Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/Silence4z/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
Silence@Silence4z P.549
SILENCE4Z Telegram 549
📌 - #روایت_فجر [شب پنجم]

روز پنجم.
انگار در حال نگارش خاطرات اسارت می‌باشم. رویات فجر تا حدی دشوار شده که گاهی می‌مانم که چه چیزی قرار است در آن بنویسم. در همین حین است که نوشتن را آغاز می‌کنم. روز که فرا می‌رسد، می‌دانم که امروز قرار است فیلم ببینم و در نهایت روایت امروز را با نقد همان فیلم در انتهای شب بنویسم. اما گاهی این برنامه عقب می‌افتد. اما باید در نهایت این روایت را به سرانجام برسانم. در ابتدای روز باز هم مثل همیشه می‌دانستم که قرار است در میانه روز به سینما بروم. از صبح روز پنجم کار مهمی داشتم که باید انجام می‌دادم. در همان حین که مشغول انجام دادن کار‌های مهمی بودم، ناگهان ساعت به 2 و 30 دقیقه رسید و من باید به سمت سینما حرکت می‌کردم. نمی‌شود کارهای مهم و اصلی زندگی‌ را به خاطر رفتن به سینما کنار بگذاری. حسی در دلم می‌گفت که قرار است این فیلم بد باشد و در میانه‌اش بلند و خارج شوم. در نهایت 10 دقیقه هم از ساعت 3 گذشته بود که به سالن رسیدم. اما قرار نیست که همیشه فیلم سر ساعت آغاز شود. پس از چندین سال شرکت در جشنواره می‌دانستم که هیچ‌گاه راس ساعت فیلم‌ ها آغاز به پخش شدن نمی‌کنند. مسئول محترم سینما که هنوز اسمش را یاد نگرفته‌ام بلیطم را نگاهی انداخت، اما در ظاهر مخص بود که قیافه من را می‌شناسد و این چک کردن از روی وظیفه است. با لبخندی به او سلام دادم و سپس با دستگاه تب سنج، دمای بدنم را بررسی کرد. خودتان می‌دانید دیگر که تمام این اداها بی‌نتیجه است. هر کسی ه تب پایینی داشته باشد دلیلی بر سلامت جسمی‌اش نیست. حال آدم را به‌هم می‌زنند. مشتی قوانین مسخره وضع کرده‌‌اند و خودششان را سرکار گذاشته‌اند. آدم احمق خیال می‌کند با ضربدر زدن بر روی صندلی‌های سالن‌های سینما می‌تواند جلوی انتقال یک ویروس را بگیرد. در سالنی که ده‌ها نفر به مدت بیش از یک ساعت در محیطی بسته نفس می‌کشند و هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. با این بازی‌های مسخره و از بین بردن گیشه سینما، صف‌های طولانی و جمعیت زیادی که هر سال در سالن حضور داشتند، مشغول ثابت کردن چه چیزی هستند؟
اهمیت به مردم؟ شوخی است. از آدم احمقی که این تصمیم‌ها را می‌گیرد، مسئله‌ای بیش از این هم انتظار نمی‌رود. مگر می‌شود شور و هیجان جشنواره را با این گونه مسخره‌بازی‌های فرمالیته از بین برد؟ آقایان انگار خوب بلداند که چگونه گند بزنند به تمامیت یک جشنواره. روند فیلم دیدن برای خودشان که از همه راحت‌تر است و در مکانی حفاظت شده به تماشای آثار می‌پردازند که نکند خدای نکرده یکی از مردم عادی در آن مکان حضور بیابند. جدای از تماشای آثار جالت‌تر قسمتی است که راجبش می‌نویسند و در برنانه شبانه تلویزیونی به نقدش هم می‌نشینند. مهمان برنامه را دعوت می‌کنند و این ویروس همچنان تنها در سینماهای مردمی باقی می‌ماند تا آن‌ها را از شرکت در جشنواره منع کند.
این حماقت تا کی می‌تواند ادامه داشته باشد؟ کدام جشنواره در جهان تا این‌حد ناشیانه برگزار می‌شود؟
با تمام این افکاری که تا ‌پیش از تماشای فیلم داشتم، به داخل سالن رفتم. مردم لابه‌لای آن ضربدرها نشسته بودند و به پرده زل زده بودند. به آرامی در آن تاریکی حدود 17 قدم برداشتم تا به ردیف 14 سالن و صندلی شماره 15 برسم. خودم را در آن‌جا جا کردم. حداقل شعور وارد شدن به سالن در هنگام تاریکی و پخش فیلم را بلدام. عده‌ای بی‌فرهنگ هنگامی که وارد می‌شود به مانند عده‌ای گوسفند در حال چریدن چراغ‌قوه گوشی خود را روشن می‌کنند و با برهم زدن حواس دیر تماشاچیان و بدون احترام به آن‌ها سعی می‌کنند جالی لعنتی خود را پیدا کنند. این عده از قضا همیشه در میانه یک ردیف هم بلیط دارند و تا تو را کاملا زیر نکنند قصد ندارند به صندلی‌شان برسند. خداروشکر که در میانش حتی شروع به صحبت کردن هم می‌کنند. اگر فردی آموزشی درست را در کودکی نداشته باشد، نتیجه‌اش در سالن سینما این‌گونه می‌شود. همین افراد تا بیایند آداب رفتاری را در سالن سینما متوجه شوند، ‌چند دهه کار می‌برد.
بر روی ‌پرده رضا عطاران را دیدم. خب پس دلیل شلوغی ساللن و جمعیت 80 نفری‌اش قابل توجیه بود. اما داستان فیلم درست همان چیزی بود که بهتر بود لااقل من، هیچگاه نمی‌دیدم. نباید به هیچ عنوان این فیلم در زندگی من وارد می‌شد. فیلمی که تا نیم ساعت ابتدایی، سه سکانس کپی شده مستقیم از فیلم راننده تاکسی داشته باشد، دیگر معلوم است که وضعیت‌اش چیست. هنگامی که یک سینه‌فیل مریض تبدیل به یک اصطلاح فیلمساز می‌شود، معلوم است نتیجه‌اش این‌گونه می‌شود.



