tgoop.com/OmidIranAzad/175295
Last Update:
روی دوم سکه
به قلم #پسرعاقل_نوح
انقلاب، نهتنها آبروی نداشتهاش را به حراج گذاشته، بلکه فرزندانش را نیز در این بازار فریب و ریا به مسلخ میبرد. همایون شجریان، که روزگاری با صدای مخملیاش قلب میلیونها ایرانی را تسخیر کرده بود، اینبار نه بهعنوان یک هنرمند مردمی، بلکه بهمثابه نمادی از سرخوردگی و همراهی با سیستمی فاسد، درسی تلخ شد برای همه آنهایی که گمان میکنند با مماشات و لبخند به جنایتکاران حاکم میتوانند جایی در دل مردم حفظ کنند. در روزگاری که دلار افسارگسیخته، کمر قشر کمدرآمد را شکسته و سفرههای مردم هر روز کوچکتر میشود، بازی سلبریتیها با وعدههای توخالی رژیم، نهتنها ناپسند، بلکه خیانتی است به همان مردمی که روزی نغمههایشان را زمزمه میکردند.
ماجرا از آرزویی آغاز شد که در ظاهر، زیبا و مردمی بود: کنسرت خیابانی همایون شجریان در #میدان_شهیاد، جایی که نماد آزادی و هویت ایرانی است. این ایده، که میتوانست پلی میان هنرمند و مردمی باشد که زیر بار گرانی و فقر له شدهاند، بهسرعت به ابزاری برای شوآف حکومتی و تبلیغ برای سیستمی تبدیل شد که سالهاست با وعدههای پوچ، اعتماد مردم را به یغما برده است. همایون، که شاید گمان میکرد میتواند با همراهی با این رژیم جنایتکار، فضایی برای رها کردن تیری به چند نشان بسازد، در دام همان بازیای افتاد که بسیاری از سلبریتیهای دیگر پیشتر در آن غرق شده بودند:
«مماشات با سیستمی که جز سرکوب و فریب، چیزی برای عرضه ندارد»
در حالی که قیمت دلار هر روز رکورد جدیدی میزند و مردم عادی برای تهیه نان شبشان به ستوه آمدهاند، همایون شجریان سالها برای گرفتن مجوز این کنسرت خیابانی التماس کرد. او که با سرودهای عاشقانه و عارفانهاش روزگاری پناه دلهای شکسته بود، اینبار با حمایت بانکهای فاسد و وابسته به حاکمیت، به میدان آمد تا شاید بتواند در سایه رژیم، خود را تکرار ناشدنی با یک «اولین» صاحب «رکورد» کند،اما «رکود»اعتبار و خمودگی نام حاصلش شد!
اما این همراهی، نهتنها به کنسرت خیابانی منجر نشد، بلکه چهرهای از او ساخت که در برابر مردم سرخورده و خشمگین، چیزی جز شرمندگی نداشته باشد!
همایون با شور و شوق، سوار بر موتور، در اطراف میدان آزادی میچرخید و از جزئیات صحنه، نور و صدا سخن میگفت. گویی فراموش کرده بود که این نمایش، نه برای مردم، بلکه برای خوشامد سیستمی است که خون مردم را در شیشه کرده است. او که میتوانست صدای دردمندان باشد، ترجیح داد در کنار بانکهای رباخوار و متولیان فاسد، به تبلیغ پروژهای بپردازد که از ابتدا بوی فریب میداد. و درست در لحظهای که تجهیزات کنسرت به ورودی میدان شهیاد رسید، آب سردی بر پیکر این آرزوی پوشالی ریخته شد. لغو کنسرت، آن هم در آخرین دقایق، نهتنها همایون را به انجماد کشاند، بلکه بار دیگر نشان داد که رژیم، حتی به سلبریتیهای همراهش هم رحم نمیکند.
این لغو، تنها یک ناکامی شخصی نبود؛ بلکه نمایشی بود از عمق فریبکاری سیستمی که سالهاست با وعدههای پوچ، هم هنر را به گروگان گرفته و هم معیشت مردم را به باد داده است. در روزگاری که قشر کمدرآمد زیر فشار تورم و گرانی دلار نفسهای آخرش را میکشد، سلبریتیهایی چون همایون شجریان، بهجای ایستادن در کنار مردم، ترجیح میدهند با رژیم همصدا شوند و در بازیهای تبلیغاتیاش مشارکت کنند. این همراهی، نهتنها آبروی آنها را بر باد میدهد، بلکه اعتماد مردمی را که روزگاری به آنها دل بسته بودند، به خاک میکشد.
جامعه سلبریتیها، که گاه با ژستهای مردمی و شعارهای زیبا سعی در جلب توجه دارند، در این ماجرا بار دیگر نشان دادند که در برابر منافع شخصی و وعدههای حکومتی، حاضرند چشم بر جنایات رژیم ببندند. همایون شجریان، که میتوانست با صدای خود مرهمی بر زخمهای مردم باشد، با مماشاتش نهتنها به آرزوی کنسرت خیابانی نرسید، بلکه بخش مهمی از اعتبار خود را نیز در این بازی کثیف از دست داد. میدان شهیاد، که میتوانست صحنهای برای همدلی و هنر باشد، بار دیگر به نمادی از سرکوب و فریب تبدیل شد؛ سکوتی که در آن، فریادهای مردم زیر فشار گرانی و بیعدالتی گم شد و نغمههای همایون، در پس وعدههای دروغین رژیم، به خاموشی گرایید.
این ماجرا، هشداری است به همه سلبریتیهایی که گمان میکنند با همراهی با حکومتی جنایتکار میتوانند جایی در دل تاریخ پیدا کنند. در سرزمینی که مردمش زیر بار فقر و ظلم کمر خم کردهاند، مماشات با رژیم نهتنها خیانت به هنر است، بلکه خیانت به مردمی است که روزگاری به این صداها دل بسته بودند. همایون شجریان و امثال او باید بدانند که در این بازار مکاره، نهتنها آبروی خود، بلکه آبروی هنر و فرهنگ این سرزمین را به حراج میگذارند.
آسیاب به نوبت!
BY اتحاد ملی ایران

Share with your friend now:
tgoop.com/OmidIranAzad/175295