان انگلیسی
مترادفها (Synonyms) کلماتی هستند که از نظر معنایی مشابه یا هممعنی با یکدیگر هستند و میتوانند در برخی موقعیتها به جای هم استفاده شوند.
۱. تعریف و اهمیت مترادفها
اصطلاح تعریف اهمیت مترادف (Synonym)کلمه یا عبارتی که معنای کاملاً مشابه یا تقریباً مشابه کلمهی دیگری را دارد.استفاده از مترادفها باعث میشود نوشتهها و گفتار ما غنیتر (richer)، جذابتر (more engaging) و دقیقتر (more precise) شود.تضاد (Antonym)برای درک بهتر مترادفها، تضادها (کلماتی با معنای متضاد) نیز مهم هستند.تضادها به ما کمک میکنند مرزهای معنایی کلمات را مشخص کنیم.
۲. نکتهی کلیدی: هیچ مترادفی کاملاً یکسان نیست!
مهمترین نکتهای که باید درباره مترادفها بدانید این است که: دو کلمه هرگز ۱۰۰٪ با هم یکسان نیستند.
همهی کلمات مترادف دارای تفاوتهای ظریفی هستند که استفاده از آنها را در بافتها (Contexts) و موقعیتهای مختلف تغییر میدهد. این تفاوتها شامل سه دستهی اصلی زیر است:
الف) تفاوت در شدت (Intensity)
برخی مترادفها قدرت یا شدت احساس متفاوتی دارند.
کلمه اصلی مترادف ضعیفتر مترادف قویترAngry (عصبانی)Annoyed (ناراحت/آزرده)Furious (خشمگین)Big (بزرگ)Large (کلان)Gigantic (غولپیکر)
ب) تفاوت در بار عاطفی/ارزشی (Connotation)
بار عاطفی به احساساتی گفته میشود که یک کلمه علاوه بر معنای اصلیاش منتقل میکند. این بار میتواند مثبت، منفی یا خنثی باشد.
معنای اصلیبار عاطفی مثبتبار عاطفی منفیThin (لاغر)Slender (باریکاندام/زیبا)Skinny (استخوانی/نحیف)Persistent (پافشاری)Determined (مصمم)Stubborn (لجوج/کلهشق)
ج) تفاوت در بافت یا کاربرد (Context & Register)
این تفاوت به این معنی است که کدام کلمه در چه موقعیتهایی (رسمی یا غیررسمی) مناسبتر است.
معنای اصلیکاربرد رسمی (Formal)کاربرد غیررسمی (Informal)Start (شروع کردن)Commence (آغاز کردن)Kick off (شروع کردن با هیجان)Ask for (درخواست کردن)Request (درخواست رسمی)Pester (اصرار و نق زدن)
۳. چگونه از مترادفها به درستی استفاده کنیم؟
برای اینکه بتوانید در زبان انگلیسی به طور مؤثری از مترادفها استفاده کنید، این اصول را به یاد داشته باشید:
۱. به دقت معنایی توجه کنید: همیشه مطمئن شوید که مترادف انتخابی شما، همان جنبهای از معنا را که میخواهید منتقل کنید، در بر میگیرد.
مثال: اگر میخواهید بگویید کسی "پولدار" است، از "Wealthy" (ثروتمند) استفاده کنید، نه "Loaded" (که اصطلاحی عامیانه و غیررسمی است).
۲. به همنشینی کلمات (Collocation) اهمیت دهید: برخی کلمات فقط با کلمات خاصی به خوبی ترکیب میشوند.
مثال: ما معمولاً میگوییم: "Heavy rain" (باران شدید)، و نه "Powerful rain". (با اینکه Powerful به معنی قوی است.)
۳. از یک دیکشنری Thesaurus (فرهنگ لغات مترادف) استفاده کنید: این ابزارها برای پیدا کردن کلمات مشابه عالی هستند، اما همیشه کلمهی جدید را در یک دیکشنری معمولی نیز بررسی کنید تا معنا و کاربرد دقیق آن را ببینید.
یادگیری مترادفها، مهمترین گام برای افزایش تسلط و زیبایی کلامی شما در زبان انگلیسی است.