tgoop.com/Silence4z/549
Create:
Last Update:

📌 - #روایت_فجر [شب پنجم]

روز پنجم.
انگار در حال نگارش خاطرات اسارت می‌باشم. رویات فجر تا حدی دشوار شده که گاهی می‌مانم که چه چیزی قرار است در آن بنویسم. در همین حین است که نوشتن را آغاز می‌کنم. روز که فرا می‌رسد، می‌دانم که امروز قرار است فیلم ببینم و در نهایت روایت امروز را با نقد همان فیلم در انتهای شب بنویسم. اما گاهی این برنامه عقب می‌افتد. اما باید در نهایت این روایت را به سرانجام برسانم. در ابتدای روز باز هم مثل همیشه می‌دانستم که قرار است در میانه روز به سینما بروم. از صبح روز پنجم کار مهمی داشتم که باید انجام می‌دادم. در همان حین که مشغول انجام دادن کار‌های مهمی بودم، ناگهان ساعت به 2 و 30 دقیقه رسید و من باید به سمت سینما حرکت می‌کردم. نمی‌شود کارهای مهم و اصلی زندگی‌ را به خاطر رفتن به سینما کنار بگذاری. حسی در دلم می‌گفت که قرار است این فیلم بد باشد و در میانه‌اش بلند و خارج شوم. در نهایت 10 دقیقه هم از ساعت 3 گذشته بود که به سالن رسیدم. اما قرار نیست که همیشه فیلم سر ساعت آغاز شود. پس از چندین سال شرکت در جشنواره می‌دانستم که هیچ‌گاه راس ساعت فیلم‌ ها آغاز به پخش شدن نمی‌کنند. مسئول محترم سینما که هنوز اسمش را یاد نگرفته‌ام بلیطم را نگاهی انداخت، اما در ظاهر مخص بود که قیافه من را می‌شناسد و این چک کردن از روی وظیفه است. با لبخندی به او سلام دادم و سپس با دستگاه تب سنج، دمای بدنم را بررسی کرد. خودتان می‌دانید دیگر که تمام این اداها بی‌نتیجه است. هر کسی ه تب پایینی داشته باشد دلیلی بر سلامت جسمی‌اش نیست. حال آدم را به‌هم می‌زنند. مشتی قوانین مسخره وضع کرده‌‌اند و خودششان را سرکار گذاشته‌اند. آدم احمق خیال می‌کند با ضربدر زدن بر روی صندلی‌های سالن‌های سینما می‌تواند جلوی انتقال یک ویروس را بگیرد. در سالنی که ده‌ها نفر به مدت بیش از یک ساعت در محیطی بسته نفس می‌کشند و هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. با این بازی‌های مسخره و از بین بردن گیشه سینما، صف‌های طولانی و جمعیت زیادی که هر سال در سالن حضور داشتند، مشغول ثابت کردن چه چیزی هستند؟
اهمیت به مردم؟ شوخی است. از آدم احمقی که این تصمیم‌ها را می‌گیرد، مسئله‌ای بیش از این هم انتظار نمی‌رود. مگر می‌شود شور و هیجان جشنواره را با این گونه مسخره‌بازی‌های فرمالیته از بین برد؟ آقایان انگار خوب بلداند که چگونه گند بزنند به تمامیت یک جشنواره. روند فیلم دیدن برای خودشان که از همه راحت‌تر است و در مکانی حفاظت شده به تماشای آثار می‌پردازند که نکند خدای نکرده یکی از مردم عادی در آن مکان حضور بیابند. جدای از تماشای آثار جالت‌تر قسمتی است که راجبش می‌نویسند و در برنانه شبانه تلویزیونی به نقدش هم می‌نشینند. مهمان برنامه را دعوت می‌کنند و این ویروس همچنان تنها در سینماهای مردمی باقی می‌ماند تا آن‌ها را از شرکت در جشنواره منع کند.
