ONPERSIANLANGUAGE Telegram 1358
▫️
🔍 قزوینی و دانش‌گاهِ تهران
‎ هادی راشد

در آغاز راه‌اندازی دانش‌گاه تهران، روش برگزیده این بود که از آموزگاران دانش‌سرای عالی و خواهندگان جای‌گاه آموزگاریِ دانش‌کده می‌خواستند گزارشی در هم‌بستگی با آموخته‌های خود برای ارزیابی نزد کارگروه بررسی‌کنندگان (علی‌اکبر دهخدا، نصرالله تقوی، ولی‌الله نصر) بفرستند، تا شایستگی آنان بر پایه‌ی هم‌آن نوشته ارزیابی شود. با این پیشینه، راه‌ قزوینی به دانش‌کده‌ی ادبیات نمی‌توانست بسته باشد، اما پس از راه‌اندازی نخستین دوره، این روش را کنار گذاشتند.
محمد قزوینی در ۱۳۱۸ به تهران برگشت. وی هرگز درخواستی برای آموزگاری به جایی نفرستاد و از درون دانش‌‌کده‌های ادبیات و الهیات هم کسی او را به هم‌کاری نخواند. استاد شفیعی کدکنی می‌نویسد، تقی‌زاده و فروزان‌فر(؟!) در کار فراخواندن قزوینی به دانش‌گاه بودند تا «او [در آستانه ۶۷ سالگی] پیرانه‌سر از گرسنگی نمیرد.» رفتن او به دانش‌کده‌ی الهیات رو به انجام بود که در دانش‌کده بر سر آمدن او گفت‌وگویی در گرفت. یکی پرسید، ایشان چه رشته‌ای خواهند گفت؟ پاسخ دادند: تاریخ. در واکنش گفتند: «تاریخ را بچه خودش می‌خوانَد.» سخن به گوشِ قزوینی رسید و او از رفتن به دانش‌کده پشیمان شد (درویش ستیهنده، ص۱۰۴).
شفیعی کدکنی نمی‌گوید این داستان را چه کسی برای او بازگفته است. این بازگویی چند نشانه را آشکار می‌کند. نخست، شفیعی افزون بر ۲۰ سال پس از به هم خوردن آن رخ‌داد به تهران آمد، رسیدن این داستان به گوش او، می‌رساند نرفتن قزوینی به دانش‌گاه در آن سال‌ها، هم‌چنان یک پرسش آشوبنده بود و نیاز به گفتن پاسخ‌ برمی‌انگیخت. دیگر آن‌که، جای آموزش رشته‌ی تاریخ، دانش‎کده‌ی ادبیات بود، نه معقول و منقول (الهیات). دانش‌کده‌ی ادبیات در آن سال‌ها از آموزگاران شناخته‌ی تاریخ بهره‌مند بود، و هیچ‌کس نمی‌توانست بگوید تاریخ، نیازمند آموزش نیست.
از این دیدگاه، به هم رسیدن «رشته‌ی تاریخ» و «دانش‌کده‌ی الهیات» در گزارش شفیعی کدکنی، ناخواسته رشته‌ی نخی را باز می‌کند که دو دانش‌کده‌ها را به هم گره می‌زد. با این همه، درستی همه‌ی بخش‌های گزارش شفیعی نیازمند بررسی است.

علی‌اکبر سیاسی، وزیر فرهنگِ پیشین و رئیس آن روزهای دانش‌گاه تهران در آیین سوگ‌واریِ قزوینی گفت: هفت سال پیش (۱۳۲۱)، لایحه‌ای به مجلس فرستادند «تا بدون رعایت مقررات موجود عالیترین رتبه استادی دانشگاه تهران به او داده شود»، اما، گروهی از دانش‌مندان دیگر و «مدعیان فضل و دانش» چون نتوانستند خود را مشمول آن قانون کنند، دنباله‌ی کار را از روند آغازین برگرداندند، قزوینی از اندیشه‌ی آنان آگاه شد، و «با اصرار زیاد از من تقاضا کرد لایجه را از مجلس پس بگیرم»، زیرا نمی‌خواست به نام او «نظم و ترتیب» دانش‌گاه به هم بریزد (خطابه در سوگ علامه، ۱۳۲۸).
علی‌اکبر سیاسی، پس از چهل سال، بار دیگر، گزارش این رخ‌داد را با داده‌های روشن‌تری در گزارش یک زندگی (لندن، ۱۳۶۶، جلد۱) بازگفته است. به گفته‌ی سیاسی، قزوینی با راه‌نمایی محمدعلی فروغی به ایران آمد، و او برای بزرگ‌داشت و فراهم کردن زمینه‌ی بهره‌برداری از دانش قزوینی، درخواست کرد تا او در جای‌گاه استادي به دانش‌گاه برود. این کار با قوانین دست‌وپا گیر آن روزها شدنی نبود؛ چاره آن دیدند که با نوشتن لایحه‌ای از نمایندگان بخواهند با رأی خود رده‌ی دهم استادی به قزوینی بدهند. کار در روند انجام بود که محیط طباطبایی، شاید با راه‌نمایی و کارگردانیِ یکی از آموزگاران دانش‌کده، به دفتر سیاسی رفت و از او خواست که نام‌اش را کنار نام قزوینی بنویسند. «وقتی به او گفتم شما چطور به خودتان اجازه می‌دهید توقع کنید در ردیف میرزا محمدخان قزوینی قرارتان دهند؟ او سر به زیر افکند و رفت» (گزارش یک زندگی، ص۱۸۴). اما آن‌جا ایستگاه پایانی داستان نبود. هم‌آن سنگ‌اندازانی که محیط طباطبایی را پیش انداخته بودند، کوشیدند از نمایندگان بخواهند که هنگام رای دادن به لایحه، نام کسان دیگری را هم بیفزایند. قزوینی هنگامی که از داستان آگاه شد، به هم‌راه علی‌نقی وزیری (موسیقی‌دان، استاد دانش‌گاه و پایه‌گذار مؤسسه‌ی باستان‌شناسی) رفت وزارت فرهنگ و در آن‌جا از وزیر (دکتر سیاسی) خواست تا لایحه را پس بگیرد.

