Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/RadicalD/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
دموکراسی رادیکال@RadicalD P.333
RADICALD Telegram 333
♦️«بی‌جهانی» و «بنیادگرایی»: دو روی یک سکه؟
✍️ عادل مشایخی


🔻داستان‌های بهرام صادقی در مجموعه‌ی سنگر و قمقمه‌های خالی تصویر تکان‌دهنده‌ای از وضعیت «بی‌جهانی» در ایران دهه‌های سی و چهل شمسی ترسیم می‌کنند: دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد و مدرنیزاسیون آمرانه‌ی دهه‌ی چهل. داستان‌های این مجموعه‌ را می‌توان به مثابه توصیف حال و روز آدم‌هایی خواند که در یک «وضعیت صوتی و نوری ناب» گیر افتاده‌اند، در مواجهه با «آشوب» از هرگونه عمل واقعی عاجز شده‌ و بیشترشان برای غلبه بر وحشت ناشی از مشاهده‌ی امر تحمل‌ناپذیر به فعالیت‌های مکانیکی و بی‌سروته رو آورده‌اند و در اوقات فراغت‌شان بی‌وقفه وراجی می‌کنند و البته هر از گاهی مانند جوجه‌تیغی‌های شوپنهاور برای گرم شدن به هم می‌چسبند.

🔻در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰جریانی روشنفکری در ایران شکل می‌گیرد که «گفتمان» یا چارچوب استعلایی کنش‌های زبانیِ آن را می‌توان با (سوء)استفاده از نسخه‌ی هایدگریِ مسئله‌ی «بی‌جهانی» و پاسخ آن ترسیم کرد. هایدگر نیز مدرنیته را عصر «بی‌جهانی» می‌داند. اما نزد او جهان ساختاری مبتنی بر تعالی است.

🔻احمد فردید، جلال آل احمد، داریوش شایگان، علی شریعتی و... در نگاه نخست، آثار اینان نامتجانس و حاوی عناصری به نظر می‌رسد که با یکدیگر قرابتی ندارند. اما از چشم‌انداز استعلایی مورد بحث اگر نگاه کنیم قرابت گفتمانی این روشنفکران را، به‌رغم همه‌ی واگرایی‌ها و تفاوت‌هاشان با یکدیگر، درخواهیم یافت. در این جا نیز «بی‌جهانی» در قالب نیهیلیسم و نیهیلیسم در قالب غیاب کهن‌الگوهای ناخودآگاه جمعی، فراموشی خاطره‌ی قومی، یا ازخودبیگانگی و غفلت از سنت تعریف می‌شود. البته این عسرت نه نتیجه‌ی غفلت خود «ما»، بلکه حاصل هجوم غرب است. تمدن «ما» مقهور نیروی نابودکننده‌ای شده است که در نحوه‌ی تکوین و صدورش کوچکترین دخالتی نداشته است. هجوم فرهنگ غربی موجب فروریختن جهان تمدنیِ ما شده است. هم‌از این روست که در این جریانِ روشنفکری، عسرتِ مدرنیته‌ی ما «غربزدگی» خوانده می‌شود. «ما» به تقلید از غرب پرداخته‌ایم و در نتیجه به بیماری غرب، یعنی نیهیلیسم، دچار شده‌ایم. فرهنگ غربی «گذشته»‌ی اصیل ما را دزدیده است و خاطره‌ی قومی ما را در طاق نسیان نهاده است. چاره چیست؟ احیای گذشته‌ی اصیل، که البته به‌معنای تکرار گذشته نیست. در گذشته‌ی ما سننی هست که با بازاندیشی و تفسیر دوباره‌ی آن‌ها می‌توان از امواج سهمگین نیهیلیسم رهایی یافت. به این ترتیب است که فردید و آل احمد و شریعتی و شایگان هر یک به‌طریقی به گذشته رو می‌آورند و می‌کوشند با بازخوانی و تفسیر دوباره‌ی سنت اسلامی طرحی برای آینده فراهم آورند؛ طرحی از جهانی که همچون یک ساختار «موضع» همه‌چیز و همه‌کس را آشکار ‌سازد و با روشن‌ساختن کیستی و کجابودگیِ یک‌یک ما مشخص کند که هر کس چه باید بکند.