با پادکست، انگلیسی را سریع و قوی بیاموز
مترادفها (Synonyms) کلماتی هستند که از نظر معنایی مشابه یا هممعنی با یکدیگر هستند و میتوانند در برخی موقعیتها به جای هم استفاده شوند.
۱. تعریف و اهمیت مترادفها
اصطلاح تعریف اهمیت مترادف (Synonym)کلمه یا عبارتی که معنای کاملاً مشابه یا تقریباً مشابه کلمهی دیگری را دارد.استفاده از مترادفها باعث میشود نوشتهها و گفتار ما غنیتر (richer)، جذابتر (more engaging) و دقیقتر (more precise) شود.تضاد (Antonym)برای درک بهتر مترادفها، تضادها (کلماتی با معنای متضاد) نیز مهم هستند.تضادها به ما کمک میکنند مرزهای معنایی کلمات را مشخص کنیم.
۲. نکتهی کلیدی: هیچ مترادفی کاملاً یکسان نیست!
مهمترین نکتهای که باید درباره مترادفها بدانید این است که: دو کلمه هرگز ۱۰۰٪ با هم یکسان نیستند.
همهی کلمات مترادف دارای تفاوتهای ظریفی هستند که استفاده از آنها را در بافتها (Contexts) و موقعیتهای مختلف تغییر میدهد. این تفاوتها شامل سه دستهی اصلی زیر است:
الف) تفاوت در شدت (Intensity)
برخی مترادفها قدرت یا شدت احساس متفاوتی دارند.
کلمه اصلی مترادف ضعیفتر مترادف قویترAngry (عصبانی)Annoyed (ناراحت/آزرده)Furious (خشمگین)Big (بزرگ)Large (کلان)Gigantic (غولپیکر)
ب) تفاوت در بار عاطفی/ارزشی (Connotation)
بار عاطفی به احساساتی گفته میشود که یک کلمه علاوه بر معنای اصلیاش منتقل میکند. این بار میتواند مثبت، منفی یا خنثی باشد.
معنای اصلیبار عاطفی مثبتبار عاطفی منفیThin (لاغر)Slender (باریکاندام/زیبا)Skinny (استخوانی/نحیف)Persistent (پافشاری)Determined (مصمم)Stubborn (لجوج/کلهشق)
ج) تفاوت در بافت یا کاربرد (Context & Register)
این تفاوت به این معنی است که کدام کلمه در چه موقعیتهایی (رسمی یا غیررسمی) مناسبتر است.
معنای اصلیکاربرد رسمی (Formal)کاربرد غیررسمی (Informal)Start (شروع کردن)Commence (آغاز کردن)Kick off (شروع کردن با هیجان)Ask for (درخواست کردن)Request (درخواست رسمی)Pester (اصرار و نق زدن)
۳. چگونه از مترادفها به درستی استفاده کنیم؟
برای اینکه بتوانید در زبان انگلیسی به طور مؤثری از مترادفها استفاده کنید، این اصول را به یاد داشته باشید:
۱. به دقت معنایی توجه کنید: همیشه مطمئن شوید که مترادف انتخابی شما، همان جنبهای از معنا را که میخواهید منتقل کنید، در بر میگیرد.
مثال: اگر میخواهید بگویید کسی "پولدار" است، از "Wealthy" (ثروتمند) استفاده کنید، نه "Loaded" (که اصطلاحی عامیانه و غیررسمی است).
۲. به همنشینی کلمات (Collocation) اهمیت دهید: برخی کلمات فقط با کلمات خاصی به خوبی ترکیب میشوند.
مثال: ما معمولاً میگوییم: "Heavy rain" (باران شدید)، و نه "Powerful rain". (با اینکه Powerful به معنی قوی است.)
۳. از یک دیکشنری Thesaurus (فرهنگ لغات مترادف) استفاده کنید: این ابزارها برای پیدا کردن کلمات مشابه عالی هستند، اما همیشه کلمهی جدید را در یک دیکشنری معمولی نیز بررسی کنید تا معنا و کاربرد دقیق آن را ببینید.
یادگیری مترادفها، مهمترین گام برای افزایش تسلط و زیبایی کلامی شما در زبان انگلیسی است.
