tgoop.com/OnPersianLanguage/1203
Last Update:
▫️
🔹 خواندنِ شاهنامه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی رواقی
شاهنامه را از همان روزگار بچگی، پدربزرگ و پدرم برایم میخواندند. اما بیش از پدر و پدربزرگم، این عمویم بودند که با حوصلهء بسیار زیاد بارها و بارها داستانهای شاهنامه را برایم شرح میدادند و معنی میکردند، عمو یا به همان زبان خودم عموجان پزشک بودند و در دهههای چهل تا شصت، از چهرههای موجه و دوستداشتنی شهر مشهد. دکتر محمود رواقی از شاگردان استاد محمدتقی شریعتی و استاد محمدپروین گنابادی بود؛ یادشان گرامی باد.
حافظ را نزد مادربزرگم میخواندم و نزد دو تن از روحانیهای شناختهء آن سالها، قرآن و مسئلههای دینی را به همراه خواهران و برادرانم میآموختم.
در دورهء دبیرستان، بخت یاوری کرد و شاهنامه را در محضر استاد پاکنهاد و فرهیخته جناب آقای محمدرسول بازرگانی آموختم و باز هم از بخت نیک در دانشکدهء ادبیات مشهد، شاهنامه را نزد استاد دکتر احمدعلی رجائی بخارائی خواندم.
دکتر رجائی یکی از استادان بسیار موفق و بیمانند در زمینهء تدریس متون کهن فارسی بودند؛ دقت فراوانی بهویژه در خوانش متن شاهنامه داشتند و هر یک از دانشجویان را موظف میکردند که دستکم پانصد بیت از شاهنامه را بخوانند و واژههای این بیتها را معنی کنند و ساختهای دستوری آن را مشخص گردانند. خواهانی و علاقهای که به خواندن متنهای کهن فارسی، بهویژه شاهنامه پیدا کردم سبب شد که در نوشتن تکلیف شاهنامهء استاد دکتر رجائی دستکم به ده تن از دوستانم کمک کنم و با شاهنامه بیشتر آشنا شوم.
🔍 فرهنگ شاهنامه موضوع پایاننامهای بود که با حضرت استاد دکتر محمد معین برای دورهء فوقِ لیسانس برگزیدم و استاد پس از چندین جلسه گفتوگو و پرسش و پاسخ و خواستن نمونههایی از این کار، پذیرفتند که راهنمایی این رساله را بر عهده بگیرند. ایشان در سال فقط راهنمایی یک رساله را میپذیرفتند.
دریغ و درد و صدها دریغ و درد که بیماری ایشان مرا از رهنمونهای استادم محروم کرد. اما این عزیز بزرگوار در آن ساعتهای محدودی که توان گفتن داشتند و در بیمارستان آریا بستری بودند، بار دیگر نشان دادند که دهخدا و نیما از روی آگاهی محمد معین را محمد امین دانستهاند.
استاد معین در همان هوشیاریِ دو سه روزهء آغاز بیماری از استاد دکتر سید جعفر شهیدی خواسته بودند که راهنمایی این رساله را بر گردن بگیرند. استاد شهیدی، پس از بیهوشی حضرت استاد معین، در حالی که اشک چشمشان را پر کرده بود این خبر را دادند و از من خواستند تا کار خود را دنبال کنم.
مسئولیتی که حضرت استاد مجتبی مینوی در بنیاد شاهنامه بر عهدهام گذاشتند در کنار تدریس درسی با عنوان متون دورهء سامانی و غزنوی، در دانشکدهء ادبیات دانشگاه تهران، در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۲ـــ۱۳۵۳، پژوهش دقیق در زمینههای گوناگون شاهنامه را میطلبید، دیدن و خواندن نوشتهها و مقالههایی دربارهء شاهنامه و دیگر متون همروزگار فردوسی و پس از او، کاری بزرگ و سنگین میخواست.
... از همان سالها، خوانش و پژوهش شاهنامه را از دست نگذاشتهام و در میانهء این سالها کمتر پیش آمده که حتی یک روز به یکی از مقولههای زبانی یا بیانی شاهنامه نپردازم.
🖇 برگرفته از: فرهنگ شاهنامه، علی رواقی، فرهنگستان هنر، ۱۳۹۰
صفحههای پانزدهم و شانزدهم (با اندکی جابهجایی)
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/
BY در پویهی زبان فارسی ● هادی راشد

Share with your friend now:
tgoop.com/OnPersianLanguage/1203