🔻درنوردیده‌شدن نسخه‌هایی از این فانتزی جمعی را نباید دلیلی بر برچیده‌شدن این چارچوب استعلایی به‌شمار آورد. آن‌چه «بنیادگرایی ایرانشهری» می‌خوانیم دقیقا درون این چارچوب تعین یافته است. در بنیادگراییِ ایرانشهری به جای «نیهیلیسم» از انحطاط و زوال سخن گفته می‌شود: زوال سنتی از اندیشه و عمل سیاسی که در خاستگاه «ما» یعنی «ایرانشهر» تکوین یافته است؛ انحطاط «جهان» ایرانشهری که در گذشته‌ای باستانی با تاسیس دولت گشوده شده است و به‌مثابه یک ساختار رابطه‌ی «ملت» و «دولت» را، قرن‌ها پیش از آن‌که دیگران با این انگاره‌ها آشنا شوند، روشن ساخته است. گذشته‌ای که باید مورد بازاندیشی و تفسیر دوباره قرار گیرد و طرح آینده را ترسیم کند، همین است. این گذشته گونه‌ای «گذشته در آینده» به‌شمار می‌آید و بازگشت «ما» به گذشته‌ی ایرانشهری گونه‌ای «بازگشت به آینده» معرفی می‌شود.
متن کامل را اینجا بخوانید 👈 https://radicald.net/yck6


#عادل_مشایخی #دلوز #هایدگر #وضعیت_مدرن #بی‌جهانی #احمد_فردید #داریوش_مهرجویی #بهرام_صادقی #بیگانگی #داریوش_شایگان #اسکیزوفرنی #نیهیلیسم #بنیادگرایی



tgoop.com/RadicalD/333
Create:
Last Update:

♦️«بی‌جهانی» و «بنیادگرایی»: دو روی یک سکه؟
✍️ عادل مشایخی


🔻داستان‌های بهرام صادقی در مجموعه‌ی سنگر و قمقمه‌های خالی تصویر تکان‌دهنده‌ای از وضعیت «بی‌جهانی» در ایران دهه‌های سی و چهل شمسی ترسیم می‌کنند: دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد و مدرنیزاسیون آمرانه‌ی دهه‌ی چهل. داستان‌های این مجموعه‌ را می‌توان به مثابه توصیف حال و روز آدم‌هایی خواند که در یک «وضعیت صوتی و نوری ناب» گیر افتاده‌اند، در مواجهه با «آشوب» از هرگونه عمل واقعی عاجز شده‌ و بیشترشان برای غلبه بر وحشت ناشی از مشاهده‌ی امر تحمل‌ناپذیر به فعالیت‌های مکانیکی و بی‌سروته رو آورده‌اند و در اوقات فراغت‌شان بی‌وقفه وراجی می‌کنند و البته هر از گاهی مانند جوجه‌تیغی‌های شوپنهاور برای گرم شدن به هم می‌چسبند.

🔻در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰جریانی روشنفکری در ایران شکل می‌گیرد که «گفتمان» یا چارچوب استعلایی کنش‌های زبانیِ آن را می‌توان با (سوء)استفاده از نسخه‌ی هایدگریِ مسئله‌ی «بی‌جهانی» و پاسخ آن ترسیم کرد. هایدگر نیز مدرنیته را عصر «بی‌جهانی» می‌داند. اما نزد او جهان ساختاری مبتنی بر تعالی است.