با پادکست، انگلیسی را سریع و قوی بیاموز
❤6
گرامر کاربردی:
بیان هدف (Purpose) با استفاده از 'In order to' و 'So that'
چرا این ساختار کاربردی است؟
در مکالمات روزمره، ما دائماً در حال توضیح دادن هدف و چرایی انجام کارها هستیم. این ساختارها به جای استفاده ساده از "because" یا "to" (که تکراری هستند)، به جملات شما وضوح، رسمیت و انسجام بیشتری میبخشند.
۱. ساختار: In order to / So as to (برای اینکه)
این ساختار برای نشان دادن هدف از انجام یک عمل به کار میرود.
هدف[فعل اصلی] + in order to + [شکل ساده فعل (مصدر)][فعل اصلی] + برای اینکه + [هدف]
مثالها:
He studies every night in order to pass the final exam.
ترجمه: او هر شب درس میخواند برای اینکه در امتحان نهایی قبول شود. (هدف او قبولی است.)
I started jogging so as to improve my stamina.
ترجمه: من دویدن را شروع کردم برای اینکه استقامت خود را بالا ببرم. (هدف او بهبود استقامت است.)
۲. ساختار: So that (برای اینکه / به طوری که)
این ساختار نیز برای بیان هدف استفاده میشود، اما معمولاً بعد از آن یک فاعل و فعل کامل (یک جمله کامل) میآید. این ساختار کمی کاملتر و پیچیدهتر است.
هدف[جمله اصلی] + so that + [فاعل] + [فعل با مدال (can/could/will/would)][جمله اصلی] + تا اینکه + [نتیجه یا هدف]
مثالها:
I arrived early so that I could get a good seat.
ترجمه: من زود رسیدم تا اینکه توانستم یک صندلی خوب بگیرم. (هدف، گرفتن صندلی خوب بود.)
Please speak loudly so that everyone can hear you.
ترجمه: لطفاً بلند صحبت کنید تا اینکه همه بتوانند صدای شما را بشنوند. (هدف، شنیده شدن توسط همه است.)
She saved money so that she would be able to travel next year.
ترجمه: او پول پسانداز کرد تا اینکه بتواند سال آینده سفر کند. (هدف، امکان سفر کردن است.)
بیان هدف (Purpose) با استفاده از 'In order to' و 'So that'
چرا این ساختار کاربردی است؟
در مکالمات روزمره، ما دائماً در حال توضیح دادن هدف و چرایی انجام کارها هستیم. این ساختارها به جای استفاده ساده از "because" یا "to" (که تکراری هستند)، به جملات شما وضوح، رسمیت و انسجام بیشتری میبخشند.
۱. ساختار: In order to / So as to (برای اینکه)
این ساختار برای نشان دادن هدف از انجام یک عمل به کار میرود.
هدف[فعل اصلی] + in order to + [شکل ساده فعل (مصدر)][فعل اصلی] + برای اینکه + [هدف]
مثالها:
He studies every night in order to pass the final exam.
ترجمه: او هر شب درس میخواند برای اینکه در امتحان نهایی قبول شود. (هدف او قبولی است.)
I started jogging so as to improve my stamina.
ترجمه: من دویدن را شروع کردم برای اینکه استقامت خود را بالا ببرم. (هدف او بهبود استقامت است.)
۲. ساختار: So that (برای اینکه / به طوری که)
این ساختار نیز برای بیان هدف استفاده میشود، اما معمولاً بعد از آن یک فاعل و فعل کامل (یک جمله کامل) میآید. این ساختار کمی کاملتر و پیچیدهتر است.
هدف[جمله اصلی] + so that + [فاعل] + [فعل با مدال (can/could/will/would)][جمله اصلی] + تا اینکه + [نتیجه یا هدف]
مثالها:
I arrived early so that I could get a good seat.
ترجمه: من زود رسیدم تا اینکه توانستم یک صندلی خوب بگیرم. (هدف، گرفتن صندلی خوب بود.)
Please speak loudly so that everyone can hear you.
ترجمه: لطفاً بلند صحبت کنید تا اینکه همه بتوانند صدای شما را بشنوند. (هدف، شنیده شدن توسط همه است.)
She saved money so that she would be able to travel next year.