استاد شفیعی کدکنی با نادیده نهادن دو گزارش چاپ شده از دکتر سیاسی (پیش‌برنده‌ی برنامه‌ی فراخواندن قزوینی به دانش‌گاه)، بدون برگشت به هر گزارنده‌ی دیگری، آگاهانه یا ناآگاهانه، رخ‌داد را به گونه‌ای بازسازی می‌کند که کارکرد دیگری ندارد، مگر افشاندن غبار فراموشی بر نام سنگ‌اندازان در راهِ رفتنِ قزوینی به دانش‌گاه. روزگار زندگانی حضرت استادی دراز باد.

👉محمد قزوینی، راه‌گشای پژوهشِ نوین

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/



tgoop.com/OnPersianLanguage/1358
Create:
Last Update:

▫️
🔍 قزوینی و دانش‌گاهِ تهران
‎ هادی راشد

در آغاز راه‌اندازی دانش‌گاه تهران، روش برگزیده این بود که از آموزگاران دانش‌سرای عالی و خواهندگان جای‌گاه آموزگاریِ دانش‌کده می‌خواستند گزارشی در هم‌بستگی با آموخته‌های خود برای ارزیابی نزد کارگروه بررسی‌کنندگان (علی‌اکبر دهخدا، نصرالله تقوی، ولی‌الله نصر) بفرستند، تا شایستگی آنان بر پایه‌ی هم‌آن نوشته ارزیابی شود. با این پیشینه، راه‌ قزوینی به دانش‌کده‌ی ادبیات نمی‌توانست بسته باشد، اما پس از راه‌اندازی نخستین دوره، این روش را کنار گذاشتند.
محمد قزوینی در ۱۳۱۸ به تهران برگشت. وی هرگز درخواستی برای آموزگاری به جایی نفرستاد و از درون دانش‌‌کده‌های ادبیات و الهیات هم کسی او را به هم‌کاری نخواند. استاد شفیعی کدکنی می‌نویسد، تقی‌زاده و فروزان‌فر(؟!) در کار فراخواندن قزوینی به دانش‌گاه بودند تا «او [در آستانه ۶۷ سالگی] پیرانه‌سر از گرسنگی نمیرد.» رفتن او به دانش‌کده‌ی الهیات رو به انجام بود که در دانش‌کده بر سر آمدن او گفت‌وگویی در گرفت. یکی پرسید، ایشان چه رشته‌ای خواهند گفت؟ پاسخ دادند: تاریخ. در واکنش گفتند: «تاریخ را بچه خودش می‌خوانَد.» سخن به گوشِ قزوینی رسید و او از رفتن به دانش‌کده پشیمان شد (درویش ستیهنده، ص۱۰۴).
شفیعی کدکنی نمی‌گوید این داستان را چه کسی برای او بازگفته است. این بازگویی چند نشانه را آشکار می‌کند. نخست، شفیعی افزون بر ۲۰ سال پس از به هم خوردن آن رخ‌داد به تهران آمد، رسیدن این داستان به گوش او، می‌رساند نرفتن قزوینی به دانش‌گاه در آن سال‌ها، هم‌چنان یک پرسش آشوبنده بود و نیاز به گفتن پاسخ‌ برمی‌انگیخت. دیگر آن‌که، جای آموزش رشته‌ی تاریخ، دانش‎کده‌ی ادبیات بود، نه معقول و منقول (الهیات). دانش‌کده‌ی ادبیات در آن سال‌ها از آموزگاران شناخته‌ی تاریخ بهره‌مند بود، و هیچ‌کس نمی‌توانست بگوید تاریخ، نیازمند آموزش نیست.
از این دیدگاه، به هم رسیدن «رشته‌ی تاریخ» و «دانش‌کده‌ی الهیات» در گزارش شفیعی کدکنی، ناخواسته رشته‌ی نخی را باز می‌کند که دو دانش‌کده‌ها را به هم گره می‌زد. با این همه، درستی همه‌ی بخش‌های گزارش شفیعی نیازمند بررسی است.