این حماقت تا کی می‌تواند ادامه داشته باشد؟ کدام جشنواره در جهان تا این‌حد ناشیانه برگزار می‌شود؟
با تمام این افکاری که تا ‌پیش از تماشای فیلم داشتم، به داخل سالن رفتم. مردم لابه‌لای آن ضربدرها نشسته بودند و به پرده زل زده بودند. به آرامی در آن تاریکی حدود 17 قدم برداشتم تا به ردیف 14 سالن و صندلی شماره 15 برسم. خودم را در آن‌جا جا کردم. حداقل شعور وارد شدن به سالن در هنگام تاریکی و پخش فیلم را بلدام. عده‌ای بی‌فرهنگ هنگامی که وارد می‌شود به مانند عده‌ای گوسفند در حال چریدن چراغ‌قوه گوشی خود را روشن می‌کنند و با برهم زدن حواس دیر تماشاچیان و بدون احترام به آن‌ها سعی می‌کنند جالی لعنتی خود را پیدا کنند. این عده از قضا همیشه در میانه یک ردیف هم بلیط دارند و تا تو را کاملا زیر نکنند قصد ندارند به صندلی‌شان برسند. خداروشکر که در میانش حتی شروع به صحبت کردن هم می‌کنند. اگر فردی آموزشی درست را در کودکی نداشته باشد، نتیجه‌اش در سالن سینما این‌گونه می‌شود. همین افراد تا بیایند آداب رفتاری را در سالن سینما متوجه شوند، ‌چند دهه کار می‌برد.
بر روی ‌پرده رضا عطاران را دیدم. خب پس دلیل شلوغی ساللن و جمعیت 80 نفری‌اش قابل توجیه بود. اما داستان فیلم درست همان چیزی بود که بهتر بود لااقل من، هیچگاه نمی‌دیدم. نباید به هیچ عنوان این فیلم در زندگی من وارد می‌شد. فیلمی که تا نیم ساعت ابتدایی، سه سکانس کپی شده مستقیم از فیلم راننده تاکسی داشته باشد، دیگر معلوم است که وضعیت‌اش چیست. هنگامی که یک سینه‌فیل مریض تبدیل به یک اصطلاح فیلمساز می‌شود، معلوم است نتیجه‌اش این‌گونه می‌شود.

BY Silence


Share with your friend now:
tgoop.com/Silence4z/549

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

More>> How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Choose quality over quantity. Remember that one high-quality post is better than five short publications of questionable value. Hashtags Those being doxxed include outgoing Chief Executive Carrie Lam Cheng Yuet-ngor, Chung and police assistant commissioner Joe Chan Tung, who heads police's cyber security and technology crime bureau.
from us


Telegram Silence
FROM American