ترجمه: او پول پسانداز کرد تا اینکه بتواند سال آینده سفر کند. (هدف، امکان سفر کردن است.)
❤8
گذشته کامل در انگلیسی – به زبان ساده و با مثال، تمری
گذشته کامل در انگلیسی چیست ؟
در این آموزش، ابتدا تعریف سادهای از زمان گذشته کامل در انگلیسی ارائه میدهیم. دو جمله زیر را در نظر بگیرید.
The train left at 9:00 a.m. I arrived at 9:15 a.m.
قطار ساعت نه صبح حرکت کرد. ما ساعت ۹:۱۵ دقیقه رسیدیم.
در این دو جمله، دو اتفاق در گذشته افتاده است، اما زمان وقوع آنها با هم فرق دارد. در واقع ابتدا قطار رفته و بعد گوینده رسیده است. در زبان انگلیسی، برای بیان عملی که اول رخ داده، از زمان گذشته کامل استفاده میکنیم و عملی که بعد از آن صورت گرفته، با زمان گذشته ساده توصیف میشود. بنابراین خواهیم داشت:
When I arrived, the train had left.
وقتی رسیدم، قطار رفته بود.
از زمان گذشته کامل برای بیان موقعیتی استفاده میکنیم که در گذشته قبل از عمل دیگری اتفاق افتاده است. به همین خاطر، اغلب با عبارت دیگری در جمله همراه میشود که زمان آن «گذشته ساده» است. بنابراین، اگر دو اتفاق را به صورت اتفاق «A» و اتفاق «B» در نظر بگیریم، زمان گذشته کامل، اتفاق «A» را نشان میدهد، یعنی اتفاقی که زودتر رخ داده است و اتفاق «B» با زمان گذشته ساده مشخص میشود. در جدول زیر، با چند مثال، زمان گذشته کامل در انگلیسی را توضیح دادهایم. ترتیب عبارتها در جمله مهم نیست، چون زمان جملهها بیانگر ترتیب وقوع رویداد است.
Event BEvent Awhen I arrived in the office.John had gone outEvent BEvent Abefore the computer crashed.I had saved my documentEvent AEvent Bwe had already started cooking.When they arrivedEvent AEvent Bbecause he hadn't slept well.He was very tired
کاربرد زمان گذشته کامل در انگلیسی
در حالت کلی، کاربرد زمان گذشته کامل در انگلیسی در سه مورد زیر است:
برای بیان عملی که قبل از زمان مشخصی در گذشته اتفاق افتاده و تمام شده است:
The film had started before we arrived.
قبل از رسیدن ما، فیلم شروع شده بود.
She had established her company before 2008.
او قبل از سال ۲۰۰۸ شرکت خود را تأسیس کرده بود.
He had never played soccer until last week.
او تا قبل از هفته گذشته، هیچوقت فوتبال بازی نکرده بود.
برای بیان عملی که در گذشته اتفاق افتاده و تا قبل از وقوع عمل دیگری ادامه داشته است:
Before he graduated, he had been in London for six years.
قبل از اینکه فارغالتحصیل شود، شش سال در لندن زندگی کرده بود.
(او شش سال قبل از فارغالتحصیل شدن، به لندن آمده بود و تا زمان فارغالتحصیلی، یا شاید هم بیشتر، در آنجا زندگی میکرد.)
در جملات شرطی نوع سوم و به طور کلی برای بیان اتفاقهای غیرواقعی در گذشته:
If I had known you were ill, I would have visited you.
اگر میدانستم بیمار هستی، به دیدنت میآمدم.
I wish I hadn't gone to bed so late!
کاش اینقدر دیر به رختخواب نرفته بودم!
🌐👈🔹 یادگیری زبان انگلیسی با 1000 داستان های تصویری انگلیسی از کودکی تا دکترا
گذشته کامل در انگلیسی چیست ؟
در این آموزش، ابتدا تعریف سادهای از زمان گذشته کامل در انگلیسی ارائه میدهیم. دو جمله زیر را در نظر بگیرید.
The train left at 9:00 a.m. I arrived at 9:15 a.m.
قطار ساعت نه صبح حرکت کرد. ما ساعت ۹:۱۵ دقیقه رسیدیم.