علی‌اکبر سیاسی، وزیر فرهنگِ پیشین و رئیس آن روزهای دانش‌گاه تهران در آیین سوگ‌واریِ قزوینی گفت: هفت سال پیش (۱۳۲۱)، لایحه‌ای به مجلس فرستادند «تا بدون رعایت مقررات موجود عالیترین رتبه استادی دانشگاه تهران به او داده شود»، اما، گروهی از دانش‌مندان دیگر و «مدعیان فضل و دانش» چون نتوانستند خود را مشمول آن قانون کنند، دنباله‌ی کار را از روند آغازین برگرداندند، قزوینی از اندیشه‌ی آنان آگاه شد، و «با اصرار زیاد از من تقاضا کرد لایجه را از مجلس پس بگیرم»، زیرا نمی‌خواست به نام او «نظم و ترتیب» دانش‌گاه به هم بریزد (خطابه در سوگ علامه، ۱۳۲۸).
علی‌اکبر سیاسی، پس از چهل سال، بار دیگر، گزارش این رخ‌داد را با داده‌های روشن‌تری در گزارش یک زندگی (لندن، ۱۳۶۶، جلد۱) بازگفته است. به گفته‌ی سیاسی، قزوینی با راه‌نمایی محمدعلی فروغی به ایران آمد، و او برای بزرگ‌داشت و فراهم کردن زمینه‌ی بهره‌برداری از دانش قزوینی، درخواست کرد تا او در جای‌گاه استادي به دانش‌گاه برود. این کار با قوانین دست‌وپا گیر آن روزها شدنی نبود؛ چاره آن دیدند که با نوشتن لایحه‌ای از نمایندگان بخواهند با رأی خود رده‌ی دهم استادی به قزوینی بدهند. کار در روند انجام بود که محیط طباطبایی، شاید با راه‌نمایی و کارگردانیِ یکی از آموزگاران دانش‌کده، به دفتر سیاسی رفت و از او خواست که نام‌اش را کنار نام قزوینی بنویسند. «وقتی به او گفتم شما چطور به خودتان اجازه می‌دهید توقع کنید در ردیف میرزا محمدخان قزوینی قرارتان دهند؟ او سر به زیر افکند و رفت» (گزارش یک زندگی، ص۱۸۴). اما آن‌جا ایستگاه پایانی داستان نبود. هم‌آن سنگ‌اندازانی که محیط طباطبایی را پیش انداخته بودند، کوشیدند از نمایندگان بخواهند که هنگام رای دادن به لایحه، نام کسان دیگری را هم بیفزایند. قزوینی هنگامی که از داستان آگاه شد، به هم‌راه علی‌نقی وزیری (موسیقی‌دان، استاد دانش‌گاه و پایه‌گذار مؤسسه‌ی باستان‌شناسی) رفت وزارت فرهنگ و در آن‌جا از وزیر (دکتر سیاسی) خواست تا لایحه را پس بگیرد.

استاد شفیعی کدکنی با نادیده نهادن دو گزارش چاپ شده از دکتر سیاسی (پیش‌برنده‌ی برنامه‌ی فراخواندن قزوینی به دانش‌گاه)، بدون برگشت به هر گزارنده‌ی دیگری، آگاهانه یا ناآگاهانه، رخ‌داد را به گونه‌ای بازسازی می‌کند که کارکرد دیگری ندارد، مگر افشاندن غبار فراموشی بر نام سنگ‌اندازان در راهِ رفتنِ قزوینی به دانش‌گاه. روزگار زندگانی حضرت استادی دراز باد.

👉محمد قزوینی، راه‌گشای پژوهشِ نوین

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/

BY در پویه‌ی زبان فارسی ● هادی راشد


Share with your friend now:
tgoop.com/OnPersianLanguage/1358

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) Polls Hashtags are a fast way to find the correct information on social media. To put your content out there, be sure to add hashtags to each post. We have two intelligent tips to give you: To delete a channel with over 1,000 subscribers, you need to contact user support Telegram desktop app: In the upper left corner, click the Menu icon (the one with three lines). Select “New Channel” from the drop-down menu.
from us


Telegram در پویه‌ی زبان فارسی ● هادی راشد
FROM American