tgoop.com/OmatVahedeh/1137
Last Update:
#بخش سوم:
باز هم برایش پیام فرستادم ولی طبیعی بود که دیگر ندید و جواب نداد. صبح فردایش یعنی یکشنبه رسید و او جواب نداد. ظهر هم جواب نداد. بعد از ظهر هم جواب نداد. عصر هم جواب نداد. پس از مغرب برایش نوشتم «سلام علیکم. محمد خوبی؟» پس از 6 دقیقه بدون جواب سلام فقط نوشت «خانهمان را زدند. خدا برای ما کافی است و چه نیک حمایتگری است.» درجا پیامش را دیدم. سریع از حال خانواده اش پرسیدم. نه جوابم را داد و نه حتی پیامم را دید.
دوشنبه دوباره برایش پیام فرستادم. جواب نداد. با خودم میگفتم شاید دنبال سر پناهی برای خانوادهاش است. شاید مادرش یا پدرش یا خواهر و برادرش آسیب دیده اند و مشغول آنهاست. سهشنبه رسید و جوابی نرسید. خبرش را دیدم که اسرائیل ساختمان مخابرات غزه را زده و اینترنت آنجا دچار مشکل شده. مقداری خیالم راحت شد که لابد به خاطر همین جوابم را نمیدهد. چهارشنبه هم گذشت.
پنجشنبه شب بود که در تنهایی نشستم و برای دوستانم چند خطی به زبان فارسی درباره محمد نوشتم و آخرش تقاضا کردم «محمد رو دعا کنیم. محمدهای غزه رو!» این پیام رو در چند گروه مجازی دوستانم گذاشتم. ذهنم خیلی مشغول شده بود. چند دقیقه بعد از گذاشتن این پیام در گروهها، ایدهای به ذهنم زد. شماره ی محمد را ذخیره داشتم و به خاطر همین، اسم کاربری تلگرامش به من نشان داده نمیشد. از یک حساب کابری دیگری رفتم و دیدم اسم تلگرام محمد عوض شده. با اضطراب به آن اسم نگاه کردم؛ نوشته بود «محمد غفر الله له».
سوختن وقتی کامل شد که پس از چند ساعتی، کسی که گوشی محمد به دستش رسیده بود، همهی گفتگوهای ما را پاک کرد. چیزی دستم نماند به جز چند پیامی که قبلا از محمد به دیگران بازارسال کرده بودم و چند اسکرین شات. با خودم میگفتم در این دنیا که از نزدیک ندیدمش، خداوند در آن سرا ما را رفیق و همنشین هم قرار دهد. الهی آمین.
#غزه
#شهید_القدس
🕋@OmatVahedeh
BY قدس شریف
Share with your friend now:
tgoop.com/OmatVahedeh/1137