🔻احمد فردید، جلال آل احمد، داریوش شایگان، علی شریعتی و... در نگاه نخست، آثار اینان نامتجانس و حاوی عناصری به نظر می‌رسد که با یکدیگر قرابتی ندارند. اما از چشم‌انداز استعلایی مورد بحث اگر نگاه کنیم قرابت گفتمانی این روشنفکران را، به‌رغم همه‌ی واگرایی‌ها و تفاوت‌هاشان با یکدیگر، درخواهیم یافت. در این جا نیز «بی‌جهانی» در قالب نیهیلیسم و نیهیلیسم در قالب غیاب کهن‌الگوهای ناخودآگاه جمعی، فراموشی خاطره‌ی قومی، یا ازخودبیگانگی و غفلت از سنت تعریف می‌شود. البته این عسرت نه نتیجه‌ی غفلت خود «ما»، بلکه حاصل هجوم غرب است. تمدن «ما» مقهور نیروی نابودکننده‌ای شده است که در نحوه‌ی تکوین و صدورش کوچکترین دخالتی نداشته است. هجوم فرهنگ غربی موجب فروریختن جهان تمدنیِ ما شده است. هم‌از این روست که در این جریانِ روشنفکری، عسرتِ مدرنیته‌ی ما «غربزدگی» خوانده می‌شود. «ما» به تقلید از غرب پرداخته‌ایم و در نتیجه به بیماری غرب، یعنی نیهیلیسم، دچار شده‌ایم. فرهنگ غربی «گذشته»‌ی اصیل ما را دزدیده است و خاطره‌ی قومی ما را در طاق نسیان نهاده است. چاره چیست؟ احیای گذشته‌ی اصیل، که البته به‌معنای تکرار گذشته نیست. در گذشته‌ی ما سننی هست که با بازاندیشی و تفسیر دوباره‌ی آن‌ها می‌توان از امواج سهمگین نیهیلیسم رهایی یافت. به این ترتیب است که فردید و آل احمد و شریعتی و شایگان هر یک به‌طریقی به گذشته رو می‌آورند و می‌کوشند با بازخوانی و تفسیر دوباره‌ی سنت اسلامی طرحی برای آینده فراهم آورند؛ طرحی از جهانی که همچون یک ساختار «موضع» همه‌چیز و همه‌کس را آشکار ‌سازد و با روشن‌ساختن کیستی و کجابودگیِ یک‌یک ما مشخص کند که هر کس چه باید بکند.

🔻درنوردیده‌شدن نسخه‌هایی از این فانتزی جمعی را نباید دلیلی بر برچیده‌شدن این چارچوب استعلایی به‌شمار آورد. آن‌چه «بنیادگرایی ایرانشهری» می‌خوانیم دقیقا درون این چارچوب تعین یافته است. در بنیادگراییِ ایرانشهری به جای «نیهیلیسم» از انحطاط و زوال سخن گفته می‌شود: زوال سنتی از اندیشه و عمل سیاسی که در خاستگاه «ما» یعنی «ایرانشهر» تکوین یافته است؛ انحطاط «جهان» ایرانشهری که در گذشته‌ای باستانی با تاسیس دولت گشوده شده است و به‌مثابه یک ساختار رابطه‌ی «ملت» و «دولت» را، قرن‌ها پیش از آن‌که دیگران با این انگاره‌ها آشنا شوند، روشن ساخته است. گذشته‌ای که باید مورد بازاندیشی و تفسیر دوباره قرار گیرد و طرح آینده را ترسیم کند، همین است. این گذشته گونه‌ای «گذشته در آینده» به‌شمار می‌آید و بازگشت «ما» به گذشته‌ی ایرانشهری گونه‌ای «بازگشت به آینده» معرفی می‌شود.
متن کامل را اینجا بخوانید 👈 https://radicald.net/yck6


#عادل_مشایخی #دلوز #هایدگر #وضعیت_مدرن #بی‌جهانی #احمد_فردید #داریوش_مهرجویی #بهرام_صادقی #بیگانگی #داریوش_شایگان #اسکیزوفرنی #نیهیلیسم #بنیادگرایی

BY دموکراسی رادیکال




Share with your friend now:
tgoop.com/RadicalD/333

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Channel login must contain 5-32 characters There have been several contributions to the group with members posting voice notes of screaming, yelling, groaning, and wailing in different rhythms and pitches. Calling out the “degenerate” community or the crypto obsessives that engage in high-risk trading, Co-founder of NFT renting protocol Rentable World emiliano.eth shared this group on his Twitter. He wrote: “hey degen, are you stressed? Just let it out all out. Voice only tg channel for screaming”. Telegram iOS app: In the “Chats” tab, click the new message icon in the right upper corner. Select “New Channel.” The group’s featured image is of a Pepe frog yelling, often referred to as the “REEEEEEE” meme. Pepe the Frog was created back in 2005 by Matt Furie and has since become an internet symbol for meme culture and “degen” culture. Choose quality over quantity. Remember that one high-quality post is better than five short publications of questionable value.
from us


Telegram دموکراسی رادیکال
FROM American