در این دو جمله، دو اتفاق در گذشته افتاده است، اما زمان وقوع آنها با هم فرق دارد. در واقع ابتدا قطار رفته و بعد گوینده رسیده است. در زبان انگلیسی، برای بیان عملی که اول رخ داده، از زمان گذشته کامل استفاده میکنیم و عملی که بعد از آن صورت گرفته، با زمان گذشته ساده توصیف میشود. بنابراین خواهیم داشت:
When I arrived, the train had left.
وقتی رسیدم، قطار رفته بود.
از زمان گذشته کامل برای بیان موقعیتی استفاده میکنیم که در گذشته قبل از عمل دیگری اتفاق افتاده است. به همین خاطر، اغلب با عبارت دیگری در جمله همراه میشود که زمان آن «گذشته ساده» است. بنابراین، اگر دو اتفاق را به صورت اتفاق «A» و اتفاق «B» در نظر بگیریم، زمان گذشته کامل، اتفاق «A» را نشان میدهد، یعنی اتفاقی که زودتر رخ داده است و اتفاق «B» با زمان گذشته ساده مشخص میشود. در جدول زیر، با چند مثال، زمان گذشته کامل در انگلیسی را توضیح دادهایم. ترتیب عبارتها در جمله مهم نیست، چون زمان جملهها بیانگر ترتیب وقوع رویداد است.
Event BEvent Awhen I arrived in the office.John had gone outEvent BEvent Abefore the computer crashed.I had saved my documentEvent AEvent Bwe had already started cooking.When they arrivedEvent AEvent Bbecause he hadn't slept well.He was very tired
کاربرد زمان گذشته کامل در انگلیسی
در حالت کلی، کاربرد زمان گذشته کامل در انگلیسی در سه مورد زیر است:
برای بیان عملی که قبل از زمان مشخصی در گذشته اتفاق افتاده و تمام شده است:
The film had started before we arrived.
قبل از رسیدن ما، فیلم شروع شده بود.
She had established her company before 2008.
او قبل از سال ۲۰۰۸ شرکت خود را تأسیس کرده بود.
He had never played soccer until last week.
او تا قبل از هفته گذشته، هیچوقت فوتبال بازی نکرده بود.
برای بیان عملی که در گذشته اتفاق افتاده و تا قبل از وقوع عمل دیگری ادامه داشته است:
Before he graduated, he had been in London for six years.
قبل از اینکه فارغالتحصیل شود، شش سال در لندن زندگی کرده بود.
(او شش سال قبل از فارغالتحصیل شدن، به لندن آمده بود و تا زمان فارغالتحصیلی، یا شاید هم بیشتر، در آنجا زندگی میکرد.)
در جملات شرطی نوع سوم و به طور کلی برای بیان اتفاقهای غیرواقعی در گذشته:
If I had known you were ill, I would have visited you.
اگر میدانستم بیمار هستی، به دیدنت میآمدم.
I wish I hadn't gone to bed so late!
کاش اینقدر دیر به رختخواب نرفته بودم!
🌐👈🔹 یادگیری زبان انگلیسی با 1000 داستان های تصویری انگلیسی از کودکی تا دکترا
Telegram
خودآموزهای زبان انگلیسی
وقت داستان تصویری است بچههای عزیزم بشنوند و لذت ببرند.
از مجموعه داستان های تصویری 👉
۱۲۲۰ داسنان تصویری بهترین منبع آموزشی برای کودکان و بزرگسالان
هزینه عضویت در کانال خصوصی ۲۰۰ تومان
از مجموعه داستان های تصویری 👉
۱۲۲۰ داسنان تصویری بهترین منبع آموزشی برای کودکان و بزرگسالان
هزینه عضویت در کانال خصوصی ۲۰۰ تومان
Forwarded from Englishtub | انگلیسی آسان با استایل
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌 خسته شدی از روشهای قدیمی یادگیری زبان؟
⏰ ساعتها پادکست خشک گوش دادی؟
📒 کلی لغت نوشتی و آخرش یادت رفته؟
😩 حوصلهات سر رفته؟
وقتشه همهی اینا رو بریزی دور! 🚮
ما برات یه روش متفاوت داریم:
🎬 فیلم و کارتونهای آموزشی دو زبانه
🔊 جمله رو اول به انگلیسی میشنوی
🗣 بعد همون جمله رو فارسی میشنوی
♻️ دوباره انگلیسی تکرار میشه + توضیح نکات مهم
یعنی بدون هیچ فشار و حفظکردنی، فقط با گوش دادن و دیدن، کلمهها و جملهها توی ذهنت میمونه. ✨
✅ ساده، جذاب و کاملاً کاربردی.
کافیه ببینی و لذت ببری! 🤩
ما کلی از این کلیپ ها داریم ،اطلاعات بیشتر :👇
@E_tub
⏰ ساعتها پادکست خشک گوش دادی؟
📒 کلی لغت نوشتی و آخرش یادت رفته؟
😩 حوصلهات سر رفته؟
وقتشه همهی اینا رو بریزی دور! 🚮
ما برات یه روش متفاوت داریم:
🎬 فیلم و کارتونهای آموزشی دو زبانه
🔊 جمله رو اول به انگلیسی میشنوی
🗣 بعد همون جمله رو فارسی میشنوی
♻️ دوباره انگلیسی تکرار میشه + توضیح نکات مهم
یعنی بدون هیچ فشار و حفظکردنی، فقط با گوش دادن و دیدن، کلمهها و جملهها توی ذهنت میمونه. ✨
✅ ساده، جذاب و کاملاً کاربردی.
کافیه ببینی و لذت ببری! 🤩
ما کلی از این کلیپ ها داریم ،اطلاعات بیشتر :👇
@E_tub
کاربرد فعل ask به معنای پرسیدن
فعل ask به معنای پرسیدن به گفتن یا نوشتن چیزی در حالت سوالی برای دریافت اطلاعات یا پاسخ گفته میشود. مثلا:
"?Can I ask you something" (میتوانم از شما چیزی بپرسم؟)
وقتی از فعل ask about استفاده میکنیم، یعنی میخواهیم درباره چیزی سوال بپرسیم و پرسش دقیقی مدنظر ما نیست و معادلی نزدیک به "جویا شدن" دارد. مثلا:
".He asked about her family"
(او از خانوادهاش جویا شد.)
اما وقتی از ساختار ask something استفاده میکنیم، سوال دقیقی داریم و پرسش خاصی را میپرسیم. مثلا:
"?Did you ask the price"
(آیا قیمت را پرسیدی؟)
با پادکست، انگلیسی را سریع و قوی بیاموز
❤1
کاربرد فعل ask به معنای درخواست کردن
فعل ask به معنای درخواست کردن زمانی بهکار میرود که از کسی بخواهید کاری را انجام دهد یا اینکه بخواهید چیزی به میل شما اتفاق بیفتد. مثلا:
".She asked me if I would give her English lessons"
(او از من درخواست کرد که به او انگلیسی درس بدهم.)
".Eric asked me to marry him"
("اریک" از من درخواست کرد که با او ازدواج کنم).
با پادکست، انگلیسی را سریع و قوی بیاموز
دعوت کردن
مترادف و متضادinvite
to ask somebody (+ adv./prep.)
کسی را (به جایی/چیزی) دعوت کردن
1. Don't ask them to the wedding.
1. آنها را به (مراسم) عروسی دعوت نکن.
2. Mark asked me to dinner on Saturday.
2. "مارک" شنبه مرا برای شام دعوت کرد.
to ask somebody to do something
کسی را به انجام کاری دعوت کردن
She's asked him to come to the party.
او از او دعوت کردهاست که به مهمانی بیاید.
مترادف و متضادinvite
to ask somebody (+ adv./prep.)
کسی را (به جایی/چیزی) دعوت کردن
1. Don't ask them to the wedding.
1. آنها را به (مراسم) عروسی دعوت نکن.
2. Mark asked me to dinner on Saturday.
2. "مارک" شنبه مرا برای شام دعوت کرد.
to ask somebody to do something
کسی را به انجام کاری دعوت کردن
She's asked him to come to the party.
او از او دعوت کردهاست که به مهمانی بیاید.
با پادکست، انگلیسی را سریع و قوی بیاموز
👏3
